خدایا، انتقام تو گاه دیر میرسد، امّا هنگامی که از آسمان نازل میشود، کاملترین است.»
معین کرمانی
کار، کار. عشق من، شادی من، حیات من فقط و فقط کار است. کار است که همه رنجهای مرا از یادم میبرد و همه دردهایم را تسکین میدهد.
آریا سلطانی نجف آبادی
من که محکومم هر روز نمایندگان شریفمان را ببینم
آریا سلطانی نجف آبادی
آه، من تو را میشناسم! تو را میشناسم! تو...
من ادموند دانتس هستم.
آریا سلطانی نجف آبادی
در اینجا هر چیزی را با پرداختن قیمت، چنانکه رسم همه مسیحیان خوب است، در صورتی که تمایل داشته باشید میتوانید تهیه کنید.
آریا سلطانی نجف آبادی
مرگ، برحسب مواظبتی که ما به کار میبریم تا با آن خوب یا بد برخورد کنیم؛ یا همچون دایهای مهربان ما را میخواباند، یا دشمنی است که با خشونت روح را از بدن ما بیرون میکشد.
آریا سلطانی نجف آبادی
تو را دوست دارم. تو را دوست دارم چنانکه هرکس پدرش، برادرش و شوهرش را دوست دارد. تو را دوست دارم چنانکه زندگی را دوست دارند، چنانکه خدا را دوست دارند. زیرا تو برای من زیباترین، بهترین و بزرگترین موجودی هستی که خداوند آفریده است.
آریا سلطانی نجف آبادی
در این دنیا نه خوشبختی هست، نه بدبختی. فقط قیاس یک حالت با حالتی دیگر است. تنها کسی که حدّ اعلای بدبختی را شناخته باشد میتواند حدّ اعلای خوشبختی را درک کند.
آریا سلطانی نجف آبادی
«گوش کن، این خداوندی که تو در آخرین ساعت حیات نفی میکنی، برای تو چه کارها کرده است. به تو سلامتی داده بود، نیرومندی داده بود، شغلی قابل اطمینان، حتّی دوستانی داده بود. بالاخره زندگی چنانکه میبایست برای انسان بگذرد، تا شیرین، با آرامش وجدان و ارضاء امیال طبیعی باشد، برای تو میگذشت. تو به جای بهره بردن از این نعمتهای خداوندی که خیلی کم یکجا به کسی عطا میشود، تسلیم تنبلی و میخواری شدی. در مستی به یکی از بهترین دوستانت خیانت کردی.
معین کرمانی