حقیقتی بنام مرگ...
فردا باز آفتاب طلوع میکند
بی آنکه نبودنت را
هیچ پرنده ای احساس کند
بی آنکه دل درختی برایت تنگ شود
بی آنکه غنچه گلی برایت گریه کند
مرگ همین است
زندگی جاری ست
مرگ اما
خاموش است و فراموشی میآورد
مگر خاطره خوبان که چون زندگی
جاریند...
اسماء
کاش زشتی ز جهان دل و اذهان برود
گل خوش عطر محبت روید