بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیالمه | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیالمه

بریده‌هایی از کتاب دیالمه

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۶از ۲۴ رأی
۴٫۶
(۲۴)
این که آدم کجا متولد شود و تاریخ تولدش را پشت جلد قرآن چه نوشته باشند، تأثیری در آینده‌اش ندارد. آدم آن قدر قوی است که با اراده‌اش می‌تواند خیلی چیزها را به نفع خود تغییر دهد. می‌تواند جوری زندگی کند که اگر ۳۰ سال هم از خدا عمر گرفت، کسی نگوید حیف شد، جوان بود و هزاران آرزو داشت. عمق زندگی بعضی‌ها آن قدر زیاد است که تا سال‌ها بعد از رفتنشان هم نمی‌توان آن‌ها را شناخت.
f.r
وحید می‌گفت: نباید طناب به گردن اسلام بیندازیم و آن را دنبال خودمان بکشیم. نباید هر چه دلمان می‌خواهد را بر اسلام سوار کنیم. این ما هستیم که باید خودمان را با اسلام همراه کنیم و دنبال آن برویم.
•سیب•
تقوایش مثال زدنی بود. آن زمان کسانی که وارد مبارزه می‌شدند، تمام وقت‌شان را صرف آن می‌کردند تا به هدف‌شان برسند. از خیلی چیزها می‌زدند. خیلی‌ها ترجیح می‌دادند به جای شرکت در نماز جماعت و مراسم دعا و عزاداری‌ها، کتاب فلان نویسنده کمونیست را بخوانند. کمتر پیش می‌آمد در مراسمات مذهبی شرکت کنند. اما وحید، دانشجوی رشته دارو سازی دانشگاه فردوسی، فعال و مبارز انقلابی، سخنران جلسات دانشگاه و حریف قَدَر دانشجویان کمونیست و مارکسیست؛ نماز شبش قضا نمی‌شد.
Tasnim
سازمان مجاهدین خلق پیش از انقلاب ۱۵ ترور موفق داشت، اما فقط حدود ۳۰۰۰ نفر را در سال ۶۰ ترور کرد.
Tasnim
وحید می‌گفت کسی که می‌خواهد کار سیاسی بکند اول باید بنیه اعتقادی‌اش را تقویت کند.
خامنه ای رهبرم💗
وحید اولین کسی بود که در مشهد توی جلسات‌اش خانم‌ها و آقایان را جدا نشاند. حتی خیلی از مذهبی‌ها این کار وحید را نکوهش کردند که هنوز زود است. اما وحید می‌گفت کاری که حرام است اول و آخر ندارد.
خامنه ای رهبرم💗
کسی جرأت نداشت در غلیان احساسات و هیجانات آن روزها علیه افراد محبوب حرفی بزند، اما او حقیقت را فدای مصلحت نمی‌کرد. تیغ انتقادش از نیام زبانش همواره بیرون بود.
خامنه ای رهبرم💗
در مشهد به فعالین مذهبی انگ انجمن حجتیه‌ای می‌زدند. تفکر حجتیه سال‌های قبل در مشهد شکل گرفته بود و بعدها به لحاظ سازماندهی در تهران به تثبیت رسیده بود. این مجموعه در سال‌های بعد از انقلاب به دلیل انحرافات فکری با برخورد امام مواجه شد و به ظاهر رسماً اعلام تعطیلی کرد. همه سیاسیون مشهد می‌دانند که تهمت حجتیه‌ای بودن، در سال‌های بعد برای بد نام کردن بسیاری از مبارزان انقلابی به کار گرفته شده است.
کتابینا
وحید انقلاب را به شتر صالح تشبیه می‌کرد و امام را به خود صالح. می‌گفت اگر از دست‌آورد امام مراقبت نکنیم، مثل قوم صالح بر ما عذاب وارد می‌شود.
خامنه ای رهبرم💗
وحید همیشه می‌گفت: «اگر امام خمینی از دنیا برود، من تا آخر عمر لباس سیاه را بیرون نمی‌آورم». سرنوشت‌اش هم آن‌گونه که خودش می‌خواست رقم خورد. ۸-۷ سال قبل از فوت امام، شهید شد تا داغ ماتم نبود امام بر دلش ننشیند.
خامنه ای رهبرم💗
دیالمه که تمام عمر دانشجوییش را با یک کُت سر کرده، از خانوادهای اصیل و صاحب نام تهرانی باشد و پدرش سرهنگ بازنشسته و دکتر مملکت.
کاربر ۴۲۱۶۸۸۸
از جمله افرادی که وحید قبل و بعد از نمایندگی‌اش در مجلس شورای اسلامی از افکار و اندیشه‌های‌شان انتقاد می‌کرد، میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد بودند. وحید چند روز قبل از شهادتش در جلسه گرامیداشت شهید چمران گفت: «همین الآن افرادی برای بعضی وزارت‌خانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکری‌شان درست نیست. ولی متأسفانه نمی‌توانم کاری کنم. فقط می‌توانم به اندازه یک رأی مخالف به آنها بدهم. کار دیگری نمی‌توانم بکنم. یکی از نمونه‌هایش را که می‌توانم به شما می‌گویم و آن هم آقای موسوی است.»
کتابینا
در مشهد یکی از دلایل این حضور پُرشور فعالیت‌های وحید دیالمه بود. وحید قلم خوبی داشت. سال ۵۴، شریف واقفی که به شهادت رسید درباره‌اش تحلیل جامعی نوشت. دوستانش تا نزدیک اذان صبح ۶ ـ ۷ نفری از روی تحلیل وحید رو نویسی می‌کردند. صبح تمام دانشکده‌ها پُر شد از نوشته‌های کاربُن‌نویسی شده بچه مذهبی‌ها. این ماجرا آن قدر زود اتفاق افتاد که ساواک هم نفهمید از کجا خورده! صبح تمام دانشجویان دانشگاه مشهد جریان شهادت شریف واقفی را با تحلیل وحید فهمیدند.
نفس
اولین دعای کمیل دانشگاه‌های ایران را وحید در دانشکده داروسازی دانشگاه فردوسی مشهد راه انداخت.
شباهنگ
جلسات پرسش و پاسخ و مناظرات دانشجویی در التهابات آن روزهای دانشگاه را وحید اداره می‌کرد. هر جا بود بعد از چند جمله میدان‌دار بحث می‌شد و کانون توجه حاضران. انسجام و استحکام اندیشه و استدلال منطقی‌اش در جمع‌های دانشجویی باعث شده بود تا او در جلسه حاضر است، سکان به دست کس دیگری نیفتد.
Tasnim
پدرش یک ارتشی بود و امثال او در ارتش شاهنشاهی کم بودند. مردی که در دوران سربازی‌اش در زمان دین ستیزی رضاخانی، اذان پادگان را می‌گفت
خامنه ای رهبرم💗
نمازخانه دانشکده الهیات را کمونیست‌ها تصرف کرده و بچه‌ها را از آن بیرون کرده بودند. یک گروه ۵۰ ــ ۴۰ نفری از دانشکده علوم و ادبیات راهی شدند و در یک درگیری تن به تن نمازخانه را پس گرفتند و تحویل بچه مسلمان‌ها دادند. گروه‌های چپ عادت داشتند دختر و پسرشان جمع شوند و انقلاب را زیر سئوال ببرند. دانشجویان مجمع احیاء هم مقابلشان می‌ایستادند و بحث می‌کردند.
کاربر ۵۷۳۷۹۱۲
شریعتی را دوست داشت و او را برای انقلاب و اسلام مفید می‌دانست. اما استفاده از آثار شریعتی را به استفاده از بخاری خرابی تشبیه می‌کرد که دود می‌کند. هر چند که فضای اتاق را گرم نموده، اما به مرور افرادی را که در آن فضا تنفس می کنند، آلوده می‌کند. او معتقد بود آثار شریعتی نیز هرچند که به برخی از مبارزین گرما و شور انقلابی می‌بخشد، اما در صورت اکتفا به آثار او، به تدریج منحرف می‌شوند.
کتابینا
آن‌ها وحید را به هشام تشبیه می‌کردند که با تمام جوانی‌اش، مفسر و مبلغ افکار شیعه بود و بهترین شاگرد امام صادق (ع). استدلال می‌کردند به حمایت‌های امام صادق (ع) از هشام ابن حکم جوان. علما، وحید را زبان گویایی در جهت اسلام ناب می‌دانستند.
کتابینا
اما وحید، دانشجوی رشته دارو سازی دانشگاه فردوسی، فعال و مبارز انقلابی، سخنران جلسات دانشگاه و حریف قَدَر دانشجویان کمونیست و مارکسیست؛ نماز شبش قضا نمی‌شد.
شباهنگ
اعلامیه‌هایی را به دست دوستان‌اش می‌داد برای رونویسی. برای توزیع بچه‌ها را تقسیم می‌کرد. دانشجوی علوم را می‌فرستاد ادبیات، و دانشجوی پزشکی را می‌فرستاد علوم. این جوری کمتر برای بچه‌ها اتفاقی می‌افتاد. می‌گفت اگر گیر افتادید و اسم مرجع تقلیدتان را پرسیدند اسم مرجعی که حتی حرف «خ» داشته باشد نگویید.
خامنه ای رهبرم💗
یک خیار را گرفت، چهار تکّه کرد و به هر نفر یک تکّه‌اش را داد با این استدلال که درست نیست ما خیار دانه‌ای ۵ قران بخوریم و بعضی‌ها نداشته باشند.
کاربر ۴۲۱۶۸۸۸
به نظر او تا وقتی مبنای اعتقادی آدم درست نباشد، عرصه سیاست او را به انحراف می‌کشاند. نمونه‌اش سازمان مجاهدین بودند که به عنوان یک گروه اسلامی، تغییر ایدئولوژی دادند و مارکسیست شدند.
Sobhan Naghizadeh
وحید می‌خواست او و اصغرنژاد را به عنوان محافظانش به مجلس معرفی کند. آن‌ها روز ۷ تیر رفتند مجلس. ساعت ۱۴ ــ ۱۳ ظهر نامه‌ای به مجلس نوشت و آن‌ها را به عنوان محافظ خودش معرفی کرد... این نامه آخرین دست‌نوشته وحید شد! شب قبل توی اتاق‌اش نشسته بودند. دو بیت شعر خواند و به یارحمیدی گفت: هاشم این‌ها را بنویس: گرگ اجل یکایک از گله می‌برد / وین گله را ببین که چه آسوده می‌چرد
کتابینا
هر چند که دیالمه در این نطق، بنی‌صدر را به مناظره دعوت نمود و شعار «بنی‌صدر! دیالمه! ــ بحث آزاد پیش همه» بر سر زبان‌ها افتاد، اما نه تنها بنی‌صدر هیچ وقت به چنین ادعایی که خود نموده بود، عمل نکرد، بلکه حتی متن نطق‌های قبل از دستور این روز مجلس نیز، برخلاف دیگر جلسات از صداوسیما پخش نشد که اعتراض برخی از نمایندگان را در پی داشت.
کتابینا
این جمله معروف وحید در مورد امام خمینی است که: «خدایا! ما در میان این خلق تنها یک نفر را می‌شناسیم.»
صآد
گروه‌های چپ می‌خواستند بقیه را تحت تأثیر قرار بدهند، اما وحید با فکر متعادل و اندیشه منطقی‌اش، همه را مغلوب می‌کرد.
صآد
شهادت شهید بهشتی و شهید دیالمه شباهت و تفاوتی با هم دارد. شباهتش این است که هر دو مظلوم بودند و در عین مظلومیت و تحمل تهمت‌ها و تخریب‌ها به شهادت رسیدند. اما تفاوتش این است که شهید بهشتی بعد از شهادتش شناخته شد اما شهید دیالمه بعد از شهادتش هم به غربت رفت.
صآد
بهار جوانی وحید گرچه کوتاه بود اما بذرهایی که کاشت بعدها به گل نشستند و جزیی ازگلستان انقلاب شد. وحید آن روزها این‌گونه غریب نبود. او یکی ازتأثیر گذارترین و شناخته شده‌ترین جوانانِ پیش برندهٔ نهضت امام درمشهدمقدس به حساب می آمد.
f.r
وحید کارهایش را آن چنان منظم و دقیق و با احتیاط انجام می‌داد که به راحتی می‌توان اصول‌اش را استخراج کرد. شعار وحید این بود که مبارزه باید اسلامی و خدایی و با خلوص نیّت باشد.
f.r

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان