بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خود شدن با نیچه به هنگام گذر از کوهساران | طاقچه
تصویر جلد کتاب خود شدن با نیچه به هنگام گذر از کوهساران

بریده‌هایی از کتاب خود شدن با نیچه به هنگام گذر از کوهساران

نویسنده:جان کاگ
انتشارات:نشر آواژ
امتیاز:
۳.۸از ۵ رأی
۳٫۸
(۵)
برای خودتان اهدافی برگزینید، اهدافی والا و اصیل، و خود را در جست‌وجویشان نابود سازید! من هدف بهتری برای زندگی، جز نابودی خویش برای دست یافتن به تعالی و ناممکن‌ها نمی‌شناسم. فردریش نیچه
Juror #8
چقدر راحت‌تر می‌بود که انسان در دره می‌ماند و از همان چیزهای پیش پا افتاده لذت می‌برد و چقدر دشوار است که انسان نسبت به زندگی به آگاهی برسد.
Juror #8
انسان چیزی است که می‌بایست بر او چیره شد. برای چیره شدن بر او چه کرده‌اید؟ فردریش نیچه
Juror #8
ابرانسان ما را به مبارزه می‌طلبد تا دیگرگونه باشیم، تا فراتر از سنت‌های اجتماعی و بندهای خودخواسته‌ای برویم که در سکوت و خفا بر جامعهٔ مدرن فرمانروایی می‌کنند، تا ورای راه رفتن‌های پیوسته و یکریزِ زندگیِ روزانه برویم، فراتر از اضطراب‌ها و افسردگی‌هایی که حینِ انجامِ کاروبارهای روزانه وبال گردن‌مان می‌شوند، فراتر از ترس‌هایمان، و فراتر از تردیدهایی که به خودمان داریم، تردیدهایی که آزادیِ ما را به بند کشیده‌اند.
Juror #8
«جهان هیچ‌گاه چنین نفسانی، هیچ‌گاه چنین در فقرِ عشق و نیکی نبوده است.»
Juror #8
اگر از رنج و مرگ گریزی نیست، چه بسا گزینهٔ دیگر، در آغوش کشیدنِ آن‌ها، حتی در کمالِ خشنودی باشد.
Juror #8
«چیزی که زمانی برای عشق به خداوند انجام می‌شد اکنون برای عشق به پول انجام می‌شود.»
Juror #8
«یگانه مسیری در جهان وجود دارد که هیچ‌کس را جز تو یارای گام برداشتن در آن نیست: مسیر به کجا می‌رود؟ نپرس، فقط گام بردار.»
Juror #8
«تنهایی چیزی نیست که به هر قیمتی درمانش کنیم.» تنهایی لحظه‌ای از خود بودن و استقلال است که می‌بایست در آن ژرف اندیشید و حتی از آن لذت برد.
Juror #8
«هر شری که ما در مقابلش سر تعظیم فرود نمی‌آوریم، خیر است.»
Juror #8
پیاده‌روی دلیلی زنده و محکم است که تکرار، یعنی گذاشتن یک پا بعد از پای دیگر، در حقیقت می‌تواند به انسان فرصتی دهد تا پیشرفتی معنادار و هدفمند داشته باشد. از روی تصادف نیست که والدین اولین گام‌های فرزندشان را جشن می‌گیرند، این گام‌ها اولین و شاید مهم‌ترین علامتِ استقلال و بی‌نیازی از دیگران هستند.
Juror #8
از نگاه نیچه، جهان مدرن از بسیاری جهات فاقد معنا و پوچ است و برای برون رفت از این شرایط پیشنهاد می‌کند زندگی را در حکم تجربه‌ای زیباشناسانه در نظر بگیریم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
«هر شری که ما در مقابلش سر تعظیم فرود نمی‌آوریم، خیر است.»
fatemeh.m
پس از آنکه جان کوزِ بیست‌وهشت ساله در سال ۱۸۵۰ ارتفاعِ قلهٔ برنینا را اندازه گرفت، چنین نوشت: «اندیشه‌هایی گران در خاطرمان جوانه زد. چشمان‌مان حریصانه زمین را تا افق‌های دوردست برانداز کردند، در محاصرهٔ هزاران و هزار قله بودیم، پنداری صخره‌هایی بودند که کله‌هایشان را از دریایی منجمد و درخشان بیرون آورده‌اند. هاج‌وواج مانده بودیم و این کوهستانِ باشکوهِ جهان، ما را در حیرت فرو برد.»
Juror #8
آدمِ بالغِ مسئولیت‌پذیر بودن، به این معناست که از خود چشم بپوشید و خود را وقفِ زندگی‌ای کنید که بسیار حقیرتر از انتظاراتِ شما یا استعدادهای نهفته‌ای است که زمانی داشته‌اید یا همچنان دارید. شبیهِ تبدیل شدن به چیزی‌ست که فرد همواره امید داشته آن نشود.
Juror #8
ابرانسانِ نیچه و در واقع کل فلسفهٔ او، مفاهیمِ انتزاعیِ صرف نیستند. نمی‌توان آن‌ها را در آسایشِ صندلی راحتی یا خانه‌ای گرم‌ونرم درک کرد. نیاز است که شخص برخیزد، کش‌وقوسی به خود دهد و به‌راه بیفتد. بنا به گفتهٔ نیچه چنین دگردیسی‌ای در «درکی ناگهانی، پیش‌گویی آینده، و مخاطراتی قریب‌الوقوع، دریاهایی که دیگر بار گشوده می‌شوند، اهدافی که دیگر بار مجاز شده‌اند و به آنها ایمان آورده‌ایم.» اتفاق می‌افتد.
Juror #8
مهم نیست در چه ارتفاعی باشیم، افق همواره از دیده پنهان خواهد شد.
Juror #8
«بگذار روحِ شاداب و پرطراوت به زندگی نگاهی دوباره بیندازد و بپرسد: واقعاً تا اکنونت عاشقِ چه بوده‌ای؟ چه چیزی روحِ تو را به فراز می‌برده است؟»
Juror #8
«طبقات تحصیل‌کرده شیفتهٔ اقتصادِ پولیِ پستِ عظیمی شده‌اند، و برایش سرودست می‌شکنند.»
Juror #8
«ای تراژدیِ بیچارهٔ زودگذر... چرا مرا وامی‌داری چیزی را بر تو عیان سازم که شنیدنش هیچ به مصحلتت نیست؟ بهترین چیزها بسیار فراتر از دسترس توست: اینکه به جهان پا نگذاری. اما دومین چیز خوب برای تو این است که عن‌قریب بمیری.»
Juror #8
تراژدی ثابت می‌کند که رنج می‌تواند چیزی بیش از رنجِ صرف باشد؛ درد با همهٔ سوز و گدازش می‌تواند هدایت شود، نیک سامان داده شود و زیبا و تعالی‌دهنده باشد.
Juror #8
«هدفِ فلسفه نه دادنِ رهنمون، بلکه بیشتر ترساندنِ ماست.»
Juror #8
پرسش‌هایی که بیشترین ترس را در ما به‌وجود می‌آورند دقیقاً همان پرسش‌هایی‌اند که باید توجه کامل و بی‌درنگ‌مان را روی آن‌ها بگذاریم.
Juror #8
عشق مانند یک معامله در نظر گرفته می‌شود. البته تجارت عشق دقیقاً مانندِ تجارت کالا و خدمات، رضایت‌بخش است. به‌عبارت دیگر، اصلاً جلوی آدم را نمی‌گیرد تا از تلاشِ بی‌وقفه برای معامله و کسبِ سود بیشتر دست بکشد. ورشکست شدن در عشقی که براساس شرط و شروط است، همه چیز را آشفته و نابسمان می‌کند.
Juror #8
«می‌توانید بفهمید که چقدر از بُن و اساس دلمرده و محزونم... تنها چیزی که تمنایش را در سر می‌پرورانم مقداری آزادی‌ست... من از این بی‌شمار بی‌شمار بندها که مرا به اسارتِ خویش درآورده‌اند، خشمناکم.»
Juror #8
«گاهی لحظاتِ آرام و سرشار از اندیشه‌ای پیش می‌آیند که آدمی در بحر تفکر و تعمق فرو می‌رود و در آن هنگام با حالتِ دوگانه‌ای از شادی و غم بر فرازِ زندگیِ خویش می‌ایستد...
Juror #8
«تا به حال هیچ انسانی به تجربه‌ای دست نیافته که اقناع‌کننده باشد، لیک بشارتی در راه است. پیش به جلو، پیش به جلو، نیک آگاهیم که در این لحظاتِ رهایی، تصویرِ نویی از زندگی... امکان‌پذیر است.»
Juror #8
پیاده‌روی یکی از تعالی‌بخش‌ترین فعالیت‌های بشری‌ست. به‌وسیلهٔ آن فضا را سامان می‌بخشیم و می‌فهمیم در کجای جهان ایستاده‌ایم.
Juror #8
به گفتهٔ ژان ژاک روسو، فیلسوف قرن هجدهم: «من کاری انجام نمی‌دهم مگر آنکه در حال پیاده‌روی باشم، حومهٔ شهر اتاقِ مطالعهٔ من است.»
Juror #8
تاریخ فلسفه، عمدتاً تاریخِ اندیشه‌هایی در حین حرکت است. البته بسیاری از فیلسوفان برای اینکه بتوانند بنویسند، از حرکت دست کشیده‌اند، اما این عمل در نهایت استراحتی کوتاه بوده تا بتوانند دربارهٔ مسیر و تجربه‌ای که پشت سرگذاشته بودند بنویسند.
Juror #8

حجم

۳۵۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۳۵۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۰۰
تومان