بریدههایی از کتاب مصطفی چمران: مردی برای تمام فصول
۴٫۳
(۶۱)
آرزو داشتم که شمع باشم و سرتا به پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم و به کفر و جهل اجازه ندهم که بر دنیا سیطره یابند....
پناه
میدانم که در این دنیا به عده زیادی محبت کردهام و حتی عشق ورزیده ام، ولی جواب بدی دیده ام. عشق را به ضعف تعبیر میکنند و به قول خودشان زرنگی کرده، از محبت سوء استفاده مینمایند! اما این بی خبران نمیدانند که از چه نعمت بزرگی که عشق و محبت است، محرومند. نمیدانند که بزرگترین ابعاد زندگی را درک نکرده اند، نمیدانند که زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست و من قدر خود را بزرگتر از آن میدانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم؛ حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سوء استفاده نماید.
مهدی
آرزو داشتم که شمع باشم و سرتا به پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم و به کفر و جهل اجازه ندهم که بر دنیا سیطره یابند....
مصطفی چمران
Fereshte
معرفت علی (ع) و حسین (ع)
«خدایا در غم و درد شخصی میسوختم، تو آنچنان در دردها و غمهای زجردیدگان و محرومان و دلشکستگان غرقم کردی که دردها و غمهای شخصی را فراموش کردم. تو مرا با زجر و شکنجه همه محرومین و مظلومین تاریخ آشنا کردی، از این راه تو علی را به من شناساندی، تو مرا با حسین آشنا کردی، تو دردها و غمهای زینب را بر دلم گذاشتی، تو مرا با تاریخ درآمیختی.... و من خود را در تاریخ فراموش کردم، با ازلیت و ابدیت یکی شدم و از این نعمت بزرگ، ترا شکر میکنم. »
مادربزرگ علی💝
به او پیشنهاد شده بود که جزء چهار مردی باشد که در توسعه صنایع نظامی امریکا همکاری کند... بله منظورم صنایع موشکهای دوربرد و نیز تکنولوژی ساخت هواپیمای فانتوم است. او به دوستانش توصیه میکرد که وارد این گروه نشوند و میگفت این سلاحهایی که ما تولید میکنیم امریکا در اختیار اسرائیل میگذارد و اسرائیل با آن مردم فلسطین، مصر، لبنان و عموم مسلمانان را هدف قرار میدهد لذا به این شکل ما میخواهیم عملی بر ضد خدا انجام دهیم و من نمیخواهم در این گروه شرکت کنم. » (۴)
این همه نشان دهنده آن است که دکتر چمران در عین تحصیل علم به تهذیب نفس نیز پرداخته بود و حاضر نبود خلاف مشی سیاسی و عقیدتی خود کوچکترین اقدامی در راستای تأمین معاش خود انجام دهد.
علی رضا
تنها دانشجویی است که در امریکا از استادی که کمتر کسی توانسته بود از او نمره بالای ۱۰ بگیرد، نمره ۲۲ میگیرد
F313
شبی تاریک هنگام بازگشت در میان برف زمستان فقیری را دیدم که در سرما میلرزید، ولی نمیتوانستنم برای او جایی گرم تهیه کنم. تصمیم گرفتم که همه شب را مثل آن فقیر در سرما بلرزم و از رختخواب محروم باشم این چنین کردم و تا صبح از سرما لرزیدم و به سختی مریض شدم و چه مریضی لذت بخشی بود.
sajjad hz
«خوش دارم که در نیمههای شب، در سکوت مرموز آسمان و زمین، به مناجات برخیزم، با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم، آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم، از مرزهای عالم وجود درگذرم و در وادی فنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
|قافیه باران|
از جمله کسانی که هنوز زنده هستند در حال حاضر دبیر کل حزب الله لبنان، سید حسن نصرالله هستند که جزو شاگردان شهید چمران بودند. »
monika
وصیت میکنم به کسی که او را بیش از حد دوست میدارم، به معبود من، به معشوق من، به امام موسی صدر، کسی که او را مظهر علی میدانم. او را وارث حسین میخوانم،
Hadi
«من در امریکا زندگی خوشی داشتم، از همه نوع امکانات برخوردار بودم. ولی همه لذات را سه طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم، تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم، با فقر و محرومیت آنها آغشته شوم، قلب خود را برای دردها و غمهای این دلشکستگان باز کنم. دائماً در خطر مرگ، زیر بمبارانهای اسرائیل به سر آورم، لذت خود را در آب دیده قرار دهم، تنها آسمان را در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آههای سوزان خود کنم. به طور مختصر اگر نمیتوانم این مظلومین داغدیده را کمکی کنم، لااقل در میان آنها باشم، مثل آنها زندگی کنم و دردها و غمهای آنها را به قلب خود بپذیرم. میخواستم که در این دنیا، با سرمایه داران و ستمگران محشور نباشم. در جو آنها نفس نکشم از تمتعات حیات آنها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذت زندگی خوش به آنها نفروشم. »
مهدی
او از کوچکی تدریس میکرد و قسمتی از معاش خود را از این راه تأمین میکرد. در ریاضیات و بخصوص هندسه آنقدر توانا بود که حریفی نداشت و هنگامی که معلم راه حلی را بیان میکرد، او به سرعت راه حل بهتری ارائه میداد. از پانزده سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی در مسجد هدایت حاضر میشد و در دوره دانشجویی در جلسات درس فلسفه و منطق استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری شرکت میجست. در زمانی که "مسلمان و متدین بودن به قهقرایی گرایی و ارتجاع تعبیر میشد. " از اعضاء فعال انجمن اسلامی دانشجویان بود.
Dexter
ویژگی سیاستمدار اخلاق گرا، صداقت و شفافیت در بیان واقعیت، رشید دانستن مردم و عدم سعی در انحراف افکار عمومی، مردم گرایی، نگاه طبیبانه به واقعیتها و گردن نهادن به مردم سالاری و رأی مردم برای دستیابی به قدرت و خدمت خالصانه است
monika
یک بار از ایشان سؤال کردم که چرا اینطور گریه میکنید جواب ایشان چنین بود: استاد، من نمیتوانم همه چیزهایی را که در دل دارم برای شما بازگو کنم. اما چون ممکن است در آینده به شهادت برسم، لازم است برخی چیزها را به شما بگویم، شما باید مشکلات ما را بدانید که اگر خواستید به این راه ادامه دهید انتخابتان آگاهانه باشد. "... "من هیچ امیدی در این دنیا ندارم. نه میخواهم و نه میتوانم به نزد خانوادهام در امریکا بازگردم! به ایران نیز نمیتوانم بروم. مصائب هر روز اینجا را هم خودتان میدانید که چقدر هست، میبینید که مخالفان امام موسی صدر چگونه به ایشان حمله میکنند! من دیگر نمیتوانم تحمل کنم! اگر گریه نکنم حتماً منفجر خواهم شد! قدرت ندارم که بیشتر از این را تحمل کنم. "» (۵۳)
صبوری
ابراهیم یزدی در کتاب خود از تشکیل هسته اولیه نهضت آزادی ایران در خارج کشور توسط چمران و چهار تن دیگر سخن میگوید:
«در بهار سال ۱۳۴۱ نهضت آزادی ایران در خارج از کشور توسط ۵ نفر که عبارت بودند از: دکتر شریعتی و پرویز امین (درفرانسه)، دکتر چمران، صادق قطب زاده و نگارنده ابراهیم یزدی (در امریکا) تشکیل گردید. تدوین رئوس مواضع و برنامهها را دکتر شریعتی به عهده گرفت و هسته مرکزی با اصلاحاتی آن را تصویب کرد.
Fereshte
خانواده هم درتربیت خاص او مؤثر بود. خانواده ما یک خانواده ساده، بی پیرایه و معمولی بود. پدرمان کارگری میکرد. جوراب میبافت، تریکو باف بود. همان جا در مغازه میبافت و میفروخت به سنت قدیم خودش بسیار اصرار داشت که حلال و حرام را به شدت رعایت کند. یادم هست که همه جوراب را مثلا دانهای دو تومان میفروختند او میفروخت ۱۶ ریال. میگفتم: بابا چرا ارزان میفروشی؟ میگفت: حساب کردم برای من ۱۴ ریال تمام میشود، دو ریال باید سود کنم میشود ۱۶ ریال.
Dexter
«او را خیلی دوست میدارم. او خدای من است. محرم راز و نیاز من است. همدم شبهای تار من است. تنها کسی است که هرگز مرا ترک نکرده است و من نیز هرگز یادش را از ضمیر نبرده ام.
سراپای وجودم سرشار از عشق و محبت به اوست
Ali
«خدایا دردمندم، روحم از شدت درد میسوزد قلبم میجوشد، احساسم شعله میکشد و بند بند وجودم از شدت درد ضجه میزند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش... احساس میکنم که این دنیا دیگر جای من نیست، با همه وداع میکنم و میخواهم فقط با خدای خود تنها باشم.
Ali
وی در سال ۱۳۴۸ از فعالیت سیاسی خود با جبهه ملی شعبه غرب امریکا کناره گیری میکند و جلسات تازهای را با رنگ و بوی مذهبی در برکلی راه میاندازد. در این جلسات درباره فلسفه اسلامی و به وجود آوردن یک حکومت دموکراتیک اسلامی و از بین بردن حکومت فعلی و رژیم سلطنت بحث میگردد.
Fereshte
ای علی! دین داران متعصب و جاهل تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگزار نکردند وغربزدگان نیز که خود را به دروغ، روشنفکر مینامیدند تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند
|قافیه باران|
چمران یعنی ممکن کردن ناممکن ها.
Hadi
آرزو داشتم که شمع باشم و سرتا به پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم و به کفر و جهل اجازه ندهم که بر دنیا سیطره یابند....
مصطفی چمران
سیما
«عصر ما، عصر قومیت نیست، بلکه عصر ایدئولوژی است و خط مکتبی ما اساساً به همه قومیتها به یک دید نگاه میکند، و فرقی بین کرد و فارس و ترک قائل نیست، اما مسئله ایدئولوژی به شدت مطرح است، کسی که ضد اسلام و ضد انقلاب اسلامی است، یا وابسته به کشورهای خارجی است به هیچ وجه نباید آزادی داشته باشد و نباید به او اختیاری داد، زیرا او دشمن این ایدئولوژی و استقلال کشور است و هر نوع امتیازی برای او برخلاف مصلحت مردم و استقلال این آب و خاک است، چه فارس باشد و چه کرد یا ترک!
MSM
شاه علی رغم سیاستهای سرکوبگرانه دولت عراق نسبت به حوزه علمیه نجف و علی رغم سیاست سرکوب داخلی اش، از مراجع نجف حمایت میکرد. بسیاری از شیعیان عراق، کویت و سایر شیخ نشینهای خلیج فارس حتی لبنان به شاه به عنوان پادشاه تنها کشور شیعه علاقه نشان میدادند. شاه هم از این موقعیت بهره برداری میکرد.
Fereshte
آرزو داشتم که شمع باشم و سرتا به پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم و به کفر و جهل اجازه ندهم که بر دنیا سیطره یابند....
مصطفی چمران
علی رضا
او در جنگ مصداق اشداء علی الکفار و در عبادت شبانگاه خود گریان و متضرع بود. او در روز فقط برای خدا کار میکرد و در شب مردی عابد و زاهد برای خداوند سبحان بوده است. دکتر چمران به هیچ کاری به دید شخصی نمینگریست و لباسی ساده میپوشید و میگفت برای من مهم نیست لباس ساده یا فاخر بپوشم.
Momene
خدایا هرچه دارم از توست...
«خدایا از آن چه کردهام اجر نمیخواهم و به خاطر فداکاریهای خود بر تو فخر نمیفروشم، آنچه داشتهام تو دادهای و آنچه کردهام تو میسر نموده ای، همه استعدادهای من، همه قدرتهای من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چیزی ندارم که ارائه دهم، از خود کاری نکردهام که پاداشی بخواهم. خدایا عذر میخواهم از این که به خود اجازه میدهم که با تو راز و نیاز کنم. عذر میخواهم که ادعاهای زیاد دارم، در مقابل تو اظهار وجود میکنم در حالی که خوب میدانم وجود من زاییده اراده من نیست و بدون خواسته تو هیچ و پوچم.
مادربزرگ علی💝
از بزرگترین پایهها و هدفهای انقلاب این است که ما انسان بسازیم، انسان تربیت کنیم، هدف ما در زندگی و بخصوص در انقلاب ساختن این انسانهاست که میخواهیم انسان بسازیم وگرنه تغییر سلطه و یا تغییر نظام و اقتصاد و سیاست و اینها به چه درد ما میخورد اگر نتوانیم انسان بسازیم. تمام اینها برای آن است که این انسان محیط مناسبی برای رشد و تکامل خود پیدا کند. این انسانی که به قول دوست شهید ما دکتر علی شریعتی انسان لجنی، انسانی که در قهقرا زندگی میکند. این انسان را میخواهیم به یک انسان خداگونه مبدلش کنیم، به اعلاترین درجات کمال برسانیم و هدف حیات همین است که این انسان به سوی کمال برود و به خدا برسد. » (۵)
Hadi
دکتر چمران در هیچ مقطع زمانی از تحصیل دور نماند و همیشه در کنار همه فعالیتها، تحصیل علم را از مهمترین کارهای خود میدانست. حتی زمانی که به خاطر فعالیتهای سیاسی بورس تحصیلیاش در امریکا قطع شد به کار در مرکز تحقیقاتی دانشگاه برکلی به عنوان دستیار تحقیقات پرداخت تا هزینه تحصیل خود را تأمین نماید.
همچنان خواهم خواند...
از خصوصیات ایشان این بود که مثلاً اگر سر سفرهای نشسته بود و جلویش مثلاً نان و ماست بود و کمی آن طرف تر بهترین غذاها وجود میداشت، دستش را دراز نمیکرد تا چیز دیگری بخورد و فقط از همان چیزی که جلویش بود میخورد. آری دکتر چمران بطور کلی دارای روحیهای سلحشورانه و جنگجویانه بود و در عین حال بچه کوچکی او را به گریه میانداخت و یا زیبایی یک گل ممکن بود او را مدتها مسحور خود بکند،
زهرا
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان