بریدههایی از کتاب دخمه مردگان
۴٫۵
(۲۵)
وقتی خورشید غروب میکند، حس و طعم دنیا عوض میشود.
ヅ𝕊𝕦𝕟𝕤𝕙𝕚𝕟𝕖
برای همین است که مردم از تاریکی میترسند. چیزی که نمیبینی، همیشه ترسناکتر از چیزی است که میبینی. چشمهایت گولت میزنند، در سایهها رسوخ میکنند و اشکال عجیبوغریب میسازند.
ZAHRA
«گذشته شبحی لجوج است که هرگاه بتواند،
تسخیرت میکند.»
Amaya:) ~
تنها راهِ بیرون رفتن، اینه که بری توی دلش.
Amaya:) ~
میگویم: «شاید مثل یه کبریت تو تاریکیه.»
اینیکی از جملههای موردعلاقهٔ مامان برای وقتهایی است که توی یک داستان گیر میافتد. آنوقت مدام برای خودش گزینههای مختلف و سرنخهای پنهانی درست میکند، هر بنبستی را به مسیری تازه تبدیل میکند، آن هم فقط با یک کلمه: شاید.
شاید طنابی توی یک چاه یا کلیدی برای یک در است.
شاید بهت کمک میکند راه خروج را پیدا کنی.
mina
توی دلم میگویم و بهیادآوردن گذشته بهمون کمک میکنه فراموش کنیم، رها کنیم.
sepi
«گذشته شبحی لجوج است که هرگاه بتواند،
تسخیرت میکند.»
کاربر ۱۵۸۲۹۰۵
فرق دارد که بترسی کاری را انجام بدهی یا خیلی بترسی که انجامش بدهی
𝐑𝐎𝐒𝐄
تا حالا شده حس کنید یک نفر تعقیبتان میکند؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
اعتقادداشتن آسون نیست، ولی وقتی یهبار تجربهش کنی، اعتقادنداشتن سخته
mina
تو بهترین دوست منی.
توی زندگی. توی مرگ.
و توی همهٔ چیزهایی که بینشون وجود داره.
mahzooni
«چرا وقتی بچهها به یه چیزی اعتقاد دارن، بزرگترها بهش میگن خیالپردازی، ولی وقتی بزرگترها به یه چیزی اعتقاد دارن، مردم فکر میکنن حقیقت داره؟
سعیده
چیزی که نمیبینی، همیشه ترسناکتر از چیزی است که میبینی.
𝐑𝐎𝐒𝐄
شاید بهخاطر اینکه همهچیز شبها ترسناکتر است. برای همین است که مردم از تاریکی میترسند. چیزی که نمیبینی، همیشه ترسناکتر از چیزی است که میبینی
𝐑𝐎𝐒𝐄
همهچی همونی نیست که جلوی چشمهاته...
𝐑𝐎𝐒𝐄
تنها راهِ بیرونرفتن اینه که بری توی دلش.
mina
«گذشته شبحی لجوج است که هرگاه بتواند،
تسخیرت میکند.»
شقایق
روح خبیث وابسته به هیچ پردهای نیست، به هیچ لحظه یا خاطرهای هم وابسته نیست، ولی معنیاش این نیست که هیچکدام از اینها را ندارد.
Hasti
وقتی داریم بین آثار موزه قدم میزنیم، بابا فکورانه میگوید: «مهمه که از گذشته مراقبت کنیم. برای اینکه بتونیم ازش بازدید کنیم، دربارهش مطالعه کنیم و ازش یاد بگیریم. درک گذشته بهمون کمک میکنه در زمان حال حرکت کنیم و آینده رو کشف کنیم.»
توی دلم میگویم و بهیادآوردن گذشته بهمون کمک میکنه فراموش کنیم، رها کنیم.
mah_s
باید به یاد روح خبیث بیاورم که چه کسی است... بود.
برای این کار، باید بفهمم که چه کسی است... بود.
برای این کار، باید چیزهایی بیشتری دربارهاش بفهمم.
برای این کار...
mahzooni
«گذشته شبحی لجوج است که هرگاه بتواند،
تسخیرت میکند.»
mahzooni
آدم وقتی به دنیا میآید، دویست و هفتاد استخوان دارد. وقتی رشد میکند، بعضیهایشان به هم وصل میشوند و برای همین وقتی بزرگ میشود، دویست و شش استخوان دارد (با تشکر از کلاس علوم).
mahzooni
«یادت باشه همهچی همونی نیست که جلوی چشمهاته...
luna
«یادت باشه همهچی همونی نیست که جلوی چشمهاته...
luna
«یادت باشه همهچی همونی نیست که جلوی چشمهاته...
luna
«یادت باشه همهچی همونی نیست که جلوی چشمهاته...
luna
«یادت باشه همهچی همونی نیست که جلوی چشمهاته...
luna
حجم
۲۵۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۲۵۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان