بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راهنمای به آتش کشیدن خانه نویسندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب راهنمای به آتش کشیدن خانه نویسندگان

بریده‌هایی از کتاب راهنمای به آتش کشیدن خانه نویسندگان

نویسنده:براک کلارک
انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۴از ۵ رأی
۲٫۴
(۵)
رمان راهنمای به‌آتش کشیدن خانهٔ نویسندگان در نیوانگلند، پُرفروش‌ترین اثر کلارک، سال ۲۰۰۷ در آمریکا و، پس از آن، در انگلستان و استرالیا و نیوزیلند منتشر و به‌زبان‌های فرانسوی، هلندی، اسپانیایی، آلمانی، ایتالیایی، پرتغالی، و اکنون به فارسی ترجمه شده است. این رمان که در قالب زندگینامه نوشته شده خودآموز داستان‌نویسی است: راهنمای خطرها و کلیشه‌ها و دشواری‌هایی است که نویسنده در روایت داستان با آن‌ها سروکار دارد. گاهی فقط یک عبارت یا یک جمله به حادثه‌ای منجر می‌شود، حرکتی برمی‌انگیزد یا اثری خلق می‌کند
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
اگر عالی بودن به‌مفهوم انجام دادن کاری متفاوت با مشغولیت‌های همیشگی است ـ به این معنی که به‌دنبال عالی بودنیم چون دلمان می‌خواهد محبوب باشیم یا شاید هم عالی بودن آخرین رؤیای خودِ غمگین و تلاشگرِ ماست، چیزی که به‌اشتباه به‌دنبال آنیم ـ به‌هیچ‌وجه ضروری نیست و عالی بودن هرگز به‌دست نخواهد آمد
شراره
کتاب‌ها مفیدند. می‌توانند تأثیر مستقیم داشته باشند ـ حتماً که می‌توانند. اگر تأثیر نداشته باشند، اصلاً چرا کتاب بخوانیم؟ اما اگر این نتیجه‌گیری درست است، چرا مادرم کتاب‌هایش را دور ریخت؟ آیا این‌طور است که بعضی از کتاب‌ها مفیدند و برخی به هیچ دردی نمی‌خورند و باید از شرشان خلاص شد؟ پس واضح است که مادرم کتاب‌های بدی خوانده بود. من نباید آن اشتباه را تکرار کنم.
شراره
اگر مادرم فقط یک کتاب برای خواندن داشت، آن‌همه تنها به‌نظر نمی‌آمد. شاید این هم دلیل دیگری است که آدم‌ها مطالعه می‌کنند: تا تنهایی‌شان را پُر کنند یا اینکه افرادِ دیگر تنهایی‌شان را حس نکنند و برایشان دل نسوزانند و بگذارندشان به حال خودشان.
شراره
این خاصیت فقر است، ـ این‌طور تصور می‌کنم: حافظه را از زیبایی‌ها تهی می‌کند، و این دلیل دیگری است که خلاصی از فقر تلاش بسیار می‌طلبد.
شراره
دروغ گفتن ترسِ کمتری از آن احساس تنهایی دارد که ممکن است با دروغ نگفتن سراغمان بیاید
شراره
اگر عشقی که والدین به‌هم دارند پایهٔ محکمی نداشته باشد آنگاه ما، میوه‌های عشق، رابطهٔ عاشقانهٔ آن دو را نابود می‌کنیم تا بتوانیم واقعاً به یکی‌شان شباهت پیدا کنیم. شاید دلیلِ مردم برای داشتن چند بچه به‌جای یکی همین است: تا هیچ‌یک از والدین احساس تنهایی و حسادت نکند.
شراره
یک دام‌پرور از کوپِرستاونِ نیویورک ازم خواسته بود که توی دودکش خانهٔ جیمز فنیمور کوپر بنزین بریزم، چون نمی‌توانست تحمل کند که وقتی او و خانواده‌اش به‌شدت فقیرند خانواده‌ای چنین ثروتمند باشند. نوشته بود: «کوپر هیچ‌وقت بدبختیای منو نکشیده. خونواده‌ش تا گلو توی پول غرقَن، باز نفری دَه دلار ورودی می‌گیرن و مردم هم این پول رو می‌دن. می‌شه به ما لطف کنی خونهٔ این حروم‌زاده رو آتیش بزنی و با خاک یکسان کنی؟ اگه لازم باشه چند تا از گاو و گوسفندام رو می‌فروشم و هزینه‌ش هم هر چقدر که باشه می‌دم.»
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
خانمی از لِنوکس در ماساچوست درخواست کرده بود که خانهٔ ادیت وارتون را آتش بزنم، چون بازدیدکنندگان خانهٔ وارتون ماشینشان را جلوی صندوق‌پستی او پارک می‌کردند؛ دیگر آنکه وارتون همیشه در نظر او غرغرو و متظاهر بود.
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
نور چراغ‌های خیابان از پنجرهٔ اتاق پدرم به داخل می‌تابید و اتاق را از تاریکی مطلق درآورده بود، یعنی فقط در حدی که بتوانم بدن پدرم را زیر پتو تشخیص بدهم. وقتی بیدار بود، ریز و آب‌رفته به‌نظر می‌آمد؛ اما در این زمان، در پرتو آن نور کم‌سو و زیر پتو، عجیب تنومند و مرموز شده بود، درشت‌تر از مردی که توی ذهنم بود. یادم می‌آید که در آن لحظات چنین حقیقتی فکرم را مشغول کرد: چقدر دردناک است که پدرم یا شاید همهٔ ما وقتی خوابیم جذاب‌تر از بیداری‌مان هستیم.
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
بدانید که پخمه‌ها همیشه خودشان را متفاوت و منحصربه‌فرد می‌دانند، خیال می‌کنند پخمگی‌شان مثل اثرانگشت فقط خاص خودشان است، ولی حقیقت این است که دنیا پر از پخمه‌هایی دقیقاً مثل آن‌هاست و تصور منحصربه‌فرد بودنشان هم صرفاً دلیل دیگری است در تأیید پخمگی‌شان.
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
پوشیده‌گوییِ حرفه‌ایِ ادیبان بسیار پیچیده‌تر از آدم‌های معمولی است
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
آن موقع پسربچه بودم. نامه‌ها را می‌خواندم و به‌خوبی می‌دانستم چرا پدرم آن کارها را انجام می‌دهد: جان می‌کَند که عالی باشد. این را هم بگویم که اگر عالی بودن به‌مفهوم انجام دادن کاری متفاوت با مشغولیت‌های همیشگی است ـ به این معنی که به‌دنبال عالی بودنیم چون دلمان می‌خواهد محبوب باشیم یا شاید هم عالی بودن آخرین رؤیای خودِ غمگین و تلاشگرِ ماست، چیزی که به‌اشتباه به‌دنبال آنیم ـ به‌هیچ‌وجه ضروری نیست و عالی بودن هرگز به‌دست نخواهد آمد.
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
الکلْ خودتخریبی را در نظر آدم جذاب می‌کند و او را وامی‌دارد چیزهایی بگوید که اصلاً منظور حقیقی‌اش نبوده است؛ ممکن است از گفتنش پشیمان شود و البته شاید به‌حدی مست شود که حتی پشیمان هم نشود.
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸
به او می‌گویم: «هنوزم عاشقتم.» او هم می‌گوید: «منم همین‌طور.» فکر می‌کنم منظورش این است که عشق هرگز نمی‌میرد اما همه‌چیز نیست و هیچ‌وقت هم امکان ندارد آن چیزی باشد که ما دلمان می‌خواهد. احتمالاً پیامِ کتاب‌های مادرم هم همین بوده، کتاب‌هایی که وادارم کرد بخوانمشان و در آخر خودش را از شرشان خلاص کرد.
کاربر ۲۷۳۷۷۷۸

حجم

۳۱۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۳۱۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۷۰%
تومان