بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پروژه پدری | طاقچه
تصویر جلد کتاب پروژه پدری

بریده‌هایی از کتاب پروژه پدری

گردآورنده:فاطمه ستوده
انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۳.۹از ۱۸ رأی
۳٫۹
(۱۸)
چرا تولد این‌قدر دردناک و خون‌آلود است؟ چه ایرادی داشت به نرمیِ چکیدن یک اشک از چشم، فرزندی از مادرش می‌چکید و بعد بوی هل و گلاب همه‌جا را می‌گرفت و پرستار آرام سر کودک نورسیده را نوازش می‌کرد و بعد آن کودک از ته دل قهقهه می‌زد؟
zeinab
شباهت پدرم و دخترم این است که هیچ کدام‌شان از دیدن صدبارهٔ برنامهٔ محبوب‌شان ـ اخبار و باب‌اسفنجی‌ــــ سیر نمی‌شوند.
zeinab
من فقط تماشاگر یک تقسیم سلولیِ باشکوه بودم. همان‌طور که یک سلول آرام‌آرام به دو سلول تقسیم می‌شود، حالا هم کنار من یک نفر در حال تبدیل شدن به دو نفر است
elham mohammadpoor
دختربچه‌ها خیلی زود عروس می‌شوند و حتی اگر عروس نشوند، مادری را در همان کودکی آغاز می‌کنند. بچه‌ای را در آغوش می‌گیرند و باهاش زندگی می‌کنند. انگار مادری وزنه‌ای‌ست که چند دهه قبل از آن، مادران برای بالای سر بردنش، خودشان را گرم می‌کنند اما پدری به حرکتی آنی و یک‌ضرب می‌مانَد.
elham mohammadpoor
حالا تو خواهی زایید و بعدش هم باید فکر افسردگی پس از زایمان تو باشیم. از افسردگی پس از زایمانِ مادرها برایم زیاد گفته‌اند اما هیچ کس صحبتی از افسردگی قبل از زایمان پدرها نکرده است.
elham mohammadpoor
پزشک می‌گفت تا چند دهه پیش عمر متوسط افراد سندروم داون حدود ده سال بود و بعید بود به بیست سالگی برسند. اما حالا علم پزشکی کمک کرده که این افراد بتوانند عمر طولانی داشته باشند و علوم تربیتی جدید کمک کرده تا بتوانند مهارت‌های زندگی را یاد بگیرند. گویی این کودکان سندروم داون نیستند که ناتوان‌اند، ماییم که علم‌مان اجازه نمی‌داده به آن‌ها کمک کنیم زنده بمانند و خوب یاد بگیرند.
elham mohammadpoor
مادرها پیش از به دنیا آمدن کودک نسبت جدیدشان با دنیا را کشف می‌کنند. زنان پیش از تولد فرزندشان مادر می‌شوند. ولی من تا لحظه‌ای که هانا را بغل نگرفتم، نمی‌دانستم قرار است با چه پدیده‌ای روبه‌رو شوم. من از مقیاس فرزند و نسبت پدر و فرزند خبر نداشتم.
elham mohammadpoor
من احساس می‌کردم راهی‌ست که تو برای خودت تنهاتنها می‌روی، حتی از این‌که بعدترها برای خودت می‌خندیدی و من می‌پرسیدم چه شد و تو می‌گفتی تکان خورد و من هیچ سهمی از آن تکان نداشتم. چرا باید فقط در یکی از ما دو نفر تکان می‌خورد؟
elham mohammadpoor
دکتر متخصص می‌گفت تنها محدودیت بچه‌های سندروم داون محدویت فکری پدر و مادر و اطرافیان‌شان است. اگر فکر کنید بچه‌تان نمی‌تواند پیراهنش را تن کند، تا آخر عمر این کار را یاد نمی‌گیرد. افراد سندروم داون بخش زیادی از قابلیت‌های آدم‌های معمولی را می‌توانند داشته باشند، اگرچه سرعت فراگیری‌شان متفاوت است.
elham mohammadpoor
بچه‌دار شدن دیوانه‌وارترین قمار زندگی هر آدمی‌ست.
فریبا کریمی
نقطه‌عطف‌های رابطهٔ والدــــ فرزندی معمولاً ناگهان اتفاق نمی‌افتند. همه چیز آهسته روی سطحی با شیبی ناچیز پیش می‌رود تا یک روز که تصادفاً برگردی به عقب نگاه کنی و بفهمی مثلاً از یک سال پیش تا امروز، چقدر همه چیز بین‌تان عوض شده.
فریبا کریمی
ضرباهنگ زندگی در هر شهر با شهر دیگر متفاوت است و آدم‌ها برای یک رفتار و حرکت یکسان در شهرهای مختلف زمان‌های مختلفی صرف می‌کنند.
فریبا کریمی
مادری که فرزند سندروم داون داشت، نوشته بود به دنیا آوردن بچهٔ سندروم داون مثل این است که مدت‌ها برای یک سفر هیجان‌انگیز، مثلاً به فرانسه، برنامه‌ریزی کرده باشی. برای همهٔ روزهای سفر برنامه ریخته باشی، جاهای دیدنی را از قبل بررسی کرده باشی و منتظر سفرت باشی. سوار هواپیما می‌شوی، همه چیز عادی پیش می‌رود، هواپیما به زمین می‌نشیند و از پله‌ها پایین می‌آیی و تابلویی را می‌بینی «به سیدنی خوش آمدید.» طبیعی‌ست اولش شوکه شوی که چطور به‌جای پاریس سر از سیدنی درآورده‌ای. اما کمی که می‌گذرد باید انتخاب کنی: تمام سفر حسرت بخوری که چرا موزهٔ لوور و برج ایفل و خیابان شانزه‌لیزه را نمی‌بینی یا کمی دور و برت را نگاه کنی، از چند نفر سؤال کنی و دوباره برنامه بریزی که از سواحل بی‌نظیر، خرس‌های کوالا و کانگوروها لذت ببری.
فریبا کریمی
آدم از همان روز اول که می‌فهمد پدر شده دوست دارد برود توی خیابان دست‌هایش را باز کند و فریاد بکشد و بگوید «من بابا شده‌ام.»
فریبا کریمی
نباید به چشم‌های بچه‌ها وقتی می‌گویند لطفاً زل زد، چون بی‌اختیار مجبور می‌شوی کاری را که می‌گویند انجام بدهی.
فریبا کریمی
گاهی اتفاق‌های بیرونی چنان با تأملات ذهنی همراه می‌شوند که انگار یک نویسندهٔ کاربلد همه چیز را طراحی کرده است. من این‌جور جاها به وجود خدا پی می‌برم.
فریبا کریمی
این‌که بتوانی فرزندت را همه‌جوره کنترل کنی اما این توان را داشته باشی که خودت را مالک و نیروی مطلق در همهٔ کارهای فرزندت ندانی، خیلی قدرت می‌خواهد. فداکاری می‌خواهد. این‌که سعی نکنی فرزندت را آن‌طور که دوست داری شکل بدهی خیلی سخت‌تر است.
فریبا کریمی
نمی‌دانم چرا او که همه چیز را می‌داند، تمام بوم آفرینش را این‌قدر دلبستهٔ رنج نقاشی کرده.
فریبا کریمی
دختربچه‌ها خیلی زود عروس می‌شوند و حتی اگر عروس نشوند، مادری را در همان کودکی آغاز می‌کنند. بچه‌ای را در آغوش می‌گیرند و باهاش زندگی می‌کنند. انگار مادری وزنه‌ای‌ست که چند دهه قبل از آن، مادران برای بالای سر بردنش، خودشان را گرم می‌کنند اما پدری به حرکتی آنی و یک‌ضرب می‌مانَد.
فریبا کریمی
از افسردگی پس از زایمانِ مادرها برایم زیاد گفته‌اند اما هیچ کس صحبتی از افسردگی قبل از زایمان پدرها نکرده است.
فریبا کریمی

حجم

۲۱۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۱۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان