بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کمی دیرتر | طاقچه
تصویر جلد کتاب کمی دیرتر

بریده‌هایی از کتاب کمی دیرتر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲۳۵ رأی
۴٫۵
(۲۳۵)
حرفی که بوی یأس می‌ده، نزن!
فانوس
آه از این یوسف که من در پیرهن گم کرده‌ام
مهدی نادریان
یه‌عمره که دارم ناله‌شو سرمی‌دم. یه‌عمره که دارم تلواسه می‌زنم؛ یا حجّه‌ابن‌الحسن! عجّل علی ظهورک. ولی خداییش تعجیل در این حد رو هم دیگه پیش‌بینی نمی‌کردم.
مهدی نادریان
مشکل ما، مشکل مشترک همهٔ این‌ما که دیدی، اینه که: حضرت رو برای خودمون می‌خواهیم، نه خودمون رو برای حضرت. امام رو خرج خودمون می‌کنیم، نه خودمون رو خرج امام. به‌جای این‌که از خودمون برای امام مایه بگذاریم، پیوسته از حضرت مایه می‌گذاریم
زهرا جاویدی
پرنده‌ای که بال پرواز ندارد یا به پای خودش یا همّتش، بند و زنجیر دارد، از انهدام قفس، استقبال نمی‌کند. چرا که ناتوانی‌اش به چشم می‌آید و درماندگی‌اش آشکار می‌شود. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، هر کس می‌تواند ادّعا کند که اهل پروازهای بلند است. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، بندهای مرئی و نامرئی، خواسته و نخواسته و دانسته و ندانستهٔ آدم‌ها، مغفول یا مکتوم یا مستتر می‌ماند؛ حتّی برای خودشان.
زهرا جاویدی
هر چه نباشه لااقل من دو رکعت نماز که برای رضای خدا خونده‌ام، یعنی نمازها هم ... گفت: - فارغ از بحث پرونده و این‌ها، تو خودت روت می‌شه که بر آنچه خونده‌ای اسم نماز بگذاری؟
نگار
وقتی که تشنه نیستیم، چه لزومی دارد که فریاد العطش سر بدهیم!؟ این چه منّتی است که بر سر آب می‌گذاریم!؟
زهرا جاویدی
خب! حالا باورت شد که: ای خواجه درد نیست، وگرنه طبیب هست؟
علی حقیقی
آنچه به‌کار تو می‌آید، مشاهده‌کردن است، نه مشاهده‌شدن.
عاطفه سادات
این یک فرمول، یا قاعده یا سنّت الهیه که استمرار در ارتکاب گناه، عموماً توفیق توبه رو از انسان سلب می‌کنه.
محمد جواد
مقدّسات را وسیلهٔ دزدی نکن! مقدّسات را محمل کارهای خلاف نکن!
عاطفه سادات
کسی‌که مدّعی پیروی از رسول اکرم، محمّد مصطفاست، از تعزیر دیگران خوشحال نمی‌شه. کسی‌که خودش‌رو شیعهٔ امیرالمؤمنین، علی مرتضی قلمداد می‌کنه، به کمتر از بهشت برای خلق خدا رضایت نمی‌ده. تو کجا خوانده یا شنیده‌ای که این خاندان از عذاب کسی شادمان بشن!؟ فکر نمی‌کنی که بزرگترین جفا به بزرگان، مخدوش‌کردن نام بزرگشان باشه!؟
محمدجواد کیش بافان
- پاسخ شوخی دادن به سؤال جدی؛ کمال بی‌ادبی است.
هفتصد و چهل و نه
دیشب بالاخره آقا آمدن به خوابم و عتاب و خطاب مفصلی باهام کردن. و آخرش فرمودند: شما درست زندگی کنید، گفتار و رفتارتونو درست کنید، نیازی نیست دنبال ما بگردید، ما خودمون سراغتون می‌آییم.
نگار
! این‌که می‌گن «آقابیا!» یعنی‌چی؟ آقا بیاد که چه‌کار کنه؟ منظورشون اینه که آقا کجا بیاد؟ چرا این‌ها خودشون همّت نمی‌کنن یه‌تُک پا برن پیش آقا؟ اصلاً مگه آقا جایی رفته‌ان که هی می‌گن: بیا! اگر آقا نیستند و بناست بعدآً بیان، پس عالم بر مدار چه کسی می‌گرده؟ اگر آقا نیستند پس مردم از دست چه کسی روزی می‌گیرن؟ اگر آقا حضور ندارن، پس حجّت خدا روی زمین کیه؟
alireza453
عدالتت» ما بندگان بی‌برگ و نوا چه می‌توانیم کرد، جز این‌که دائماً از دام عدل خدا به دامان مهر او پناه ببریم و حرفی از کرده‌ها و ناکرده‌های خویش به‌میان نیاوریم.»
نگار
تلخی حق، تو را از بیانش باز ندارد. حقیقت را بگو اگر چه تلخ باشد.
رها
اگر چه همّت عیسوی نداشتم ولی به افق لقمانی از جا بلند شدم.
whos_mahyaaa
پرنده‌ای که بال پرواز ندارد یا به پای خودش یا همّتش، بند و زنجیر دارد، از انهدام قفس، استقبال نمی‌کند. چرا که ناتوانی‌اش به چشم می‌آید و درماندگی‌اش آشکار می‌شود.
فرسا
پرنده‌ای که بال پرواز ندارد یا به پای خودش یا همّتش، بند و زنجیر دارد، از انهدام قفس، استقبال نمی‌کند. چرا که ناتوانی‌اش به چشم می‌آید و درماندگی‌اش آشکار می‌شود.
نون صات
پرنده‌ای که بال پرواز ندارد یا به پای خودش یا همّتش، بند و زنجیر دارد، از انهدام قفس، استقبال نمی‌کند. چرا که ناتوانی‌اش به چشم می‌آید و درماندگی‌اش آشکار می‌شود. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، هر کس می‌تواند ادّعا کند که اهل پروازهای بلند است. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، بندهای مرئی و نامرئی، خواسته و نخواسته و دانسته و ندانستهٔ آدم‌ها، مغفول یا مکتوم یا مستتر می‌ماند؛ حتّی برای خودشان.
عاطفه سادات
پرنده‌ای که بال پرواز ندارد یا به پای خودش یا همّتش، بند و زنجیر دارد، از انهدام قفس، استقبال نمی‌کند. چرا که ناتوانی‌اش به چشم می‌آید و درماندگی‌اش آشکار می‌شود. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، هر کس می‌تواند ادّعا کند که اهل پروازهای بلند است. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، بندهای مرئی و نامرئی، خواسته و نخواسته و دانسته و ندانستهٔ آدم‌ها، مغفول یا مکتوم یا مستتر می‌ماند؛ حتّی برای خودشان.
M.r.Adideh
پرنده‌ای که بال پرواز ندارد یا به پای خودش یا همّتش، بند و زنجیر دارد، از انهدام قفس، استقبال نمی‌کند. چرا که ناتوانی‌اش به چشم می‌آید و درماندگی‌اش آشکار می‌شود. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، هر کس می‌تواند ادّعا کند که اهل پروازهای بلند است. تا وقتی‌که میله‌های قفس هست، بندهای مرئی و نامرئی، خواسته و نخواسته و دانسته و ندانستهٔ آدم‌ها، مغفول یا مکتوم یا مستتر می‌ماند؛ حتّی برای خودشان.
محراب 🪶
- ارزیابی پروندهٔ دیگران، نه کار ماست و نه الآن مسأله ما. خدایی‌که هم اَحکم‌الحاکمین است و هم ابصرالنّاظرین، به پروندهٔ دیگران رسیدگی می‌کنه.
zahra.n
درد و مصیبت اصلی اینه که ما اساساً طالب امام نیستیم؛ طالب حلّ مشکلاتمون توسط امام هستیم. برای امام شأنی در حدّ وسیله یا کارپرداز قائلیم. این‌کجا و شناخت شخصیّت امام کجا!؟ این کجا و درک مقام و عظمت امام کجا؟
shariaty
علاّمه حلّی یک اقدام فرهنگی رو تا نزدیکی حصول نتیجه پیش می‌بره و وقتی برای برداشتن گام‌های نهایی درمی‌مونه، امام - چه‌بسا بدون هیچ دعوت و التماس و سینه‌زنی و شعار و ضجّه و مویه‌ای- پا پیش می‌گذارن و تشریف می‌آرن و باقی کتاب رو برای علاّمه رونویسی می‌کنن.
shariaty
بگذریم، قصّهٔ امروز رو تا کجا گفتم؟ آهان! گفتم آقا امر فرمودند که کار مردم رو راه بندازم و مشتری رو رد نکنم. منم دیدم رعایت ادب، اطاعت امر آقاست، نه اون چیزی که من دلم می‌خواد.
shariaty
- چرا ما فکر می‌کنیم که آقا در همه‌جای دنیا مظلوم و غریبن و این ماییم که با جشن تولّد گرفتن برای ایشون، از غربت و مظلومیت درشون می‌آریم؟ عدّه‌ای اگر آقا رو نمی‌شناسن، از ایشون سوءاستفاده هم نمی‌کنن، به ایشون ستم هم نمی‌کنن؛ اونها به خودشون ستم می‌کنن. غربت و مظلومیت آقا فقط میون مردمی که نمی‌شناسنشون نیست، بیشتر از اون، در میان مردمیه که ادّعای شناخت و پیروی از ایشون رو دارن، در میان کسانیه که نام ایشونو تنور نان خودشون کرده‌ان. آقا بیشترین خون دل رو از دست کسانی می‌خورن که به نام ایشون سکّه جعل می‌کنن، شعبه راه می‌اندازن، دفتر نمایندگی می‌زنن و نام ایشون رو وسیله و دستاویز رسیدن به منافع خودشون قرار می‌دن.
zeinab
دوست دارم یک‌لحظه اون بلند گو رو بگیرم و در حضور همین جمع، با همهٔ وجود به آقا التماس کنم که: «آقانیا!» یا لااقل «کمی دیرتر» بیا تا ما چشامونو از این همه آلودگی پاک کنیم، تا ما ادب حرف‌زدن با شما رو یاد بگیریم، تا ما قبل از هرچیز، خودمون بفهمیم که از چه کسی چه آمدنی رو طلب می‌کنیم.
رها
وقتی‌که درخواست همهٔ انبیاء و اولیاء، پیوسته از خدا این است که: «ما را با قواعد فضل و کرامتت بسنج نه با ترازوی عدل و عدالتت» ما بندگان بی‌برگ و نوا چه می‌توانیم کرد، جز این‌که دائماً از دام عدل خدا به دامان مهر او پناه ببریم و حرفی از کرده‌ها و ناکرده‌های خویش به‌میان نیاوریم.»
رها

حجم

۱۵۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

حجم

۱۵۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

قیمت:
۱۳۲,۰۰۰
تومان