«هیچ چیز برای مرد ترسناکتر از این نیست که دیگری ذهن اون رو بخونه!»
Mohsen7080
دچار حسی از پشیمانی و پوچی شدم، اینکه من به جای تجربهکردن مردانگی با پدرم، از او انتظارات غیرمعمولی داشتم، به من فشار میآورد. من شهامت آن را نداشتهام که از خودم حساب بکشم. انگار به جای آنکه دنبال یک مرد قوی راه بیفتم و همانند او رفتار کنم، از او یک غول چراغ جادو مجسم کرده بودم که وظیفهاش رفع نیازهای من بود!
Mohsen7080
یادم آمد که رابطهٔ من با زنم همیشه برعکس رابطهٔ پدرم با مادرم بوده؛ من زنها را موجوداتی قربانی میدیدم و نمیخواستم حتی خواستهٔ منطقی خودم را به آنها بگویم که نکند شبیه پدرم بشوم. آیا من الان عاشق راضیه بودم یا دلم برای او میسوخت؟ من با این اجتناب از پدرم، حتی رابطهٔ جنسی را باری بر دوش راضیه میدانستم و از بابت هیجانات خودم شرمنده بودم!
Mohsen7080
مرام یه ترسو از روی ارزش نیست، از روی باج دادنه.»
Mohsen7080
«اون مردانی که تونستن روح زنانهٔ قبیله بهشتی رو با جنگاوری خودشون ترکیب کنن، آدمهای خشنودی شدن، و زنان اون قبیلهٔ بهشتی که از مهاجمان، درس اقتدار و مرزبندی یاد گرفتند، هم راضی و موفق شدن؛
hadi
«زمانی مردها خوشبخت میشن که بتونن بعد از کار نِی بزنن؛ آواز بخونن و همدیگه رو بغل کنن؛ و زنها بتونن در حالیکه عواطف دارن، با متجاوز درگیر بشن؛ و سهمی از دستاوردهای اقتصادی رو دنبال کنن.»
hadi