بریدههایی از کتاب بنیادهای ماتریالیسم
۵٫۰
(۱)
یزدانشناسی، ماتریالیسم را به زیر زمین راند و فلسفه را غلام خود ساخت.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
تاریخ فلسفه را کسانی ثبت کرده و آموزش دادهاند که به میزان زیادی زیر نفوذ پنداشتهای روانشناسی، دینی و ایدهآلیستی طبقهٔ فارغالبال بودهاند. بنابراین دانشمندان مزبور متمایل بودند مزیت را بیشتر در ایدهآلیستهای کلاسیک مشاهده کنند تا در حدسیات مخالفان ماتریالیستشان. این در شهرت دموکریتوس تأثیر معکوس داشته است.
آثار او بدین سبب بهدرستی ارزیابی نشده است که او ماتریالیستی سازشناپذیر بوده است. دموکریتوس فعالیت هوشمندانه برای طبیعت قائل نبود و تمامی علل غائی، فراطبیعی کاذب را که حدسیات ایدهآلیستها را آلوده میکرد مردود شناخت.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
چنین رویکردی با پدیدهها به معنای بیقرار دانستن تمامی چیزها و عاری ساختن آداب و رسوم، معیارها و نهادهای سفت و سخت از عمومیت و ضرورت است. هیچ چیز برای همیشه ثابت به نظر نمیرسد؛ هیچ حقیقتی بهطور مطلق مسلم نیست، همهٔ ارزشها نسبیاند.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
است. هیچ شناخت مشترکی از یک واقعیت مادی مستقل نمیتواند در میان باشد، هیچ حقیقت عینی وجود ندارد.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
سقراط این مفاهیم کهن را گرفت و به آنها شکل تازه داد. او روح را چونان منبع و پایگاه دانش و نیکی شناخت. او نخستین کسی بود که مفهوم روح را عقلانی ساخت و آن را در موجودات انسانی عنصری معرفی کرد که دارای دانش و نادانی است و میتواند فضیلت و پلیدی را تشخیص دهد.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
بدینسان یونانیان، آفرینندگانِ فلسفه، ماتریالیسم و علم، ابداعگرانِ الهیاتی نیز شدند که آن را میتوان هنر تهیهٔ برهانهای عقلانی برای باورهای دینی تعریف کرد.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
ایدهآلیستها تقسیمات تند و تیزی داخل واقعیت برقرار کردند. آنان عقل محض را فراسوی عمل، ذهن را بر فراز حواس و شهوات، روح را بر فراز بدن و خدا را بر فراز انسان نشاندند.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
اپیکور این پنداشت افلاطون را به سخره میگرفت که عالم اثری هنری است که خدایان برای برآوردن نیازها و اهداف بشریت ساختهاند. به نظر اپیکور، عالم برآیند تکامل مادی است که از حرکت اتومها در فضای خالی پیش میرود که خدایان با آن هیچ قدر مشترکی ندارند و در واقع خود خدایان معلول آناند. هیچ غایتگرایی در نگرش اپیکور به فرایند کیهانی وجود ندارد. اجرام آسمانی و به همین گونه اندامهای انسانی بدون هیچ منظوری خلق شدهاند. آنها نتیجهٔ انطباق اتفاقیاند نه آیندهنگری الاهی
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
آموزهٔ اپیکوری دربارهٔ لذت اصرار داشت که هدف زندگی انسانی انکار نفس، خود محرومسازی و فداکاری نیست، بلکه بهبود و تکمیل کیفیات انسانی ویژهٔ آن، خلاصی از خرافات و ترس است. آن لذتی ایدهآل است که نتیجهٔ آن آرامش نفس و سکون خاطر است: فضائلی مانند سادگی، اعتدال، خویشتنداری، خرمی بیشتر به لذت و سعادت رهنمون میشوند تا تجمّل افسارگسیخته. لذتهای مداوم و تثبیت شده عقلانیاند زیرا سبب از دست رفتن تندرستی و ثروت و از این رو فراهم آوردن درد نمیشوند. پس لذتگرایی، هرزگی و افسارگسیختگی نیست.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
لوکیانوس با لحنی تمسخرآمیز خطاب به خدایان میگوید: «آه، الاههای که از فقرا متنفری و مطیع ثروتمندانی و از همه بهتر میدانی که چگونه در تمام اوقات «خوب» زندگی کنی، چه کفشهایی از نمد به پا کنی و از چه مرهمهایی برای معالجهات استفاده کنی، با حلقههای گل به استقبالات میشتابند و از اطعمه و اشربههای مأکول سیرابت میکنند. اما این چیزها هیچگاه و هرگز برای فقرا وجود ندارد...»
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
حجم
۲۳۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۳۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان