ما برای منافع خود وارد این میدان نشدهایم. تکلیف حکم میکند برای خاطر خداوند، دین و مردم قبول زحمت کنیم.
عبدالهی
به ایران رسیده بودند. محمد آرام و قرار نداشت. همهچیز برایش تازگی داشت. کاروانسراها، لباس روستاییان، خانهها، مساجد، دیوارهای خشتی، غذاهای مختلف ایرانی و... او را شگفتزده کرده بود. مدام حرف میزد و مدام سؤال میپرسید.
عبدالهی
هدف انسان از ازدواج چیست؟
عبدالهی
بسیاری از علما هستند که سخن نیکو میگویند، اما خودشان عمل نمیکنند.
عبدالهی
زین جهان تا آن جهان بسیار نیست
در میان، جز یک نفس در کار نیست.
عبدالهی
اما حارث! بدان که همه در حال جاندادن، مرا خواهند دید، مؤمن یا منافق. هم او مرا خواهد شناخت و هم من او را با نام و شهرت و کردار خواهم شناخت. هنگامی که تو میخواهی از صراط بگذری و راه را بر تو میگیرند، از لغزشها به خود بیم راه مده. در اوج تشنگی، جامی از آب گوارا به تو خواهم داد که در شیرینی، آن را همانند عسل خواهی یافت. وقتی آتش جهنم به تو نزدیک شود، به او خواهم گفت دست از این مرد بردار. رهایش کن و به وی نزدیک مشو؛ زیرا او رشتهای پیوسته با وصی پیامبر(ص) دارد.
عبدالهی