بریدههایی از کتاب قصه های ادواردو
۴٫۵
(۳۱)
گفت: «خدای خمینی نه تنها از هلیکوپترهای شما، بلکه از تمام قدرت شما آمریکاییها هم بالاتر است.»
ali__2003
ادواردو لبخند تمسخر آمیزی به ژنرال زد و گفت: «اما این هلیکوپترها با این پیشرفته بودنشان، در طبس شکست خوردند. در آن شب، ناگهان طوفانِ شن آمد و هواپیماها و هلیکوپترهای شما به یکدیگر برخورد کردند و آتش گرفتند. شما که در آن عملیات از ایران شکست خوردید!»
ژنرال آمریکایی انتظار نداشت ادواردو این حرفها را بزند و اینجور آمریکاییها را به سُخره بگیرد. امّا جوابی هم نداشت که به او بدهد. چون حقیقت همان بود که ادواردو گفته بود. برای همین ژنرال آمریکایی با خجالت سرش را انداخت پایین و گفت: «حقیقتش، خدای ایرانیها و خدای خمینی از هلیکوپترهای ما آمریکاییها قویتر بود!»
ali__2003
یک روز جیانی آنیلی آنقدر عصبانی شد که مثل یکاتشفشان میخواست فوران کند. او با داد و فریاد به ادواردو گفت: «نفهم! بدبخت! بیچاره! بیعرضه! تو دوستی با پسرِ راکفِلِر که ثروتمندترین مرد آمریکاست را ول کردهای و رفتهای با این عبداللهیِ گور به گور شده دوست شده ای؟! خاک عالم بر سرت بکنند!»
این حرفها، آرامترین و نرمترین فحشهای پدر ادواردو به او بود! بعضی وقتها جیانی آنقدر فحشهای زشت به ادواردو میداد که هر کسی به جای ادواردو بود نمیتوانست تحمل کند و از کوره در میرفت. با این وجود ادواردو سرش را میانداخت پایین و هیچ نمیگفت و سکوت میکرد.
ali__2003
ادواردو با شنیدن این اعتراف، خیلی خوشحال شد. انگار که غم و ناراحتیهایی که در کاخ سفید توی قلبش سرازیر شده بود از بین رفت. او توی دلش گفت: «خدای خمینی نه تنها از هلیکوپترهای شما، بلکه از تمام قدرت شما آمریکاییها هم بالاتر است.»
الی هستم
حجم
۱۰۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۱۰۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان