میدانیم که اعتیاد نوعی بیماری است؛ میدانیم که شکستِ اعتیاد کار بسیار سختی است و همینطور میدانیم که درمان آن هم کار طاقتفرسایی است.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
احساس تنهایی و دلتنگی میکنم. با مادرم که حرف میزنم، انگار با سیارهٔ دیگری تماس میگیرم. دنیای او آنقدر با دنیای من متفاوت بود و فاصله داشت که بههیچوجه قادر به درک و پذیرشش نبودم.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
من درهرصورت عاشق خواهرم هستم.
faem
یه روز که توی جنگل نشسته بودم، رو به خواهرم کردم و با صدای بلند گفتم: «ما میتونیم مامان بابا بازی کنیم؟»
و لکسی - باهوشترین بچهای که تابهحال دیدم؛ که تا اون سن، از خیلی جهتها حتی از مادرمون هم بیشتر به بلوغ فکری رسیده بود - به من خیره شد. بعد از یه لحظه، متفکرانه سری تکون داد و بعد گفت: «بازی کنیم... ولی فقط اگه من بتونم مادر باشم.»
faem
چشمک چشمک ستاره، میدونی چقدر میخوامت؟... در هر صبح و در هر شام، دوستت دارم فراوان...
faem
توی مغزم سؤالهای زیادی با صدایی ناهنجار در حال چرخیدن بود که تمامی نداشت: «چی میشد اگه...» و «چرا من...» و حتی کمی هم: «اگه فقط اون...»
faem
نباید به یک معتاد انگ زد و آن را مشکلی قلمداد کرد که باید حل شود: آن فرد میتواند خواهر یا برادر کسی باشد، بچه یا عموی دوستداشتنی یک نفر باشد. اعتیاد فوقالعاده بد و زشت است، اما قربانیان آن هرکدام برای خودشان داستان و زندگیای دارند که میتواند قابلِتأمل باشد.
faem
من عاشقتم، خواهر کوچولو!
faem