بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق های فراموش شده؛ انیسه خاتون و توپازخان | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق های فراموش شده؛ انیسه خاتون و توپازخان

بریده‌هایی از کتاب عشق های فراموش شده؛ انیسه خاتون و توپازخان

انتشارات:انتشارات هوپا
امتیاز:
۴.۳از ۱۰ رأی
۴٫۳
(۱۰)
یکی نگاهش شبیه انیسه بود، یکی صورت مهتابی‌اش. یکی مثل او راه می‌رفت، یکی از پشت انگار خودش بود و یکی قدوقواره‌اش به او می‌ماند.
:)☘️
«عجله می‌کنی همدم برای جدایی ما! کاخ خورشید تنبل‌تر از این حرف‌هاست که سر صبحی حرم‌سرا و کشیک‌خانه‌اش بیدار باشه. خیال برگشتن ندارم! در این فکرم که ببرمش با خودم!»
Atiyeh
به صحرا شدم؛ عشق باریده بود. و زمین تَر شده بود. چنان‌که پای مرد به گِل فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد. ذکر بایزید بسطامی، تذکرۀ‌الاولیاء، عطار نیشابوری
hediy_kh

حجم

۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان