سلام بر حسین آنزمان که در بحبوحه جنگ و مقاتله به عیادت سجاد میشتابد
سلام بر حسین آنزمان که نگاهش را در عرصه کربلا میگرداند و جز خودش هیچ مردی را نمیبیند
سلام بر حسین آنزمان که تنهای تنها میماند: و بقی فریداً وحیدا
سلام بر حسین آنزمان که سجاد در پاسخ به ندای هل من ناصر او، تن بیمار و تبدار و بیرمقش را از زمین میکند و از زینب شمشیرش را طلب میکند
سلام بر حسین آنزمان که به فرمان او زینب سجاد را به خیمه باز میگرداند تا زمین از حجت خالی نماند
میم مهاجر
سلام بر حسین آنزمان که ندای «هل من ناصرش» در پیکر بیجان اصحاب شهیدش جوش و خروش پدید میآورد، آنچنان که بدنهای تکهتکه برای به هم پیوستن و از جابرخاستن بیقراری میکنند
سلام بر حسین آنزمان که به اشارتی قرار و آرام را به پیکرهای بیجان رفتهگان بازمیگرداند
سلام بر حسین آنزمان که بر تن بشر بال پرواز میرویاند
میم مهاجر
سلام بر حسین آنزمان که به مقام رضایت از خداوند نائل میشود
سلام بر حسین آنزمان که تمام تعلقات این جهان را یکی یکی از دست و دل و پای خویش باز میکند
سلام بر حسین آنزمان که تیر دشمن را بر سینه میپذیرد و گرم در آغوش میگیرد
سلام بر حسین آنزمان که پیکرش به شمشیرها رخصت سجود میدهد
میم مهاجر