بریدههایی از کتاب زینب، شکوه شکیبایی
۳٫۶
(۸)
اینکه چگونه خداوند میپذیرد که حسین (ع) کشته شود و یزید پیروز. او توضیح میدهد و به یک آیه استدلال میکند:
وَلَا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ (آل عمران: ۱۷۸)
کافران مپندارند که در مهلتی که به آنان میدهیم خیر آنان است. به آنان مهلت میدهیم تا بیشتر به گناهشان بیفزایند و برای آنان است عذابی خوارکننده.
ذره
لَبِسوا القلوبَ علی الدُّروعِ
کأنّما یتَهافَتونَ علی ذَهابٍ الأنفسِ
قلبها را بر روی زره نهاده بودند، گویی برای مرگ از یکدیگر پیشی میگرفتند.
ذره
به خدا سوگند هرگز چون حسین دلشکستهای ندیدم که فرزندان و خاندانش کشته شده باشند و او مصمّم و استوار باشد.
ذره
اللّهمّ تقبّل منّا هذا القربان.
خداوندا، این قربانی را از ما بپذیر.
با این سخن، حضرت زینب اعلام داشت که این کار به اراده و خواست خود ما بوده است، نه اینکه بر ما تحمیل شده باشد.
ذره
هنگامی که سخنان زینب (س) و یزید را مقایسه میکنیم، زینب (س) را در اعلیعلّیین میبینیم که با شخصی در اسفلسافلین سخن میگوید؛ با ادب و قدرت و قاطعیتِ هرچه تمامتر. در خطبۀ حضرت زینب (س) پارههایی هست که به راستی آدمی را شگفتزده میکند و انسان در برابر این توان و قدرت چارهای ندارد، جز اینکه سر احترام و تعظیم و تکریم فرود آورد.
ذره
و لئن جرّت علی الدَّواهی مُخاطَبتُک
یعنی سخن گفتن من با تو برای من مسئلهای طبیعی نیست. اما فجایع و مصیبتهای بزرگ وادارم کرده است که با تو سخن بگویم. مصیبتها وادارم کرد تا در برابر تو قرار بگیرم و با تو سخن بگویم. با این همه، این مسئله مانع احساس درونی من نمیشود:
فلئن جرّت علی الدَّواهی مُخاطَبتُک انی لاستصغرُ قدرک و استعظمُ تقریعَک و استکثرُ توبیخَک.
با این حال با تو سخن میگویم، اما تو را شایستۀ خطاب نمیدانم. از این بیشتر، تو حتی شایستۀ توبیخ و سرزنش هم نیستی. انسان کسی را نکوهش میکند که شایستگی نکوهش داشته باشد، اما تو شایستۀ سرزنش هم نیستی.
ذره
حجم
۲۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۲۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
قیمت:
۱,۵۰۰
تومان