بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیزش تاریکی؛ بخش اول، بذرهای تاریکی | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیزش تاریکی؛ بخش اول، بذرهای تاریکی

بریده‌هایی از کتاب خیزش تاریکی؛ بخش اول، بذرهای تاریکی

نویسنده:رابرت جردن
ویراستار:بنفشه محمودی
امتیاز:
۴.۲از ۱۹ رأی
۴٫۲
(۱۹)
جنگ چیزی بود که زمانی فقط در موردش از زبان دستفروش‌ها می‌شنیدم، واقعه‌ای چنان دور که واقعاً درکش نمی‌کردم. ولی حالا خوب می‌دانم چیست. مردهایی که مردهای دیگر را می‌کشند. مردانی که مانند حیوان وحشی رفتار می‌کنند و تا سطح یک حیوان وحشی نزول کرده‌اند. روستاهایی که سوزانده می‌شوند، کشتزارها و مزارعی که سوزانده می‌شوند. گرسنگی، بیماری و مرگ، چه برای گناهکاران و چه برای بی‌گناهان.
ali73
چشمانش، دریاچه‌های تاریکی بودند که هر مردی را در اعماق خود گرفتار می‌کردند.
ali73
نگاهش رند را عمیقاً شکافت؛ مانند بهمنی ساکت و ابریشمی
ali73
اهریمن نمی‌تواند وارد محدودهٔ شما شود، مگر این‌که خودتان دعوتش کنید.
Negar

حجم

۶۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

حجم

۶۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

قیمت:
۱۵۴,۰۰۰
تومان