
بریدههایی از کتاب باربد و بربط
۴٫۱
(۸۶)
به راستی که مردم عادی در جهان هیچ مشکلی با رنگ و نژاد و زبان و فرهنگ یکدیگر ندارند و به خوبی با یکدیگر میآمیزند، جنگ را آن کسانی به راه میاندازند که صفات انسانی در آنها کامل نگشته...
nu_amin_mi
تفنگ خوب نیست، اسلحه خوب نیست، جنگ و کشتن انسانها خوب نیست. با این بیل و سطل کوچک شروع به ساختن کن، شما دنیایی بهتر از ما بسازید، که در آن جنگ و خشونت و آوارگی و بدی نباشد. دنیایی بسازید که همهاش صلح و مهربانی و نیکی باشد. دنیایی که به تفنگ و اسلحه و بمب و موشک نیازی نباشد، ما اشتباه کردیم، راه جنگ و دشمنی را پیش گرفتیم، شما نروید، این بیل را برای همیشه نگه دار و تلاش کن دنیا را آباد کنی...
nu_amin_mi
دریافتم او گنجی است که باید برای همیشه کنار خودم نگه دارم و از هم نشینیاش بهره مند شوم.
book 🦔 worm
باربد. این چکار داره میکنه؟
- کاری رو داره میکنه که ما ایرانیها باید یاد بگیریم، ناامید نشدن، ادامه دادن، سخت تلاش کردن، و پیشرفت، لذت بردن از کوچکترین هدیههای این جهان.
book 🦔 worm
پدر و مادر اگر کوه هم روی پشتشان قرار گیرد ممکن است کمرشان خرد و خم شود، اما تلاش میکنند به خاک نیفتند زیرا فرزندانشان زیر سایهٔ آنها هستند و به زانو افتادن آنها مساوی با له شدن کودکانشان زیر پیکر آنهاست.
nu_amin_mi
شاید در نگاه آنها اگر من همان روز به آتن میرفتم کار درستی انجام داده بودم، اما من از فرهنگی آمده بودم که پاسخ خوبی را باید با خوبی بیشتر میدادم، بنابراین از همان روز شروع کردم به انجام کارهایی که آنها مجبور بودند به تنهایی پس از رفتن من انجام دهند.
book 🦔 worm
بعضی کشورها صدها سال از دیگر کشورها، جلو هستند اما تا پیش از اینکه در میانشان زندگی کنم درک نمیکردم یعنی چه؟
اما حالا میفهمیدم این مربوط به فرهنگ، شعور و جهان بینی افراد است، و این به دست نمیآمد مگر با مطالعهٔ بسیار کتابها و آشنایی با دستاوردهای انسانهای دانشمند و دانا که نگاشته میشد.
nu_amin_mi
همهٔ چهرهها نگران و مضطرب بود و تنها کسی که در آن جمع با اعتمادی عجیب و صورتی خندان خوابیده بود طفل سه ماههای بود که مادرش برای او پناهگاه باد شده و در آغوشی گرم احساس امنیت میکرد.
book 🦔 worm
همانطور که من در آن مدت نقش بازی میکردم، او هم در حال بازی کردن یک نقش بود و سرش را به آن گرم میکرد، در آغاز از این نقش بازی کردن خوشم نمیآمد، اما مگر این نیست که هر کدام از ما انسانها در این دنیا نقشی بازی میکنیم، با خودم فکر میکردم کدام یک از ما واقعاً همانی هستیم که هستیم؟
book 🦔 worm
این فکر که برای الهام گرفتن، حتماً باید پیامبری باشد و معجزهای کند احمقانه بود، چرا که بارها پیش آمده بود که تنها با افتادن یک برگ از درخت، الهام میشد که اکنون چه باید بکنم!
nu_amin_mi
او همان افکار قدیمی خودش را دوست داشت و نمیتوانست آنها را عوض کند و بدی کار اینجا بود که در برابر تغییر ما هم مقاومت میکرد و دوست داشت ما هم طبق همان روال قدیمی زندگی و فکر کنیم. اما ما بزرگ میشدیم، با چیزهای جدید آشنا میشدیم و به مرور از دنیای کوچک و تنگ او فاصله میگرفتیم.
nu_amin_mi
پاک کردن آن صحنههای غمانگیز سالها طول میکشید...
nu_amin_mi
چقدر همه چیز در این دنیا نسبی و اسیر شرایط بود.
nu_amin_mi
ثانیهها در آن لحظات به هزار تکه تقسیم شده و باید گذر زمان را با هزارم ثانیه میشمردی تا بگذرد
nu_amin_mi
- باربد. این چکار داره میکنه؟
- کاری رو داره میکنه که ما ایرانیها باید یاد بگیریم، ناامید نشدن، ادامه دادن، سخت تلاش کردن، و پیشرفت، لذت بردن از کوچکترین هدیههای این جهان.
nu_amin_mi
بهترین کار دنیا همین است که تو در حال تفریح و لذت باشی و بتوانی پول هم در بیاوری.
nu_amin_mi
نگاهی به کتابخانه کردم، دقیقا همان جایی قرار گرفته بود که در خانهٔ خودمان در ایران یک بوفه پر از ظرف و ظروف پذیرایی مهمان قرار داشت، و حالا میفهمیدم که فاصلهٔ من با او به اندازهٔ همان کتابخانهٔ پر از کتاب است!
nu_amin_mi
میدانستم این آخرین آذوغهای است که دارم و پس از آن، گرسنگی مطلق بود که انتظارم را میکشید. تا آن موقع، اینقدر آهسته و با دقت چیزی را نخورده بودم.
book 🦔 worm
صبح، که چشمانم اجازه یافت دوباره جهان مادی را برانداز کند،
book 🦔 worm
باورم نمیشد دیدن آن چشمهای سبز رنگ اینقدر سریع طومارم را در هم پیچیده باشد و حالا زندگیام را که مدتی رنگ یکنواختی گرفته بود به بومی شبیه کند که هر آن سطل رنگ جدیدی به رویش پاشیده میشد و رنگهای دیگر را زیر میگرفت.
book 🦔 worm
این مسیری که پیش رو داریم بسیار سخت است و امکان سر خوردن درون دره وجود دارد، بنابراین مواظب خودتان باشید، شب را باید در میان کوههای برفی سر کنیم. هر طور میتوانید خود را گرم نگه دارید تا صبح اول وقت دوباره راه بیفتیم. اگر کسی به دره سقوط کرد و یا در مسیر آسیب دید، گروه حق ایستادن ندارد و جانتان گردن خودتان است، هر کس شب، یخ زد رهایش میکنیم، آنهایی که جانشان را تا فردا حفظ کنند، شب به روستایی خواهند رسید و میتوانند استراحت کنند.
book 🦔 worm
حجم
۱۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۱۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
قیمت:
رایگان