بریدههایی از کتاب تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری
۵٫۰
(۱۹)
سلاطین قاجار، سلاطین پهلوى - از قبلیها ما درست خبر نداریم و کارى هم با آنها نداریم - آن کسانى که در رأس حکومت بودند و آن کسى که به عنوان پادشاه در این کشور زندگى مىکرد و رئیس کشور بود، از همهى افراد ملت ثروتمندتر بودند. این، از کجاست؟ مگر جز با ظلم، چنین چیزى ممکن است؟ اموال مردم را مىگرفتند. رضاخان هر جا ملک خوبى بود، هر جا چیز چشمگیرى بود، هر جا عمارت زیبایى بود، دست مىگذاشت و ثروت انبوه عظیمى براى خودش درست مىکرد و چقدر از مناطق کشور را که یکجا دست گذاشت و آن را متعلّق به خودش کرد! بازماندگان او هم همینطور بودند.
shariaty
سیاستمداران ما- بىعرضههاى عقبافتاده- میگفتند ایرانى یک لولهنگ هم نمیتواند بسازد! لولهنگ این آفتابههاى گِلى بود. خاک بر سر آن سیاستمدارى که از ملتش اینجورى حرف بزند. یا آن یکى میگفت که ما از فرق سر تا نوک پا بایستى فرنگى بشویم تا بتوانیم پیش برویم! خب، اینها بىعرضگى است؛ اینها عقبافتادگى است که یک عدهاى به خاطر ضعفهاى خودشان، این ضعفها را بر ملت تحمیل میکنند؛ ملت تحقیر میشود. انقلاب اینها را از بین برد؛ ما به خود آمدیم.
shariaty
انقلاب اسلامى از بزرگترین کارهایى که کرد این بود که دست امریکا را کوتاه کرد. انقلاب اسلامى جزو افتخاراتش این بود که نفوذ امریکا، دست امریکا و ریشههاى امریکا و بند و بستهاى امریکایى را در این کشور از بین برد. البته عدّهاى که در اوّلِ کار بر مسند حکومت در این کشور نشسته بودند و دل در گرو امریکا و امریکایى داشتند، مىخواستند نگذارند. من در شوراى عالى دفاعِ سال ۵۸ از نزدیک خودم شاهد بودم. داشتند مصوّبهاى مىگذراندند که بر اساس آن مصوّبه، هیأتهاى مستشارىِ نظامىِ امریکایى – همانهایى که آن همه جنایت و خیانت کرده بودند - با نام دیگرى در ارتش جمهورى اسلامى باقى بمانند! بنده مانع شدم، گفتم این چه کارى است که شما مىکنید؟!
shariaty
امروز چراغ معنویت در بین مردم روشن و پُرفروغ است. آن روزها جوانها عمداً به فساد کشانده مىشدند. شاید شما شنیدهاید که رؤساى کشور و خانوادههایشان، مهمترین شرکاى باندهاى مواد مخدّر در این کشور بودند! اوّل بار آنها هروئین را به این کشور آوردند و پخش کردند. فساد و اعتیاد و بدبختى را به دست خودشان ترویج مىکردند.
shariaty
من در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم - آن روز دقیقاً آمارش را مىدانستم، اما الان درست یادم نیست - گمانم در همهى استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمههاى آن استان بسیار کم بود؛ مثلاً بیست نفر بودند!
shariaty
همه مىدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجى استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمىدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع و علماى شیعه صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچ کس از سرجنبانها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد!
shariaty
متأسفانه این مطالب را نسل جوان نمىداند. تأسیس موسّسهى «وعظ و خطابه» به سالهاى ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷ - یعنى دو یا سه سال بعد از شروع قلع و قمع روحانیت - برمىگردد. تأسیس این مؤسّسه براى آن بود که هر کس مىخواست روحانى بماند، مىتوانست تحت نظر این موسّسه که وابسته به رضاخان بود، روحانى باقى بماند! به عبارتى آخوند باشد؛ اما آخوند رضاخانى، دربارى و در خدمت سیاستهاى استکبار باشد.
shariaty
یک کادر برجسته و لایق، کسانى نیستند که لزوماً درس مدیریّت یا دورهى علوم سیاسى را گذرانده باشند؛ کسانى هستند که هدفها را خوب بفهمند، راهها را خوب تشخیص دهند، بتوانند خوب تصمیم بگیرند و خوب اقدام کنند. این با تربیتهاى مداوم انجام مىگیرد. این کارى بود که به طور طبیعى در مجموعهى امام و بهوسیلهى آن بزرگوار انجام مىشد؛ نه در کلاس درس بخصوصى، بلکه با برخوردها، با رفتارها، با پیامها و با اصلاحها. ولى از این مهمتر، امام یک کادرسازى در سطح ملت کردند.
shariaty
البته ما هنوز از دنیا خیلى عقبیم؛ چون مدتهاى مدیدى ما را عقب نگهداشته بودند - این را خودمان بهروشنى مىدانیم - ولى ما داریم با سرعت این فاصله را طى مىکنیم تا به جلو برسیم. این، مظهر کاملش در جنگ است؛
Mr N1919
وظیفهى بزرگ امثال رضاخان در ایران، و ابنالسعود در عربستان، و فاروق در مصر، و دیگران در جاهاى دیگر، این بود که نگذارند مسلمانان با هم متحد بشوند و به صورت یک نیروى فعال در بیایند و روحیه پیدا کنند و به وسط میدان سیاست عالم بیایند. نقشهى استعمار بر این اساس بود.
ریحانه
رفتند سراغ راهآهنى که انگلیس و روس لازم داشتند. رضاخان راهآهن سراسرى را براى خاطر اتّصال منطقهى نفوذ انگلیسیها - عراق و جنوب کشور - به منطقه نفوذ روسها در شمال کشور، درست کرد. چنان راهآهنى براى کشور لازم نبود. راهآهن لازم براى این کشور، همین راهآهنى است که جمهورى اسلامى آن را ساخت و بندرعبّاس - اولین بندر مهمّ ایران در خلیج فارس - را به مرکز و تمام کشور متّصل مىکند. این کار در طول صد سال گذشته، انجام نشده بود.
saqqa
یکوقت دیکتاتورى هست، پیشرفت هم هست؛ مثلًا در رأس، یکى مثل ناپلئون است، که در دورهى خودش دیکتاتور است، اما فرهنگستان درست مىکند. پیشرفتهاى بزرگ علمىاى در همان چهارده پانزده سال حکومت ناپلئون در فرانسه به وجود آمد که شاید تا هفتاد هشتاد سال بعد از ناپلئون هم این مقدار پیشرفت براى آنها پیش نیامد. این پیشرفتها هنوز هم مایهى افتخار فرانسوىهاست. ناپلئون بالاخره یک آدم هوشمندى بود، علاقهمند بود، پرکار بود، فهمیده بود و آدمهاى فهمیدهاى هم همراهش بودند.
smoothybook
نخستوزیر بعد از کودتا - حسن مشیرالدولهى پیرنیا - وقتى کابینهى خودش را در مجلس شوراى ملى ارائه کرد و مجلس یکى دو نفر از وزرایش را رد نمود، به مجلس گفت: «همسایهى جنوبى ما [یعنى انگلیس!] مایلند این دو نفر در کابینه باشند» و مجلس رأى داد! به صرفِ تمایل همسایهى جنوبىِ دروغى، دو وزیرِ ابتدا رد شده، رأى مجلس را به دست آوردند. و اما، از آنجا که انگلیس، غاصبِ هند و بحرین بود و در خلیج فارس حضور داشت، آن را «همسایهى جنوبى» مىنامیدند و حتّى تا زمان پهلویها هم، انگلیس همسایهى جنوبى نامیده مىشد! آن کشور که در اروپا واقع بود و هزاران کیلومتر با ایران فاصله داشت، اسمش «همسایه» بود!
shariaty
این اسناد متعلّق به امریکاییهاست. البته عملیات، بین امریکاییها و انگلیسیها مشترک بوده که در این گزارش کاملاً منعکس شده است. آن بخش مورد توجّه من این است: «کیم روزولت» مىگوید وقتى ما به تهران آمدیم، یک چمدان بزرگ پُر از مقالههایى که نوشته شده بود و باید ترجمه مىشد و در روزنامهها به چاپ مىرسید، و نیز کاریکاتورهایى را با خودمان آوردیم!
shariaty
اما نکتهى دیگرى که در قضیهى پانزده خرداد وجود داشت - که جوانهاى ما، مردم عزیز ما باید به این نکات توجه کنند؛ اینها مهم است - این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانهاى که در تهران و برخى نقاط دیگر به وجود آمد، هیچ نهادى از نهادهاى دنیا، از این سازمانهاى بهاصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند؛ هیچ کس اعتراض نکرد.
shariaty
امام راهشان روشن بود، شیوهشان معلوم بود و مىدانستند که چه مىخواهند. شیوهى امام عبارت بود از شیوهاى که پیامبران آن را مىپیمودند؛ یعنى تزریق ایمان و باور عمیق، همراه با بصیرت و آگاهى و تأمّل و فکر در مخاطبان خود.
shariaty
در تمام طول حکومت پنجاه سالهى خاندان منحوسِ پهلوى، در این استان - در مناطق بویراحمد، در مناطق کهگیلویه و نیز در مناطق عشایر و خاندانهاى مختلف از فارس تا خوزستان - حتّى یک قدمِ اصلاحىِ آباد کنندهى قابل ذکر برداشته نشد.
بنده به پولهایى که در سال آخرِ رژیم گذشته در این استان خرج شده است نگاهى کردم و به این نتیجه رسیدم که مقدار پولى که در تمام طول پنج سالِ آخر رژیم گذشته - که بهترین سالها از لحاظ مالى بوده و دولت آن روز پول زیادى داشته است - در این استان خرج شده، یک چهلم مقدارى است که جمهورى اسلامى در کمتر از آن مدت، در این استان خرج کرده است.
shariaty
رؤساى کشور، کشور را ملک خودشان میدانستند و براى استفادهى از این ملک به دنبال این بودند که ببینند کجا چه کارى براى آنها فایدهى بیشترى دارد؛ آنچه برایشان مطرح بود، فایدهى مردم نبود. این عرفِ «دورافتاده» و «نزدیک»، از آنجا به وجود آمد. اینکه فلان شهر دورافتاده است. دورافتاده یعنى چه؟ معنایش این بود که از مرکز کشور، از تهران دور است. این کافى بود براى محرومیت؛ چون چشمشان همین مناطق دور خود را میدید و دلشان به دنبال کارها و مراکز و مناطقى بود که براى آنها منشأ سود و نفعى باشد، نه براى مردم. انقلاب این عرف را عوض کرد. انقلاب دور و نزدیک را از منطق دولتیان و مسئولان کشور زدود؛ دور و نزدیک ندارد.
shariaty
قبل از انقلاب وقتى در ایرانشهر تبعید بودم، مردم آن شهر مىگفتند: تابهحال حتّى یک معاون استاندار هم به این شهر سفر نکرده است! ایرانشهر روستا نیست، یک شهر است و در آن زمان تا به این حد مورد غفلت بود. آنها به مناطقى سفر مىکردند که بتوانند جیبهاى خود را پُر و لذّت و آسایش خود را فراهم کنند و با ایرانشهر و خاش و چابهار کارى نداشتند.
shariaty
معنى استقلال چیست؟ براى یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشى دارد؟ استقلال، یعنى اینکه یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معناى استقلال است. اگر از ملتى استقلال او گرفته شد؛ یعنى اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست مىدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را.
shariaty
عزیزان من! من این را همینجا بگویم که دستهایى - تبلیغات دروغین و گاهى احمقانه و گاهى خبیثانه - مىخواهند اینطور وانمود کنند که مردم در سابق، از حالا دیندارتر و با اخلاقتر بودند! این، دروغ است.
shariaty
دور افتادهها
آنچه ملت ما در طول دهها سال قبل از انقلاب، بلکه پیش از آن به آن دچار بود، نبودن این دو عامل بود: یکى نبودن احساس مسئولیت در میان دولتمردان، که دولتمردان در قبال آحاد مردم، هیچ احساس مسئولیتى نداشتند؛ رؤساى کشور، کشور را ملک خودشان میدانستند و براى استفادهى از این ملک به دنبال این بودند که ببینند کجا چه کارى برا
Reyhane
مجموعه حاضر، گزیدههایی از روایتها و تحلیلهای رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای است که بر محور معرفی تاریخ معاصر ایران گرد آمده است. نگاه به تاریخ معاصر از منظر ایشان، از این جهت پر اهمیت است که آیت الله خامنهای، هم از یک سو به واسطه مطالعات گسترده، آشنای کامل تاریخ معاصر است و هم به علت نقش آفرینی گسترده در متن انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن، حاضر و ناظر صحنههای تاریخ انقلاب بوده است.
shariaty
نگاه مسؤولان دولتى در رژیم پهلوى و قبلش در رژیم قاجار به کشور، نگاه یک مالک به ملک خود بود؛ یعنى هر مقدار براى جیبشان فایده مىداشت، براى آن تلاش مىکردند.
shariaty
نگاه مسؤولان دولتى در رژیم پهلوى و قبلش در رژیم قاجار به کشور، نگاه یک مالک به ملک خود بود؛ یعنى هر مقدار براى جیبشان فایده مىداشت، براى آن تلاش مىکردند. مالکى را فرض کنید که هزاران هکتار زمین دارد؛ یک جا حاصل بیشترى دارد، زحمت کمترى دارد، لذا اعتبار بیشترى براى او مىآورد و در آنجا سرمایهگذارى مىکند؛ یک جا اینطور نیست، نه جلوِ چشم است و نه براى او محصول چندانى دارد، لذا در آنجا سرمایهگذارى نمىکند.
shariaty
مشروطه، قالب و ترکیب حکومتىِ انگلیس بود. این روشنفکران به جاى اینکه دنبال دستگاه عدالت باشند و یک ترکیب ایرانى و یک فرمول ایرانى براى ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر کار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم که پشت سرِ علما و به نام دین و با شعار دین خواهى بود، بعد از مدّت بسیار کوتاهى منتهى به این شد که شیخ فضلالله نورى را ... در تهران به دار کشیدند. اندک زمانى بعد، سید عبدالله بهبهانى را در خانهاش ترور کردند. بعد از آن هم سید محمّد طباطبایى در انزوا و تنهایى از دنیا رفت. آنوقت مشروطه را هم به همان شکلى که خودشان مىخواستند برگرداندند؛ مشروطهاى که بالاخره منتهى به حکومت رضاخانى شد!
shariaty
من در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم - آن روز دقیقاً آمارش را مىدانستم، اما الان درست یادم نیست - گمانم در همهى استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمههاى آن استان بسیار کم بود؛
shariaty
من خودم در سن پنجسالگى به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم. امثال من، در همان مکتبى که ما مىرفتیم، زیاد بودند و اصلاً مکتبخانهها همینطور بود. این مکتبخانههایى که رژیم منحوس پهلوى، شجاعت و شهامت بخرج داد! و رعد و برق کرد و آنها را برچید، خانههایى براى تعلیم قرآن بودند. یک زن یا مردى مىنشست، بچههاى مردم را قرآن یاد مىداد.
shariaty
مزاج قلدرمآبانهى او به کمکش آمد تا با قرارداد دارسى که هنوز سى سال دیگر مانده بود تا به سر آید، برخوردِ قلدرانه کند. یعنى وارد هیأت دولت شد و قرارداد دارسى را در بخارى انداخت و سوزاند! وقتى به او گفتند «از مدّت قرارداد، سى سال دیگر باقى مانده است» گفت: «این چه قراردادى است! باید بابت نفت، پول بیشترى به ما بدهند.» آن وقت، طرفش کیست؟یک کمپانى انگلیسى! به مجرّد اینکه رضاخان با قرارداد دارسى چنین برخوردى کرد، حکومت انگلیس وارد میدان شد و هاى و هوى و سر و صدا به راه انداخت. نهایتاً انگلیسیها دماغ رضاخان را به خاک مالیدند و کارى کردند که همین قرار داد را که فقط سى سال دیگر از اعتبارش مانده بود، به مدّتِ شصت سال دیگر تمدید کرد! یعنى با انگلیسیها قرارداد دیگرى بست.
saqqa
نشریهاى را از همان روزگار در دست مطالعه داشتم که در آن طنز بسیار پختهاى دربارهى «امینالسلطان» درج کرده بودند! طنزى قوى و دنبالهدار، که بعد از کشته شدن امینالسلطان مجال نشر یافته بود. تعجب کردم! طنزى در نود سال قبل، به این خوبى؛ آن هم به قلم نویسندهاى که چندان هم معروف نیست! آیا طنز امروز مطبوعات کشور ما، از آن وقت به قدر نود سال پیشرفت کرده است؟ نمىشود قرص و محکم، جواب مثبت داد.
shariaty
حجم
۳۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
حجم
۳۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰۵۰%
تومان