بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من حرف نمی زنم، تو گوش نمی دهی! | طاقچه
تصویر جلد کتاب من حرف نمی زنم، تو گوش نمی دهی!

بریده‌هایی از کتاب من حرف نمی زنم، تو گوش نمی دهی!

انتشارات:داهی
امتیاز:
۲.۵از ۲۰ رأی
۲٫۵
(۲۰)
وقتی گفت‌وگو دربارهٔ مشکلی را به تعویق می‌اندازند، بیشتر درباره‌اش فکر می‌کنند و آن مشکل، بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود. به همین خاطر است که همیشه می‌گویند «هرگز با عصبانیت به رختخوابِ خود نروید».
آرام
روابط زمانی رشد پیدا می‌کنند که طرفین همیشه نسبت به هم علاقهٔ بسیار داشته باشند و هیچ‌وقت از هم سوءاستفاده نکنند. یعنی کارهایی انجام ندهید که همسرتان احساس طردشدگی، تنهایی، حسادت، دوست نداشته‌شدن، یا ناامنی پیدا کند
کاربر ۱۳۰۰۲۲۶
برقراریِ ارتباط، بخش مهمی از هر رابطه نیست، بلکه بخش حیاتیِ هر رابطه است.
همسایه
شما هم کامل و بی‌عیب و نقص نیستید، به حرف ما اعتماد کنید و این بی‌نقصی را از طرف مقابل هم انتظار نداشته باشید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در واقع مطالعات نشان داده‌اند که گاهی‌اوقات کم‌تر از ۱۰ درصد از کلماتی که با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنیم واژگانی‌اند که از آن‌ها استفاده می‌کنیم یا آن‌ها را ادا می‌کنیم. بقیهٔ کلمات، حرکات و زبان بدن و احساساتی‌اند که پشت کلمات پنهان شده‌اند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
روابطی که در آن‌ها زوج‌ها با هم گفت‌وگو نمی‌کنند، رابطه به سوی فروپاشی و مصنوعی‌تر شدن پیش می‌رود. بدون گفت‌وگو کردن نمی‌توانید رابطهٔ عمیقی داشته باشید. ظاهرِ شخص و رابطهٔ جنسیِ خوب فقط در همان چند سال نخست می‌تواند شما را جذب خود کند! پس از آن به‌تدریج نیاز دارید که بنشینید و با هم صحبت کنید؛ اگر توان این کار را نداشته باشید رابطه سقوط خواهد کرد.
نسرین نیکبخت
بهترین روابط، روابطی‌اند که در آن‌ها هر دو نفر به هم‌دیگر و به رابطه‌ای که دارند متعهدند. بیشتر مطالبی که قرار است در این کتاب به آن بپردازیم دربارهٔ همین قانون بنیادی است. اگر به هم‌دیگر و به رابطه‌تان متعهد نباشید، برای حفظ و نجات رابطه‌ای پرمعنا، با این روش‌ها نمی‌توانید کار چندانی از پیش ببرید. روابط زمانی رشد پیدا می‌کنند که طرفین همیشه نسبت به هم علاقهٔ بسیار داشته باشند و هیچ‌وقت از هم سوءاستفاده نکنند. یعنی کارهایی انجام ندهید که همسرتان احساس طردشدگی، تنهایی، حسادت، دوست نداشته‌شدن، یا ناامنی پیدا کند. فرقی نمی‌کند که این کارها از روی عمد انجام شوند یا غیر عمد. برای اینکه رابطه‌تان رشد پیدا کند باید در کنارِ هم احساس امنیت داشته باشید. هر چیزی کم‌تر از این می‌تواند برای رابطهٔ شما خطرآفرین باشد. اعتماد زیاد به رابطه می‌تواند در هر رابطه‌ای وارد شود و آن را به‌تدریج تغییر دهد. وقتی رابطه‌ای را شروع می‌کنیم همیشه بهترین رفتارها را از خودمان نشان می‌دهیم و اغلب برای اینکه شخص مقابل را تحت تأثیر قرار دهیم تا ما را بیشتر دوست داشته باشد کم
کاربر ۱۵۵۹۶۴۹
در روابطی که در آن‌ها زوج‌ها با هم گفت‌وگو نمی‌کنند، رابطه به سوی فروپاشی و مصنوعی‌تر شدن پیش می‌رود. بدون گفت‌وگو کردن نمی‌توانید رابطهٔ عمیقی داشته باشید. ظاهرِ شخص و رابطهٔ جنسیِ خوب فقط در همان چند سال نخست می‌تواند شما را جذب خود کند! پس از آن به‌تدریج نیاز دارید که بنشینید و با هم صحبت کنید؛ اگر توان این کار را نداشته باشید رابطه سقوط خواهد کرد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
تصور غلط رایجی که وجود دارد این است که مردم گمان می‌کنند هر دو نفر باید هم‌دیگر را با همان نقص و ایرادهایی که دارند بپذیرند. با اینکه این حرف درست است و با اینکه هیچ‌کس نباید تلاش کند شخص دیگری را به چیزی که نیست تبدیل کند، اما واقعیت این است که رفتار و ویژگی‌هایی وجود دارند که هرکس نیاز دارد آن‌ها را با خودش تمرین کند و خود را با آن‌ها وفق بدهد تا بتواند خود را با همسر و شریک زندگی‌اش سازگار کند. گاهی‌اوقات یکی از طرفین شاید هم هر دو نفرِ آن‌ها رابطه را جدی نمی‌گیرند و بر این باورند که رابطه آن‌قدر قوی و محکم است که نیازی نیست آن‌ها بخواهند کاری برای رشد و کنترل آن انجام بدهند
من زنده ام و غزل فکر میکنم
وقتی در رابطه‌ای، بیش از اندازه با طرف مقابل راحت می‌شویم گاهی‌اوقت کمی زیادی با آن شخص احساس راحتی می‌کنیم و میل و نیازی را که برای انجام دادن کارهای کوچک برای هم‌دیگر داشتیم از دست می‌دهیم. ممکن است مانند قبل از هم تعریف و تمجید نکنیم و همچنین به طرف مقابل‌مان نگوییم که چه احساسی به او داریم. دوباره می‌گویم، به این علت نیست که هم‌دیگر را به اندازهٔ کافی دوست نداریم، بلکه شاید به این خاطر باشد که اخیراً کمی کم‌تر به هم‌دیگر اهمیت می‌دهیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
بعضی‌ها برای اینکه اثبات کنند حرف یا عملِ آن‌ها درست بوده است دست به هر کاری می‌زنند. این کار را انجام می‌دهند و برای‌شان فرقی نمی‌کند که نتیجه چه خواهد بود؛ حتی اگر باعث شوند همسرشان یا هر کس دیگری به خاطر این رفتار احساس بدی پیدا کند. تنها چیزی که برای چنین کسانی اهمیت دارد این است که به هر قیمتی اثبات کنند که خودشان درست می‌گویند و درست رفتار می‌کنند و طرف مقابل اشتباه کرده است یا اینکه آن‌ها زرنگ‌تر و قوی‌تر بوده‌اند و توانایی بیشتری نسبت به شخص مقابلِ خود داشته‌اند. برای چنین آدم‌هایی، کم نیاوردن و برنده‌شدن در بحث، نوعی موفقیت محسوب می‌شود و اهمیت زیادی به این موضوع می‌دهند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
یاد بگیرید با نقص‌های هم‌دیگر زندگی کنید و زندگی را همان‌طور که در جریان است بپذیرید. وقتی اشتباهی مرتکب می‌شوید، هر دو نفرتان طوری وانمود نکنید که انگار با مسئله‌ای جدی روبه‌رو نیستید. مسئولیت کارتان را بپذیرید و از این مشکل عبور کنید. زندگی کوتاه‌تر از آن است که از خود یا هرکس دیگری بخواهید که بی‌عیب و نقص باشد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
کسانی که در رابطه‌ای قرار دارند باید بدانند چگونه طرف مقابلِ خودشان را از نیاز و انتظارات خود آگاه کنند. نه از راه التماس کردن یا رفتارهای آمرانه بلکه با ملاحظه و روشی سنجیده و درست که باعث نشود کسی آزار ببیند و حس کم‌ارزشی و بدی پیدا کند. گاهی‌اوقات انجام دادن این کار چندان آسان نیست. هر دو نفر باید بدانند که گاهی‌اوقات تنها راه برای رسیدن به خواسته‌ها، چه در رابطه و چه در زندگی، این است که دیگری را از انتظارات و اهدافِ خودمان آگاه کنیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
به جای گفتن «می‌دانی بیشتر آدم‌ها دوست دارند که ...» از عبارت «چیزی که من دوست دارم این است که ...» استفاده کنید. یا به جای گفتن «آدم ها نیاز دارند که ...» عبارت «من نیاز دارم که تو ...» را به کار ببرید. شما قرار است دربارهٔ نیازها و خواسته‌های خودتان صحبت کنید نه اینکه حرف خود را در لفافه بپیچانید و بگویید که دیگران چه نیاز و خواسته‌هایی دارند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
این‌طور بگویم: این، یکی از مواردی است که در آن هر دو نفر می‌توانند برای داشتنِ ارتباطی رضایت‌بخش‌تر به هم کمک کنند. کسی که شنونده است پس از اینکه حرف طرف مقابلش تمام شد، پیش از اینکه جوابی بدهد تا شمارهٔ سه بشمارد. این کار به کسی که صحبت می‌کند اجازه خواهد داد تا بتواند نفسی بکشد و بدون اینکه حرفش قطع شود به صحبتش ادامه دهد. این روش همچنین برای دیگری باعث ایجاد روشی مطمئن می‌شود تا بتواند پاسخ بدهد یا نظرش را بیان کند. این روش، خیلی بهتر از این است که از شخص بپرسید آیا صحبتش تمام شده است یا نه، چرا که این کار خصومت‌آمیز و جنگ‌جویانه تلقی می‌شود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
فکر می‌کنم تا وقتی که صبور نباشیم چیزی عوض نخواهد شد.
R.R
روابط زمانی رشد پیدا می‌کنند که طرفین همیشه نسبت به هم علاقهٔ بسیار داشته باشند و هیچ‌وقت از هم سوءاستفاده نکنند. یعنی کارهایی انجام ندهید که همسرتان احساس طردشدگی، تنهایی، حسادت، دوست نداشته‌شدن، یا ناامنی پیدا کند. فرقی نمی‌کند که این کارها از روی عمد انجام شوند یا غیر عمد.
کاربر ۱۳۰۰۲۲۶
زوج‌هایی که با هم گفت‌وگو نمی‌کنند به‌تدریج از هم فاصله می‌گیرند. ما اجازه می‌دهیم که سایر بخش‌های زندگی‌مان در رابطه‌ای که داریم تأثیر بگذارند و این در حالی است که به خواسته و نیازهای دیگران توجه بیشتری می‌کنیم تا به مسائل و نیازهای خودمان.
کاربر ۱۳۰۰۲۲۶
برقراری ارتباط به ما کمک می‌کند که بتوانیم چنین مسائلی را حل کنیم اما از آن مهم‌تر این است که شخصِ دیگر را آگاه می‌کند که مشکل هنوز هم در جای خود باقی است. به این‌ترتیب بارها و بارها با مشکلاتی تکراری روبه‌رو می‌شویم تا زمانی که شخص متوجه اِشکال کارِ خود بشود. مشکل اینجاست که گاهی‌اوقات، پیش از اینکه مشکلاتْ خودشان را نشان بدهند، استرسِ برقراریِ رابطه، به رابطه پایان می‌دهد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
برقراری ارتباط می‌تواند چندین شکل متفاوت داشته باشد. درواقع حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از شیوهٔ برقراری ارتباطِ ما را واژه‌ها تشکیل می‌دهند و بقیهٔ آن شامل تُن صدا، رفتارها و حالت‌های چهره می‌شود. اگر فقط به کلماتی که همسرتان می‌گوید گوش بدهید، حرف‌های بسیاری را که تلاش می‌کند با حالت چهره‌اش نشان بدهد را از دست خواهید داد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
تصور غلط رایجی که وجود دارد این است که مردم گمان می‌کنند هر دو نفر باید هم‌دیگر را با همان نقص و ایرادهایی که دارند بپذیرند. با اینکه این حرف درست است و با اینکه هیچ‌کس نباید تلاش کند شخص دیگری را به چیزی که نیست تبدیل کند، اما واقعیت این است که رفتار و ویژگی‌هایی وجود دارند که هرکس نیاز دارد آن‌ها را با خودش تمرین کند و خود را با آن‌ها وفق بدهد تا بتواند خود را با همسر و شریک زندگی‌اش سازگار کند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
سوم اینکه در هر رابطهٔ تعهددار، جنبهٔ مالیْ ما را مجبور به ماندن می‌کند. امروزه برای اینکه طلاق بگیریم هزینهٔ سنگینی نیاز است و گاهی‌اوقات صدمهٔ ناشی از جدایی می‌تواند اثرات مخرب‌تری داشته باشد. اگرچه این علت برای ماندن در رابطه کافی نیست اما باید بتوانیم اگر امکانش هست دست‌کم برای بازسازیِ رابطه تلاش کنیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
با بروزِ کوچک‌ترین مشکلات نباید بترسیم و رابطه‌ای را ترک کنیم، اما نباید هم هر نوع رفتار و برخورد نامناسب را مدتی طولانی تحمل کنیم. به عبارت دیگر، به مشکلاتِ پیش‌آمده فرصتی بدهید و همهٔ تلاش خود را برای بهتر شدن شرایط بکنید. اما اگر خودتان صادقانه به این باور رسیدید که این رابطه برای شما مناسب نیست، مشکلی ندارد که از آن رابطه بیرون بیایید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
موضوع رابطه نباید برنده یا بازنده شدن باشد، بلکه هدف اصلی در رابطه، حل مسائل و مشکلاتِ آن است و برای به وجود نیامدن مجدد این مشکلات در آینده باید قدمی برداشته شود. به این معنی که بنشینید و با هم دربارهٔ مشکلاتِ پدید آمده گفت‌وگو کنید که این مشکلات چرا و چگونه ایجاد شده‌اند. این کار باید به این منظور انجام شود که بتوانید علت اصلی مشکلات را پیدا کنید نه اینکه دیگری را سرزنش کنید یا ببینید چه کسی درست می‌گوید و چه کسی اشتباه می‌کند. به جای این کار باید تمرکز خود را روی بهتر کردن شرایط برای هر دو نفر قرار دهید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
وقتی همیشه می‌جنگیم تا اثبات کنیم حق با ماست و ما اشتباه نکرده‌ایم در این شرایط اغلب کور می‌شویم و متوجه نیستیم که چه اتفاقی می‌افتد. زمانی که حساس می‌شویم، آن‌قدر سعی می‌کنیم اثبات کنیم ما درست می‌گوییم که دیگر همهٔ حقایق را نمی‌بینیم یا از شنیدن آن خودداری می‌کنیم. هر چیزی که مطابق خواسته‌های ماست را باور می‌کنیم و هر چیزی به جز آن را کم‌ارزش می‌دانیم؛ حتی کارهایی که ما را در مسیری درست هدایت می‌کنند و به سوی بهترین راهکارِ ممکن سوق می‌دهند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
وقتی با کسی صحبت می‌کنید، فقط خودتان حرف نزنید، اجازه بدهید دیگری هم حرف بزند. به عبارت دیگر طوری نباشید که انگار برای او کنفرانس می‌دهید یا اینکه به او امر و نهی کنید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
آخرین نکته (که مسلماً اهمیتش کم‌تر از بقیه نیست) این است که سعی کنید وقتی آرام هستید صحبت کنید. هنگامی که در عصبانیت و ناراحتی صحبت می‌کنید ممکن است حرف‌هایی بزنید که یا از گفتن آن‌ها منظوری ندارید یا طوری بیان کنید که دیگران فکر کنند شما آدم کاملاً خشن و پرخاشگری هستید. کنترل کردن گفت‌وگویی رضایت‌بخش و مناسب، هنگامی که هر دو طرف عصبانی و ناراحت‌اند کار بسیار دشواری است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
بدنِ شما سخن می‌گوید! یکی دیگر از نکاتی که مردم معمولاً متوجه آن نیستند این است که بدنِ ما هم با همسرمان سخن می‌گوید. ظاهرِ ما، حالت چهره و طرز راه رفتن‌مان رابطهٔ مستقیمی با عواطف و احساسات ما در هر زمان دارد. به همین خاطر وقتی با همسر خود هستیم باید به همهٔ این‌ها آگاهی داشته باشیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
نکته‌ای برای کسانی که صحبت می‌کنند: آگاه باشید که چقدر صحبت می‌کنید و سعی نکنید کنترل بحث و گفت‌وگو را به دست بگیرید. اگر ناراحتی و بحث‌های متعددی دارید، آن‌ها را یکی‌یکی حل کنید و به شخص مقابل اجازه بدهید تا هریک را به‌طور جداگانه پاسخ دهد. اگر سعی کنید یک‌باره دربارهٔ ۴۷ موضوع صحبت کنید نه‌فقط برای هر دو نفرتان بیهوده خواهد بود بلکه شخص مقابل، وقتی از ۴۲ مشکلِ خود برایش صحبت می‌کنید، مشکلاتِ ۱ تا ۸ را کلاً فراموش خواهد کرد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در هر رابطه یا ازدواج، بیشترِ مشکلات از آنجایی شکل می‌گیرد که نمی‌توانیم یا تمایلی نداریم که با هم ارتباط برقرار کنیم. این باعث می‌شود آن‌طور که دوست داریم به هم نزدیک نشویم و هیچ‌وقت این امکان را به دست نخواهیم آورد که بتوانیم شناختی از هم‌دیگر پیدا کنیم و بفهمیم که چه احساسی به این رابطه داریم و از آن، چه می‌خواهیم. هر مشکل، مشکل دیگری را پدید می‌آورَد، مانند زمانی که چیزی را می‌خواهید و نمی‌توانید آن را به دست بیاورید و درنتیجه عصبانی می‌شوید درحالی‌که همسرتان اصلاً نمی‌داند که شما از او چه می‌خواهید؛ بنابراین هیچ‌وقت به خواستهٔ خود نمی‌رسید و همیشه عصبانی می‌مانید!
R.R

حجم

۱۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان