بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خداحافظی با نقش قربانی | طاقچه
تصویر جلد کتاب خداحافظی با نقش قربانی

بریده‌هایی از کتاب خداحافظی با نقش قربانی

نویسنده:ورنا کاست
امتیاز:
۳.۵از ۲۳ رأی
۳٫۵
(۲۳)
کسانی‌که از اختلالات ناشی از ترس رنج می‌برند، فرد هدایت‌گر اغلب همسر آنها خواهد بود و بخش اعظمی از خشم درونی آنها نیز متوجه همسران آنها می‌شود. اینجا منظور از خشم تخریب نیست، بلکه خشم به مفهوم جرأت اقدام، انجام کار و یا چیزی را باعث شدن است. حاصل این انتقال خشم یک رابطه ناامن و متزلزل است، زیرا کسی که خیلی می‌ترسد، از یک‌سو نیاز دارد یک نفر او را هدایت کند، تصمیم‌گیری‌ها را به‌عهده بگیرد وغیره، و از سوی دیگر خشم خود را روی همین شخص که به دلیل ترس درونی به او وابسته شده است، فرافکنی می‌کند. این یعنی فرد هدایت‌گر همواره از سوی طرف مقابل خود با بدبینی تحت نظر گرفته می‌شود و باید پاسخگوی این سؤال باشد که آیا دارد کاری برخلاف منافع او انجام می‌دهد؟ به‌طور مسلم فردی که می‌ترسد، از ظن خود هم حرفی نمی‌زند و بدگمانی‌اش را صریح نشان نمی‌دهد، چرا که او به طرف مقابل خود وابسته است!
helena
فردی که به احساسات درونی خود پشت می‌کند، در معرض خطر قربانی شدن قرار دارد.
helena
فرد با عقده حقارت اغلب انتظار دیده نشدن دارد و حتی طوری رفتار می‌کند که سرانجام دیده نمی‌شود.
Elizee
نتیجه می‌گیریم که فرد بیش از همه زمانی خطر قربانی شدن تهدیدش می‌کند که به احساسات شخصی خود اهمیت نمی‌دهد و یا اینکه با ارزش‌های جذاب ظاهری مهاجم هویت‌پنداری می‌کند. در واقع این به معنای آن است که فرد خودش را به‌قدر کافی شایسته و تأثیرگذار نمی‌بیند و به این دلیل فکر می‌کند باید هویت خود را با قدرت فردی دیگر تعریف کند.
sinooze
اندیشه قربانی کردن جایی وضوح می‌یابد که فرد خودش را به امید معجزه در خدمت چیزی قرار می‌دهد. آنچه که در این میان خیلی مهم است ازخودگذشتگی تمام و کمال است، درحالی‌که هنگام پافشاری بر حفظ جایگاه قربانی حرف از واگذاری بدون چون و چراست!
Elizee
فردی که به احساسات درونی خود پشت می‌کند، در معرض خطر قربانی شدن قرار دارد.
Elizee
به خود همان ارزشی را بدهند که باید از بیرون به آنها داده شود
Elizee
همیشه نباید در منطقه عقده توقف کرد، بلکه دقیقاً باید جایی توسعه یافت که عقده آنجا نیست. گاهی بهتر است بدانیم داریم مشکلی را با خود حمل می‌کنیم، اما به این هم واقف باشیم که در حال حاضر توانایی برخورد و حل مشکل را نداریم. مهم این است که بدانیم این مشکل حل‌نشده را داریم، در تلاش باشیم احساس ارزشمندی خود را در منطقه‌ای دیگر متعادل کنیم. به این ترتیب روزی قادر خواهیم بود این مسئله را نیز خودمان حل کنیم. گاهی زندگی مسئله را ناگهانی پیش پای ما می‌گذارد. اکنون مسئله‌ای را که مدت‌هاست به حال خود رها شده است نمی‌شود رها گذاشت.
کاربر ۲۱۰۷۱۲۱
در اینجا امیدواری به چالش کشیده می‌شود. تخریب‌گری تنها در صورتی ناپدید می‌شود که در لحظه‌ای معین و دقیق با خشم و جدیت روبه‌روی آن بایستیم. همچنین روبه‌روی تخریب‌گری خودمان.
leili L
شخصیت مهاجم این مدل شخصیتی اغلب به‌عنوان کسی که «نه» می‌گوید، دیده می‌شود. او به خودش می‌گوید: «من خوبم و تو خوب نیستی.» و اینجا هم در ناخودآگاه این جمله گفته می‌شود: «دیگران همه خوب هستند، اما من خوب نیستم. ولی من همه کار برایش انجام می‌دهم تا هیچ‌کس بویی از آن نبرد.»
hrz1313
وقتی عقده‌ای در فرد تحریک می‌شود، واکنش یکسان از خود نشان نمی‌دهد. گاهی منفجر می‌شود و خشمش را ابراز می‌کند، گاهی سکوت اختیار می‌کند. این موضوع بستگی کامل به عواطف و درک احساسی او از صحنه اصلی تشکیل عقده دارد.
Elizee
ماجرا این است که من و تو در نیمه اول عمر قصه‌ای را زندگی می‌کنیم که با «انطباق» ها نوشته‌ایم و در نیمه دوم عمر قصه‌ای را جست‌وجو می‌کنیم که آرزوی زیستنش را داشته‌ایم.
hrz1313
زمانی‌که فرد می‌داند نیازمند دیگری است و در عین حال از این احساس نیاز خشمگین است، جنگی درونی درمی‌گیرد. یک امکان برای خروج از این وضعیت این است که با مهاجم هویت‌پنداری کند. در این صورت فرد احساس نمی‌کند که ضرورتاً به دیگری نیاز دارد، بلکه به این فرد احساس وابستگی می‌کند.
hrz1313
همدردی و ترحم دو مفهوم یکسان نیستند. ما در همدردی، احساس دلسوزی واقعی برای خود داریم که بر جوانب بسیاری تأثیرگذار خواهد بود که به درک ما از عمیق‌ترین نیازهای‌مان و نیز شرایط سخت زندگی منجر می‌شوند و به این ترتیب ما متناسب با درک جدید به تغییر تمایل پیدا می‌کنیم. اما با ترحم ورزیدن فقط افسوس می‌خوریم و انتظار داریم که بالاخره کسی ما را ببیند، به ما کمک کند و چیزی از بیرون تغییر کند.
helena
وقتی با شخصی برخورد می‌کنیم که برای ما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، وفادار ماندن به احساسات و عقاید شخصی به‌مراتب سخت‌تر از زمانی است که فرد روبه‌رو برای‌مان چندان مهم نیست. وقتی می‌خواهیم کسی از ما خوشش بیاید، ممکن است این اتفاق بیفتد که یکباره چیزی بگوییم که در واقع آن فرد مایل است بشنود. طبیعتاً در چنین رابطه‌ای به‌زودی همه چیز کسالت‌بار می‌شود. در روان فرد فاصله بزرگی با خود شخص ایجاد می‌شود. چرا که عدم‌توجه و وفاداری به احساسات شخصی و نیز بیان نکردن آنها، ما را از خودمان دور می‌کند. هر چقدر بیشتر خودمان را با ارزش‌های مهاجم تعریف کنیم، به همان نسبت خود را از «خویشتن فردی» مان دورتر می‌کنیم
sinooze
هنگامی‌که عقده مالک ماست و نه ما مالک عقده، باید کاری انجام داد. این در مورد زمان‌هایی که واکنش افراطی و هیجانی نشان می‌دهیم نیز صدق می‌کند. وقتی می‌گوییم عقده مالک ماست یعنی ما توسط چیزی ناخودآگاه کنترل می‌شویم و دیگر قادر نیستیم آگاهانه شرایط موجود را کنترل کنیم.
Elizee
فردی که به احساسات درونی خود پشت می‌کند، در معرض خطر قربانی شدن قرار دارد.
sara.kh
در سوئیس غر زدن یک نوع ورزش بومی به حساب می‌آید.
sara.kh
شکستن تابو به بیان دیگر یک گناه خوش یمن است که هر چند در افسانه مجازات می‌شود، اما به معنای گشایشی به‌سوی آینده‌ای بهتر است
hrz1313
افرادی که خشم خود را پنهان می‌کنند، این حس را به ما می‌دهند که نمی‌شود به آنها اعتماد کرد. آنها مورد اعتماد نیستند چرا که جرأت نمی‌کنند محدوده‌شان را در عمل معین کنند و به خودشان اهمیت بدهند، در واقع آنها خودشان را هم ترک کرده‌اند. در این شرایط نزدیک شدن به شخصیت قربانی کاملاً روشن است: از قربانی‌ها به آسانی خشمگین‌های پنهان پدید می‌آید.
hrz1313
نیروهای تخریب‌کننده به این شکل قابل‌تبدیل و تغییر نیستند.
leili L
در اینجا امیدواری به چالش کشیده می‌شود. تخریب‌گری تنها در صورتی ناپدید می‌شود که در لحظه‌ای معین و دقیق با خشم و جدیت روبه‌روی آن بایستیم. همچنین روبه‌روی تخریب‌گری خودمان.
leili L
احساس ارزشمندی تنها یک حس درونی نیست که در طول زمان وسعت یافته است، بلکه به‌شدت وابسته به درک ما از چگونگی ارزیابی توسط جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم. اگر ارزش فردی مدام سلب شود، سرانجام زمانی فرامی‌رسد که فرد بی‌ارزشی را باور می‌کند، و یا مجبور می‌شود انرژی بسیاری صرف کند تا بتواند این احساس بی‌ارزشی را به خود راه ندهد. فرد برای اینکه احساس بی‌ارزشی خود را به سطح مطلوب برساند، باید خود و اطرافیانش را ابتدا در سطحی مطلوب ببیند و بپذیرد.
helena
هویت‌پنداری با مهاجم که اینجا می‌خواهیم وارد جزئیات دقیق آن بشویم، هسته مرکزی رابطه میان مهاجم و قربانی است. فرد برای اینکه از قربانی شدن جلوگیری کند می‌تواند تظاهر به بزرگی کند، اما کسب این بزرگنمایی توهمی، اغلب ایجاب می‌کند که فرد از خودش فاصله بگیرد. و این دقیقاً اولین قدم به‌سوی جایگاه قربانی است.
sinooze
او تنها یک قربانی نیست که با مهاجم هویت‌پنداری می‌کند، بلکه او خود مهاجمی است که به «این‌گونه بودنِ خود» تجاوز می‌کند.
sinooze
ه‌طور کلی، وقتی‌که قربانی به قربانی بودن خاتمه می‌دهد، مهاجم تبدیل به قربانی می‌شود. اگر قربانی همچنان قربانی بماند، او نیز می‌تواند تا ابد مهاجم بماند. و اما مهاجم هم می‌تواند تصمیم بگیرد دیگر مهاجم نباشد. اما مهاجمان به‌ندرت چنین کاری را انجام می‌دهند چرا که آنها صاحب قدرت و اعتبارند و هیچ آدمی از اینها به سادگی نمی‌گذرد.
sara.kh
نتیجه فردی که به احساسات درونی خود پشت می‌کند، در معرض خطر قربانی شدن قرار دارد. از افسانه ریش آبی این‌گونه نتیجه می‌گیریم که فرد بیش از همه زمانی خطر قربانی شدن تهدیدش می‌کند که به احساسات شخصی خود اهمیت نمی‌دهد و یا اینکه با ارزش‌های جذاب ظاهری مهاجم هویت‌پنداری می‌کند.
hrz1313
فروخوردن خشم موجب تولد پنداره‌های خشم در خیال می‌شوند.
hrz1313
شخصیت قربانی قربانی کسی است که از دعوا اجتناب می‌کند. او فردی است که بیشتر خود را عقب می‌کشد. او همیشه «بله» می‌گوید، بدون اینکه واقعاً موافق باشد. اگر کسی با قربانی گلاویز شود، او بلافاصله معذرت‌خواهی می‌کند و مدام خود را سرزنش می‌کند که جای زیادی در این دنیا گرفته است. این افراد مدام با خود مکالمه درونی دارند: «من خوب نیستم، اما تو خوبی». اما آنها اغلب در ناخودآگاه خود به خلاف این معتقدند. در واقع جمله اصلی این است: «فقط من خوب هستم، و تو خوب نیستی». مسلماً این طرز فکر را در رفتار خودشان بروز نمی‌دهند، حتی در برابر خودشان. آنها این خشم را قورت می‌دهند.
hrz1313
وضعیت میانی و در آخر یک وضعیت میانی وجود دارد که ایده‌آل شناخته می‌شود. این آدمی است که می‌تواند بگوید: «من خوبم، اما تو هم خوبی». آدم‌هایی که در چنین حالتی زیست می‌کنند، در زندگی‌شان اغلب امنیت قابل‌توجهی تجربه کرده‌اند. آنها به قدر کافی به خودشان علاقه دارند. به آنها این احساس داده شده است که خوب و قابل‌قبول‌اند، و همه چیز در اطراف آنها نیز تا حدودی خوب و مرتب است و یا می‌تواند دوباره رو به راه شود.
hrz1313

حجم

۱۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

حجم

۱۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۷,۸۰۰
۴۰%
تومان