بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فقط روزهایی که می نویسم | طاقچه
تصویر جلد کتاب فقط روزهایی که می نویسم

بریده‌هایی از کتاب فقط روزهایی که می نویسم

۳٫۴
(۴۰)
بعضی از پسرها و دخترها نویسنده می‌شوند چون تنها دفترِ کاری که دوست دارند، داخل سرشان است.
Narjes
زندگی امتحانی است که فقط یک سؤال دارد: اصلا چرا داری امتحان می‌دهی؟
رضا
همه چیزِ پول را دوست داشتم به جز پاشنه ورکشیدن و به دست آوردنش را.
khazar
همچنان از خودش می‌پرسد چرا تنبلم؟ چرا نویسنده نشدم؟ چرا دیگر نمی‌توانم کتاب بخوانم؟
khazar
«نه چیزی هست که بگویی، نه چیزی که با آن بگویی، نه چیزی که از آن بگویی، نه توانی برای گفتن، نه میلی به گفتن، اما باید گفت.»
کاربر ۲۳۷۱۵۹۲
فقط وقتی می‌نویسم، فکر می‌کنم.
Hamed Khajeh
آدم‌ها بدون کار پژمرده می‌شوند. اما از آن طرف بعضی آدم‌ها از اساس، پژمرده و افسرده‌اند.
.GH.
چون دانستنِ این نکته تسلی‌بخش است زمانی، جایی، کسی حس کرده باید حرف بزند، کسی که به یک برگ کاغذ خیره شده و سفیدیِ بداخمِ ابدیت را با علائمِ کوچک و ناموزونی آلوده که فارغ از شکل و ترکیب‌شان همیشه می‌گویند: مرا بشناس.
boogi.lu
«نه چیزی هست که بگویی، نه چیزی که با آن بگویی، نه چیزی که از آن بگویی، نه توانی برای گفتن، نه میلی به گفتن، اما باید گفت.»
Atena
ظاهراً ما هنوز هم بر اساس کتاب‌هایی که می‌خوانیم قضاوت می‌شویم.
Hamed Khajeh
این سؤال آزاردهندهٔ دوران کودکی - وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه کاره بشوی؟ - مرا همیشه در بهت و حیرت فرو می‌بُرد.
.GH.
«پژمردگی و کسلی ما به‌خاطر این است که بقیه مشغولند و ما هم‌صحبت می‌خواهیم. اما اگر همه بیکار بودیم سرِ همدیگر را گرم می‌کردیم و کسی کسل نمی‌شد».
Atena
بیشتر ماها می‌خواهیم به قله برسیم اما همه‌مان ارادهٔ صعود نداریم.
Atena
ساموئل بکت این‌طور توضیحش می‌دهد: «نه چیزی هست که بگویی، نه چیزی که با آن بگویی، نه چیزی که از آن بگویی، نه توانی برای گفتن، نه میلی به گفتن، اما باید گفت.»
Rezabtin
نوشتن فقط یکی از عوامل زندگی نیست بلکه پیش و بیش از آن، ابزاری برای معناکردن زندگی است.
Zohreh Askari
رابرت برتونِ پرتلاش نوشت «من از اندوه می‌نویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم.»
honey
من نمی‌خواستم مینارد جی. کربز بشوم ولی از آن طرف چیز دیگری هم نمی‌خواستم بشوم. این سؤال آزاردهندهٔ دوران کودکی - وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه کاره بشوی؟ - مرا همیشه در بهت و حیرت فرو می‌بُرد.
Atena
تنبل‌ها با من و شما فرق دارند. ببخشید، با شما فرق دارند.
Atena
تنبلی عمیق، بیشتر از آن که به معنای هیچ‌کاری‌نکردن باشد به معنای تقلا و رنجی است که عملاً برای انجام هر کاری تجربه می‌شود.
mohadese
انگار که آگاه بودن از زندگی، وقتی از حد بگذرد زندگی را مختل می‌کند.
Sina Iravanian
و اگر قلم چیز دیگری نداند، این را می‌داند که روزی باید از حرکت بایستد؛ این هم بخشی از راز و رمز ماجرا است. مرگ منتظر است و ما، هر کدام به شیوهٔ خود، به ملاقاتش می‌رویم.
venus
ممکن است به نظر خیلی‌ها این اعتراف چندان تکان‌دهنده نباشد اما برای کسی که لابه‌لای کتاب‌ها بزرگ شده، کسی که اولین دوستانش کسانی بوده‌اند که می‌توانسته با آن‌ها دربارهٔ کتاب‌ها حرف بزند و کسی که نوشتن و خواندن و درس دادنِ کتاب‌ها برایش محتوم و ناگزیر بوده است، بی‌علاقه شدن به ادبیات دست‌کمی از دست کشیدن از عشق ندارد
bahrami.ah
هیچ کس طوری زندگی نمی‌کند که انگار هر آن ممکن است پس بیفتد. مرگ پیوسته در پِی‌مان می‌آید اما زمینی را که بر آن راه می‌رویم تاریک نمی‌کند؛
H_82
نویسنده‌ها، دیگر رشک‌برانگیز نیستند: آن‌ها می‌دانند که توان رقابت با زمانه را ندارند اما چون نویسنده‌اند این را هم می‌دانند که نمی‌توانند عقب‌نشینی کنند یا انصراف بدهند. خواننده‌ها اما می‌توانند.
Zohreh Askari
بازوِل در قرن هجدهم نوشت «بیکاری ما را پژمرده و کسل می‌کند» دکتر جانسون (که در بقیهٔ موارد آدم معقولی بود) در اعتراض گفت «پژمردگی و کسلی ما به‌خاطر این است که بقیه مشغولند و ما هم‌صحبت می‌خواهیم. اما اگر همه بیکار بودیم سرِ همدیگر را گرم می‌کردیم و کسی کسل نمی‌شد»
honey
تنبلی عمیق، بیشتر از آن که به معنای هیچ‌کاری‌نکردن باشد به معنای تقلا و رنجی است که عملاً برای انجام هر کاری تجربه می‌شود. تنبل‌ها علیل نیستند و می‌توانند کارها را به انجام برسانند، شما زحمت نکشید. ما حمله‌های پرکاری خودمان را داریم؛ انفجارهای هر از گاه مشغولیت و فعالیت که اتفاقاً پربار هم هستند.
honey
سیریل کانولی که مجلهٔ «افق» اش ادبیات انگلیسی را در زمان جنگ جهانی دوم زنده نگه داشت جایی نوشته «دیگران زندگی می‌کنند، من زنده‌ام».
honey
شاید درست‌ترین جواب اصلاً وجود نداشته باشد.
Atena
خوب بود اگر می‌شد فقرِ مرا به تعالی شخصیتی و بی‌توجهی به معیارهای غالب جامعه نسبت داد اما متأسفانه نرسیدن به بلوغِ عاطفی و نداشتنِ دیدِ اقتصادی، گزینه‌های محتمل‌تری هستند.
khazar
نیچه را (پیش از جنون) به سوی این نتیجه سوق داد که همهٔ فلسفه، در کُنهش «خشمِ نهانی است علیه پیش‌شرط‌های زندگی»
Sina Iravanian

حجم

۱۴۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

حجم

۱۴۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۴۸,۰۰۰
۲۰%
تومان