بریدههایی از کتاب عطاری گمشده
۳٫۵
(۶۴)
الان یه چیزی رو خوب میدونم، اون هم اهمیت دنبال کردن رؤیاهاست. باور کن که اگه یه چیز رو بخوای، تنها کسی که جلوت رو میگیره خودتی.
n re
فهمیده بودم چیزهایی که آدم دلش میخواست بگوید، اغلب همانهایی بودند که باید درون خودش نگه میداشت.
n re
«در پیشگاه خداوند خالق
سوگند میخورم و عهد میبندم...
که هیچگاه اسرار و رموز این حرفه را
به افراد ناسپاس و ابله نیاموزم...
هیچگاه اسراری را که برای من فاش شد
با کسی درمیان نگذارم...
هیچگاه از این زهرها استفاده نکنم...
که این شیادی، تقلب و کیمیاگری ننگین و مهلک را
انکار و از آن دوری کنم...
و هیچ دوای مانده و نادرستی را در مغازهام نگه ندارم.
باشد که خدا تا زمان اطاعت از این اصول من را یاری کند!»
سوگندنامۀ عطاران خردمند
یک مشکل لاینحل، sky
«برات زندگیای رو آرزو میکنم که توش مثل من خداحافظیهای زیادی رو تجربه نکنی.»
n re
ارزش زندگی بیشتر از گذراندن چهل ساعت در هفته پشت یک میز است
n re
هر چیزی بیش از اندازه باشه میتونه کشنده باشه
سپیده
بچه به یک خانۀ امن هم نیاز دارد، نظام آموزشی خوب و اینکه دستکم یکی از والدینش درآمد خوبی داشته باشد.
n re
«باید خودم رو انتخاب کنم. باید خودم رو توی اولویت قرار بدم.»
n re
هر کسی، هر جایی، برای خودش داستانی دارد که سالهاست زیر خاک مدفون و درست زیر ظاهرش پنهان شده است.
n re
احاطه شدن با آدمهایی که حامی و مشوق من و خواستههایم باشند چقدر مهم است.
n re
«در پیشگاه خداوند خالق
سوگند میخورم و عهد میبندم...
که هیچگاه اسرار و رموز این حرفه را
به افراد ناسپاس و ابله نیاموزم...
هیچگاه اسراری را که برای من فاش شد
با کسی درمیان نگذارم...
هیچگاه از این زهرها استفاده نکنم...
که این شیادی، تقلب و کیمیاگری ننگین و مهلک را
انکار و از آن دوری کنم...
و هیچ دوای مانده و نادرستی را در مغازهام نگه ندارم.
باشد که خدا تا زمان اطاعت از این اصول من را یاری کند!»
سوگندنامۀ عطاران خردمند
tata.b
به همان سرعت که ظاهر شد، دوباره ناپدید شد. وقتی چشمهایم با اشک تار شد، چهرهاش آب شد، تار شد، نامعلوم شد، مثل یک روح.
vafa
مدتها پیش فکر میکردم که اگه باعث درد دیگران بشم، آروم میشم. اما اشتباه میکردم. این کار فقط همهچیز رو بدتر کرد
سپیده
دنیا به ما رحم نمیکنه... جای زیادی واسۀ یه زن وجود نداره که بخواد اثر ماندگاری از خودش به جا بذاره.»
n re
دوازده دقیقه ذرهای از یک عمر است، اما برای تغییر روند آن کافی است.
n re
دیدن درون هر چیزی چندان خوشایند نیست.
n re
حرص و طمع به هیچ جا نمیرسه.
n re
«اول اعتماد بوده، بعد خیانت اتفاق افتاده. هیچکدوم بهتنهایی معنا پیدا نمیکنن. کسی که قبلاً بهش اعتماد نداشتی نمیتونه بهت خیانت کنه.»
n re
هر چند فقط به اندازۀ یک دست با هم فاصله داریم، انگار یک اقیانوس از هم دوریم.
n re
سختترین حقایق هیچوقت در ظاهر دیده نمیشوند. باید آنها را جستوجو کرد و جلوِ نور گرفت و شفافسازی کرد.
n re
هر چه که به بدن راه بیابد، چیزی را از آن پاک میکند، آن را آشکار و سرکوب میکند.
سپیده
من به آن شکلی که قابلیتش را دارم زندگی نکردهام. و از همه بدتر، حتی میترسم آن را امتحان کنم.
farhangmk
از اینکه همیشه باید کارهای پیشبینیشده انجام بدهم خسته شدهام، از اینکه مراقب باشم، کمتر خطر کنم، مسیر خاصی را طی کنم.
n re
فهمیده بودم چیزهایی که آدم دلش میخواست بگوید، اغلب همانهایی بودند که باید درون خودش نگه میداشت.
fateme
الان یه چیزی رو خوب میدونم، اون هم اهمیت دنبال کردن رؤیاهاست. باور کن که اگه یه چیز رو بخوای، تنها کسی که جلوت رو میگیره خودتی
سپیده
این شیء شیشهای، که یکجورهایی مثل خودم ظریف و درعینحال سالم است، مدرکی است که نشان میدهد من میتوانم شجاع و ماجراجو باشم و خودم از پس کارهای سخت بربیایم.
من:)
مدتها پیش فکر میکردم که اگه باعث درد دیگران بشم، آروم میشم. اما اشتباه میکردم. این کار فقط همهچیز رو بدتر کرد
من:)
آن دانشجوی جوان و ماجراجو که درونم بود دوباره دارد ظهور میکند. مثل آن بطری شیشهای که از توی گلولای پیدا کردم، دارم به دنبال چیزی خاموش در وجود خودم میگردم. به همان اندازه که میخواهم جیمز را مقصر نگه داشتن من در آن مزرعه نشان بدهم، نمیتوانم تمام این ماجرا را به گردن او بیندازم. همانطور که او میگوید، من همان کسیام که برگۀ اقدام برای تحصیل در رشتۀ تاریخ در دانشگاه کمبریج را پاره کردم. من بودم که پیشنهاد کار با والدینم را قبول کردم.
اگر با خودم صادق باشم، به این فکر میکنم که انتظار کشیدن برای یک بچۀ ناخواسته راهی برای پوشاندن حقیقت است: هیچچیزی در زندگی من آنطور نیست که تصورش را میکردم. و من به آن شکلی که قابلیتش را دارم زندگی نکردهام. و از همه بدتر، حتی میترسم آن را امتحان کنم.
MaryLu521
سختترین حقایق هیچوقت در ظاهر دیده نمیشوند
farhangmk
خورشید به این زودیها طلوع نمیکند.
غَزال_ک
حجم
۳۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان