بریدههایی از کتاب اسطوره خشونت مذهبی
۳٫۷
(۱۳)
مطمئناً جنگهایی که از سوی دولت-ملتها برای اهداف بهاصطلاح دنیوی صورت میگیرد در لفافهای از قدرتمندترین لفاظیهای توجیه اخلاقی و وظیفه تاریخی پیچیده میشوند؛ عملیات عدالت بیپایان، نام اولیه ارتش آمریکا برای جنگ در افغانستان، را به یاد آورید. همچنین دلیلی نداریم که «شدت» تعهد یک تکاور همواره وفادار نیروی دریایی ارتش آمریکا را کمتر از تعهد یک رزمنده حماس بدانیم؛ البته اگر اصلاً چنین چیزی قابل اندازهگیری باشد.
sepme
مثالهایی ذکر میکنم از اینکه چگونه از این نوع منطق استفاده میشود تا اقدامات نظامی غرب در جهان اسلام را توجیه کند. این منطق بینقص است: اگر ما با نظمهای اجتماعی ذاتاً خشن و غیرعقلانی سروکار داریم، امید چندانی به گفتوگوی استدلالی و منطقی با آنان نمیتوان داشت. باید برای استفاده از نیروی نظامی آماده باشیم. امید این میرود که شاید، بهواسطه هر دو دسته ابزارهای نرم و سخت، بتوانیم مواهب نظم اجتماعی لیبرال را در جهان اسلام گسترش دهیم. بدینسان اسطوره خشونت مذهبی برای توجیه خشونت به کار میرود. تضاد شدیدی میان خشونت مذهبی و عرفی ترسیم میشود. خشونتی که برچسب مذهبی خورده است همواره بهنحو غریبی خصمانه و شرمآور است. اما خشونتی که برچسب عرفی خورده است اساساً بهندرت خشونت محسوب میشود، زیرا ذاتاً صلحآور است. خشونت عرفی غالباً لازم و گاهی قابل ستایش است، خصوصاً وقتی برای سرکوبکردن خشونت ذاتی دین استفاده میشود.
sepme
دیوان عالی به میهنپرستی بهعنوان علاجی برای تفرقهاندازی مذهبی متوسل شده است. [البته] نیایشهای میهنپرستانه خداوند بهطور خاص از مقوله دین مستثنا میشوند و ازاینرو مشمول این قبیل محدودیتهایی که درمورد دین اعمال میشوند نمیگردند. بار دیگر یادآور میشوم اینکه چه چیز دین محسوب میشود و چه چیز نمیشود به اعتقاد یا عدم اعتقاد به خداوند بستگی ندارد، بلکه وابسته به تصمیمی سیاسی درباره القا و تثبیت وفاداری به دولت-ملت است.
sepme
فرضیه من این است که اسطوره جنگهای مذهبی -همچون اسطوره بزرگترِ خشونت مذهبی- برای ترویج اشکال غربی و عرفی حکمرانی بهمثابه امور صلحآفرین مفید بوده است. بنا به این اسطوره، تنها با تفکیک دقیق سائقهای خطرناک مذهبی از امور دنیوی سیاست -چنانکه دولت لیبرال انجام میدهد- میتوان نهایتاً به جهانی صلحآمیز و کامیاب دست یافت. در سیاست داخلی، این اسطوره هم به وفاداری به دولت-ملت مشروعیت میدهد و هم عاملانی را که برچسب مذهبی خوردهاند از قلمروِ عمومی به حاشیه میراند. در سیاست خارجی، این اسطوره به موجهسازی تلاشها برای ترویج و تبلیغ اشکال غربی حکمرانی در جهان غیرغربی، ولو نیاز به خشونت باشد، کمک میکند.
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
مثالهایی ذکر میکنم از اینکه چگونه از این نوع منطق استفاده میشود تا اقدامات نظامی غرب در جهان اسلام را توجیه کند. این منطق بینقص است: اگر ما با نظمهای اجتماعی ذاتاً خشن و غیرعقلانی سروکار داریم، امید چندانی به گفتوگوی استدلالی و منطقی با آنان نمیتوان داشت. باید برای استفاده از نیروی نظامی آماده باشیم. امید این میرود که شاید، بهواسطه هر دو دسته ابزارهای نرم و سخت، بتوانیم مواهب نظم اجتماعی لیبرال را در جهان اسلام گسترش دهیم. بدینسان اسطوره خشونت مذهبی برای توجیه خشونت به کار میرود.
sepme
اگرچه ایدههای مذهبی، چنانکه مطالعات موردی این کتاب عمدتاً روشن ساخته، بدواً تضادها و ستیزهها را برنمیانگیزند، [ولی] نقش مهمی در آنها بازی میکنند. شرایطی که منجر به ستیزه میگردد نوعاً مسائل مربوط به هویت اجتماعی و سیاسی -آنچه افراد را بهعنوان یک اجتماع منسجم میکند و اینکه آنان چگونه تعریف میشوند- است. ... هرچند در در برخی نقاط ستیزه، غالباً در زمان ناکامی و نومیدی، منازعه سیاسی و ایدئولوژیک «مذهبیسازی» میشود. سپس، آنچه در آغاز کشمکشی ایندنیایی بود رنگ و بوی ستیز مقدس را به خود میگیرد.
sepme
من به همین نحو قصد دارم نگرش ظفرمندانه دولت مدرن را مورد پرسش قرار دهم. انتقال از قدرت کلیسا به قدرت دولت پیروزی عقلانیت صلحآمیز بر خشونت دینیِ غیرعقلانی نیست. هرچه ما بیشتر این را برای خود بگوییم، بیشتر مستعد نادیدهگرفتن خشونتی که تحت نام عقل و آزادی انجام میدهیم میشویم.
در
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
حجم
۴۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۴۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۳۴,۵۰۰۷۰%
تومان