بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رقص شیطان | طاقچه
تصویر جلد کتاب رقص شیطان

بریده‌هایی از کتاب رقص شیطان

انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۳.۰از ۱ رأی
۳٫۰
(۱)
خانواده واژهٔ محترمی است. از محترم هم محترم‌تر؛ خانواده واژهٔ مقدسی است!
n re
این دنیا سال‌های زیادی را به من بدهکار است.
n re
صدای اذان صبح در حیاط پیچید و برای اولین‌بار متوجه شدم آن خانه نزدیک یک مسجد است و می‌شود هر روز به صدای اذان گوش داد. رفتم کنار پنجره. پنجره را باز کردم و صوت اذان بیشتر شد. چه حال خوبی بود شنیدن آن صدا در سکوت صبح. انگار دعوتی بود به بیداری، دعوت به ترک تنهایی... حسی از زندگی، احساسی از بودن... انگار خدا بیدار است و شاید بتوان به او تکیه کرد.
n re
تمام من قطعهٔ کوچکی از توست مادرم!
n re
برداشتن هر قدمی برخلاف طبیعت زندگی‌ام منجر به سقوطی می‌شد که راه فراری نداشت.
n re
من شایستهٔ بهترین‌ها هستم...
n re
بدترین واکنش همین بود؛ بدترین کاری که می‌توانست بکند همین بود؛ همین‌که فقط سکوت کرد
n re
روزی جایی یکی خواست من نباشم و از آن روز به بعد راهیِ این سفر شدم. مسافری شدم که هر روز میان هزار کوره‌راه تکرار شد؛ اینجا پشت همهٔ جاده‌ها، قبل از اینکه صبح شود، پیش از طلوع خورشید، مدام تکرار شد، تا لحظهٔ رسیدن، و رهایی... رهایی...
n re
دل مادرت رو نشکون! خدا دلت رو می‌شکنه ها
n re
کاش می‌شد همانند رنگ‌های روی تابلو، تا ابد به دیوار تکیه داد و زنده‌بودن را تجربه نکرد! کاش سرنوشت کمی جدی‌تر به آدم‌ها نگاه می‌کرد و این بازی همیشه به نفع روزگار پیش نمی‌رفت! کاش می‌شد... ای‌کاش...
n re
خدا آدم رو به صفر می‌رسونه، اما زیر صفر نمی‌بره. به این دنیا دل نبند. راضی باش به تقدیر، اما فرار نکن
n re
پول نداشت، اما یک دل داشت به چه بزرگی.
n re
«می‌شه هزار سال تلاش کرد و یک نهال کاشت و تبدیلش کرد به یک درخت تنومند. می‌شه بیان و بزنن و درختت رو با ریشه از زمین دربیارن... چه تلخه آخر این قصه...»
n re
چه لذتی داشت سفر با خانواده!
n re
اینجا همه چیز ساکن بود و در سکون امیدی به نجات نیست!
n re
آدم همه چی رو فراموش می‌کنه، ولی بعضی چیزها آدم رو فراموش نمی‌کنه... یعنی آدم رو راحت نمی‌ذاره
n re
اگر قرار بود فقط تا یک سال دیگر زنده باشم چه‌کار می‌کردم؟ چطور این روزها را می‌گذراندم؟
n re
آهای معجزهٔ زندگی من! کجا هستی
n re
پیرمرد نگهبانِ دم در که در این سال‌ها فقط چند بار دیده بودم حرف بزند قیمتی نداشت! از همان دسته آدم‌های خاص و کمیاب بود که فقر را با فخر یدک می‌کشیدند و فقط همان کاری را می‌خواست که خداوند برایش رقم زده است و لاغیر!
n re
خوبه که مشروب نمی‌خوری! نخور! هیچ‌وقت نخور! خیلی از آدم‌هایی که هست و نیستشون رو به باد دادن، در حالت مستی بودن. مست که نباشی به حال خودتی؛ کسی سوءاستفاده‌ای اَزت نمی‌کنه. بدترین گناهه!
n re
حواست به همه چیز باشه. این دنیا دنیای آدم‌های با لیاقته.
n re
دلت خرید می‌خواد؛ هر دختری دلش می‌خواد. زن‌ها وقتی خرید می‌کنن مغزشون شروع به کار می‌کنه.
n re
یاد بگیر! درون‌گرا باش، خونسرد باش! چیزی از خودت بروز نده. چهره‌ت نباید تداعی‌کنندهٔ احساساتت باشه؛ هرگز! مگر خودت تصمیم گرفته باشی.
n re
- یادت باشه که از هر آدمی باید چیزی یاد بگیری! حتی اگه از شخصیتش خوشت نیاد. این خیلی مهمه؛
n re
دیگر برایم مهم نبود که قرار است آینده چه شود! آن روزها روزهای خوبی بود که باید در ذهنم ثبت‌شده می‌ماندند.
n re
- اذان صبح یک نعمته ازطرف خدا... با هر اذان صبح می‌شه یک بار دیگه به دنیا اومد.
n re

حجم

۴۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

حجم

۴۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
تومان