بریدههایی از کتاب شهربانو: عروس ایرانی پیامبر(ص)
۳٫۳
(۱۶)
این علی بن ابیطالب راستی مردی است که سرچشمهی دانش و بینش و نکوکاری است
خیر کثیر
آه! راستی زمان خلافت علی (ع) زمانهی فرخندگی و آسایش ایرانیان بود
خیر کثیر
چون روز بر من روشن است که ایرانیان پس از آنکه به اسلام گرویدند رشتهی کارهای کشور خود را باز خویشتن به دست خواهند گرفت و بلکه بر دیگر کشورها، همنژادان من فرمانروا خواهند شد. زیرا تازیان را نه آن هوش است و نه آن دانش که با ایرانیان برابری توانند کرد. ناگزیر در همهی کارها به رأی و خرد ایشان سر فرود میآورند!
تارا
آنها که نهال بدی برنشاندهاند میوهی تلخش را بچشند
خیر کثیر
به تمام خدایان سوگند میخورم که در روی زمین ملتی به شجاعت و غیرت و حمیت ایرانی وجود ندارد
خیر کثیر
چنانکه در موضوع ما علی (ع) به خلیفه تذکر داده بود که پیغمبر (ص) با خاندان پادشاهان که اسیر میشدند چون بردگان رفتار نمیکرد و آنان را آزاد میگذاشت
خیر کثیر
اینک تو آگاه باش که من نه برای سود تازیان بود که به ایران تاختم، بلکه برای سود مردم جهان بهویژه خود ایرانیان به پیشرفت مسلمانی کمر بستم. چون روز بر من روشن است که ایرانیان پس از آنکه به اسلام گرویدند رشتهی کارهای کشور خود را باز خویشتن به دست خواهند گرفت و بلکه بر دیگر کشورها، همنژادان من فرمانروا خواهند شد. زیرا تازیان را نه آن هوش است و نه آن دانش که با ایرانیان برابری توانند کرد. ناگزیر در همهی کارها به رأی و خرد ایشان سر فرود میآورند!
تارا
یک زمانی شهنشاهان ساسانی خواستند از کیانیها پیروی کنند و همهی دبستان سراهای کشور را زیر نگهبانی یک سالار دانشمند درآورند تا آموزش فرزندان ایران با آرزو و رأی شهنشاهی و به دستور سررشتهداران دربار انجام پذیرد. از اینرو همواره یکی از دانشمندان با فرهنگ خود را بزرگ فرمدار (نخست وزیر) به شاهنشاه پیشنهاد میکرد و هرگاه پذیرفته میشد او را آموزپد نام مینهادند و کار همهی دبستانهای کشوری و لشکری در شهرها به فرمان او پرداخته میشد. او دانش و بینش و خوی و روش آموزگاران و استادان را در دبستانها میآزمود و اگر آموزگاری را میپسندید نگاه میداشت وگرنه او را از دبستانها میراند مبادا کودکان را خوی بد آموزد و دل و دماغ و جان و روان نونهالان ایرانی را تباه کند.
MaryGho
وقتی ایرانیها را میدید که حتی از شستن دست و صورت در آبهای جاری پرهیز میکنند و با جدیت هر چه تمامتر به حفظ تمیزی و طهارت نهرها و معابر عمومی کوشش میکنند، آداب و رویهی رومیان و کثافات شهرهای روم را به خاطر میآورد، مابین اخلاق و رویهی آن دو ملت عظیم و دنیا تفاوت بزرگی را مشاهده میکرد و میل داشت هر چه بیشتر بتواند در پایتخت ایران به سیاحت و تماشا مشغول شود.
خیر کثیر
پیشینیان کودک خود را بدانسان میپرورانیدند که به نام ایران و خوی ایرانیگری ستایش میکرد و نژاد ایرانی را پاکتر، فرخندهتر و هوشمندتر و بزرگوارترین نژادهای آدمیزاده میدانست و از اینکه در کشور ایران زاییده شده و در اینجا زندگی میکند خود را سرافراز و خوشبخت میدانست
خیر کثیر
در روی زمین گروهی بالاتر و والاتر از ایرانیان نخواهی یافت جز آنکه هر زمان این گروه از دستور دیرین خود که داد و دهش و درستی و مردمی است سر باز پیچد دادار بزرگش کیفری سخت دهد و پادافرهی او را بخشد تا به راه راست بازشود
خیر کثیر
روی شانهی هر کدام رشتهی ابریشمی پیچ در پیچ آویخته شده بود که یک سر آن به کمر وصل شده و سر دیگرش با هشت چنگال تیر در پس پشت آویزان شده بود که آن را کمند مینامیدند.
هدی✌
از آن هنگام که خون خسرو بزرگ هرمز و خسرو نازنین پرویز را بر خاک ریختیم سرنوشت بهی و فرخندگی مرز و بوم ایران را بدرود کرد
خیر کثیر
راستی دقت و مواظبت ایرانیان آن عهد به امور کشاورزی که رکنی از ارکان دین زرتشت است سرزمین ایران را از حیث آبادی و خرمی و باغها و بستانهای زیبا و قشنگ مورد حسادت کشورهای دنیا قرار داده بود
خیر کثیر
وقتی یک زن در بازار میگذرد هر قدر که شلوغ باشد مردمان کنار میکشند به او راه میدهند. اگر زن بخواهد چیزی از یک دکان بخرد مشتریهای مرد صبر میکنند تا نخست معاملهی او صورت پذیرد. در سر سفره اگر خوراکی کم باشد اول به زنها میخورانند و مخصوصا میدانست که بزرگان ایران جز شخص پادشاه همگی زن را در سواری بر خود مقدم میدارند، شوهرها برای ملاقات زوجهی خود، خویشتن به عمارت و اتاق او میروند نه اینکه او را نزد خود احضار کنند. این آداب بزرگان ایران طوری به نظر سایر ملل نیک افتاده بود که اعیان روم از ایشان سرمشق گرفتند و وقتی یکی از بزرگان رومی به زوجهی خود خیلی احترام میگذاشت به طور ضربالمثل میگفتند: «او ایرانی صفت رفتار میکند. »
خیر کثیر
اکنون دریغ! برنایان ما هنوز چشم خود را نگشوده به پدر، مادر، بزرگترها و همنژادان و دین و کشور و مرز و بوم و میهن خود با دیدهی افسوس (تمسخر) مینگرند و همه چیز بیگانه را بر هر چیز خودی برتری مینهند
خیر کثیر
و از آن آیین مردی و مردمی نشانی بر جا نمانده است و بایستی زبانزد دیرین را باز به یاد آوریم که میگویند «آن مردان بر آن اسبان نشسته و رفتند!...»
خیر کثیر
اما از زمانی که دین عیسوی در ایران پراکنده شد، مردم از آیین رومیان و یهودیان پیروی کردند، سرمایهی خود را به وام دادند و ده پنج و ده ده سود گرفتند و از سود سوداگری چشم پوشیدند. پس دیگر سرمایههای هنگفت نزد بازرگانان گرد نیامد و سوداگری ایرانیان در کشورهای بیگانه رو به فرود نهاد
خیر کثیر
و نیز فرموده است که جز در کار تخمهبندی که زن باید فرمانبردار مرد باشد و در پارسایی، در هیچ کار دیگری مرد را نشاید که به زن فرمان دهد، و وی را به رنج خانهداری باز دارد
خیر کثیر
تشکیلات کلیسا از آغاز به تقلید تشکیلات آتشکده برقرار شده است مخصوصا رسوم و آیین و لباس و درجهبندیهای کلیسای نستوری و ارمنی نمونهی درستی است از تزئینات آتشکدهها، و تشکیلات اروپا نیز به دستور کلیساهای شرقی است
خیر کثیر
سفیر با شگفتی آمیخته به تحسین گفت: این است معنای دانش دوستی که ایرانیان به آن مشهور شدهاند. راستی حیف از این قوم نجیب دانشپرست که در کار محو شدن است! اف! اف بر این روزگار!
خیر کثیر
در اینجا کار ایرانیان مانند آن مردی است که با زن و فرزند در کشتی نشسته و دچار گرداب شده است و اکنون باید یکی از آن دو را به آب اندازد تا کشتی سبکتر و از گرداب رها شود. ما نیز باید یکی از دو چیز گرامی را فدای دیگری کنیم. یا از میهن و فرمانروایی در خاک خود چشم بپوشیم و به بردگی بیگانه تن بسپاریم تا آتشکده را نگاه داریم و باز هم فرجام کار پدید نیست که آیا آتشکده برپا خواهد ماند یا نه؟ و یا باید آتشکده را فدای ایران کنیم و برای آنکه خاک پاک ایران را از گزند تازیان نگاه داریم به مسلمانی بگرویم.
MaryGho
چون بارورتر و پرثمرترین درختان ایرانی از حیث هوش و شجاعت و جوانمردی عبارت از خاندانهای نجبا هستند، مشغول شدن آنها در جنگ دایمی با اعراب تدریجا از عدهی ایشان میکاهد و طبقات نجبا را محو خواهد کرد. ملت ایران بعد از این عبارت از تن بیمغز و سر خواهد شد و دیگر در آینده برای ما هندیان و سایر همسایگانش خطرناک نخواهد بود. هرگاه نجبای ایرانی بر فرض آنکه کشته نشوند، مسلمانی برگزینند، فرومایگان با گرانمایگان زناشویی میکنند زیرا در آیین مسلمانی اصول طبقهبندی نیست، پس دویست سال نخواهد گذشت که از ترکیب اصیلزادگان با عامهی مردمان یک نسل نوینی پیدا خواهد شد که هیچیک از مزایا و صفات عالی ایرانیان بزرگ را نخواهد داشت.
MaryGho
اینک به تمام خدایان سوگند میخورم که در روی زمین ملتی به شجاعت و غیرت و حمیت ایرانی وجود ندارد. اما چه سود که ستارهی بخت این قوم تیره شده وگویی سخن سپهبد بزرگوار رستم که خدایش بیامرزاد وحی الهی بود زیرا میفرمود: در روی زمین گروهی بالاتر و والاتر از ایرانیان نخواهی یافت جز آنکه هر زمان این گروه از دستور دیرین خود که داد و دهش و درستی و مردمی است سر باز پیچد دادار بزرگش کیفری سخت دهد و پادافرهی او را بخشد تا به راه راست بازشود، همچنان که پدر فرزند گمراه خود را گوشمالی میدهد و این نیز نشانهی مهربانی اورمزد یکتا است دربارهی ایرانیان.
MaryGho
جهان را عادت دیرینه این است که با آزادگان دایم به کین است
MaryGho
در سر در قصرپادشاهی مطربان حاضر شده، نقارهکوبان (تبیره گران) دوال را در کف گرفته همگی انتظار زیارت طلعت خورشید را میکشیدند تا به آن خداوند نورپاش و پرورانندهی هستیها سلام دهند.
هدی✌
. یک نفر عرب خیلی به زحمت میتوانست از کوچه و بازار ولایتی بگذرد بدون آنکه طرف استهزا و تمسخر مردم و کودکان واقع نشود.
هدی✌
فرزند، اگر فرخ هرمز بخواهد آن صد تن بخواهند و ما و تو بخواهیم شاید چنین گردد. اما دریغ! که نه او، نه سپاه، نه ما، نه تو، و نه هیچکس را درد کشور نیست...
هدی✌
عمرو از این بابت به دل شادمان شد و اگر کسی در حالت او به دقت مینگریست هیجان خیالات شیطنتآمیز و بدخواهی او را ادراک میکرد.
هدی✌
جهان پهلوانا! آسوده زی که خداوند بر تو با نگاه مهر همی نگرد.
فرخ از جای برخاست و گفت:
سپاس ایزدان را که شهنشاه فرزند آفتاب بر بندگانش مهربان است.
هدی✌
حجم
۴۷۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
حجم
۴۷۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان