بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فقط عشق | طاقچه
تصویر جلد کتاب فقط عشق

بریده‌هایی از کتاب فقط عشق

۱٫۰
(۱)
پیمودن پل بخشایش در واقع عبور از مهم‌ترین پل جهان است؛ پلی که می‌تواند ما را به عشق، شادی و آرامشی فراسوی رؤیاهایمان رهنمون شود. با این که نفس حداکثر تلاش خود را به کار می‌گیرد تا ما را از دیدن پل بخشایش بازدارد، اما این پل پیوسته وجود دارد، ما را به عبور از خود می‌خواند و تضمین می‌کند که با گذشتن از آن روابطمان بهبود خواهند یافت و عشق و آرامش را بیش از آن چه همیشه تصور می‌کردیم، تجربه خواهیم کرد.
مشکات
«به هر چه بیندیشیم، همان را خواهیم دید.» افکار خشم‌آلود و تهی از عشق، دنیایی سرشار از روابط خشم‌آلود و تهی از عشق را منعکس می‌کنند. افکار مالامال از عشق و آرامش، از قلب و ذهن ما به بیرون منتشر می‌شوند و روابط آمیخته با عشق و آرامش را می‌آفرینند.
مشکات
اگر در برخورد با هر کس او را به عنوان استادی جدید ببینیم که به ما کمک می‌کند تا معنای بخشایش را بیاموزیم، شکیبایی بی‌کران را درک خواهیم کرد.
الهام
. ما با کلام یا در سکوت، این پیام را به یکدیگر ارسال می‌کنیم: «من فقط تا زمانی تو را دوست خواهم داشت که آن چه را می‌خواهم، به من بدهی.» و این پیام، بنیان توهمی‌ست که آن را «عشق مشروط» می‌نامیم.
الهام
نفس، ترس را می‌شناسد اما عشق را درک نمی‌کند و قادر نیست آن را تجربه و احساس کند. صورتی که نفس برای عشق قایل است، پیوسته مشروط و همیشه یک توهم می‌باشد. موضوع مورد علاقهٔ نفس «من به تو عشق می‌ورزم، به شرطی که...» و تأکید آن بر «اگر» و «به شرطی که» است. از طریق نفس ممکن است هزاران اگر و شرط برای عشق خود قایل شویم.
الهام
زمانی که توجه خود را به جای عیب‌جویی بر عشق‌یابی متمرکز کنیم و در برابر وسوسهٔ سرزنش دیگران و خودمان به دلیل مشکلاتی که تجربه می‌کنیم مقاومت نماییم، می‌توانیم در زندگی روابطی آمیخته با عشق به وجود آوریم.
الهام
تا وقتی که افکار تهاجمی خود را به دنیا فرافکنی می‌کنیم، در برابر تهاجم آسیب‌پذیر خواهیم بود.
الهام
هر گاه که به منظور دست‌یابی به شادی برای رویدادها، اعمال دیگران و یا آن چه باید به تصرف درآوریم شرایط، انتظارات و ملزومات خاصی تعیین کنیم، وابستگی به وجود می‌آوریم.
الهام
نفس می‌گوید هرگز رنجش‌های گذشته را رها نکنیم، زیرا پیوسته باید به یاد بسپاریم که رابطه با دیگران تا چه اندازه می‌تواند خطرناک باشد. نفس، ما را وامی‌دارد که باور کنیم بدون ترس نمی‌دانیم چگونه از خود محافظت کنیم و بنا بر این نخواهیم دانست چگونه ایمن باشیم.
مشکات
عشق، رابطه‌ها را به عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و نیز انگیزه‌هایی برای رشد شخصیت ما می‌بیند. عشق، به ما یاری می‌رساند تا به جای آن که رابطه‌ها را هراس‌آور و خطرناک ببینیم، آن‌ها را فرصتی برای نثار کردن عشق و بهره‌مند شدن از آن بدانیم و بیاموزیم که از طریق این روابط می‌توانیم حضور خدا را در دیگران احساس کنیم و به این ترتیب تقدس خود را به یاد آوریم. عشق، دستخوش تغییر نمی‌شود، هیچ سؤالی نمی‌پرسد و هیچ قضاوتی نمی‌کند. عشق، پیوسته ملایم و مهربان است، همواره شکفته می‌شود، گسترش می‌یابد و از همهٔ محدودیت‌ها فراتر می‌رود. وقتی که نظام باور عشق را به جای ترس انتخاب می‌کنیم، یک بار دیگر درمی‌یابیم که شادی، جوهر و حالت طبیعی وجود ماست.
مشکات
عشق بی قید و شرط به معنای حمایت از حماقت و خطای دیگران یا نادیده گرفتن رفتار آسیب‌زنندهٔ آن‌ها نیست. عشق بی قید و شرط یعنی نگریستن به فراسوی جسم و رفتار آن و دیدن جوهر عشقی که هویت الهی انسان است. عشق بی قید و شرط به معنای سازش با همهٔ رفتارهای مردم نیست.
مشکات
ریشهٔ همهٔ مشکلات مربوط به رابطه با دیگران، ذهنی‌ست که نمی‌بخشد. چنین ذهنی سبب می‌شود احساس کنیم از هویت حقیقی خود که همان عشق است، جدا هستیم. ما می‌توانیم بخشایش را انتخاب کنیم و دخمه‌های ذهن دوپاره را از میان برداریم و به این ترتیب روابطمان را بهبود ببخشیم.
مشکات
. نفس ـ که می‌توانیم آن را کنترل کنیم ـ پیوسته معتقد است که ما در دنیا جدا و تنها هستیم و علت پریشانی‌مان پیوسته آن دریافتی‌ست که از طریق چشم‌ها و حواسمان به دست می‌آوریم. برای نفس، اغلب علت ناراحتی‌های ما در دنیای بیرون است، اما در حقیقت واقعیت کاملاً بر خلاف این است. نفس، دریافت‌های حواس ما را می‌گیرد و از صافی خاطرهٔ تجارب گذشته، قضاوت‌های سرزنش‌آمیز و احساس گناه عبور می‌دهد و این همه از خودِ آگاهمان مخفی می‌ماند. آن گاه ما آن چه را که از صافی نفسمان بیرون می‌آید، به دیگران انعکاس می‌دهیم. این فرافکنی‌ها نگرش ما را می‌سازد و توهمی را می‌آفریند که می‌گوید علت ناراحتی‌هایمان همواره عاملی در دنیای بیرون ماست.
مشکات
نفس، بیش‌تر به گرفتن عشق علاقه‌مند است تا به نثار کردن آن و پیوسته ما را به سوی روابطی راهنمایی می‌کند که در آن‌ها توهمِ گرفتن چیزی را از دیگران داریم که در زندگی خودمان وجود ندارد. این توهمات عشق، بر اساس معامله یا داد و ستد قرار دارند: «من فرد برتر و قدرتمندتری خواهم بود و همهٔ تصمیمات را خودم خواهم گرفت، به شرطی که تو قول بدهی هیچ گاه از من انتقاد یا مرا طرد نکنی.»
مشکات
نفس، هیچ علاقه و توانی برای عشق بی قید و شرط ندارد زیرا در عشق بی قید و شرط، پذیرش کامل وجود دارد و هیچ گونه فرضیات، انتظارات و یا توقعاتی در آن نیست. در عشق بی قید و شرط، میلی برای «گرفتن چیزی» از کسی وجود ندارد.
مشکات
ریشهٔ ناراحتی ما فرافکنی تجارب گذشته به لحظهٔ حال است. این تجارب می‌توانند چند دقیقه پیش یا سال‌ها قبل روی داده باشند. وقتی که گذشته را بهبود ببخشیم و به یاد آوریم که هیچ گاه به دلیلی که تصور می‌کنیم ناراحت نیستیم، آن گاه می‌توانیم تضادها و آشفتگی‌های کنونی را بهبود دهیم.
مشکات
هنگامی که تصمیم بگیریم به فراسوی جسم بنگریم و دیگر به مرگ اعتقادی نداشته باشیم یا آن را به عنوان نهایت حیاتمان تصور نکنیم، آن گاه می‌توانیم به رابطه‌ای مثبت و سرشار از عشق برسیم که در آن ترس، حضور ندارد.
مشکات
ما زمانی از اسارت خودساختۀ‌مان رها می‌شویم که مسؤولیت افکار و اعمالمان را بپذیریم. وقتی مشتاق باشیم تشخیص دهیم که ما خود روابط منفی را می‌آفرینیم، درمی‌یابیم این ما هستیم که می‌توانیم روابط مثبت بیافرینیم. این همه زمانی آغاز می‌شود که بخواهیم نقش قربانی بودن را کنار بگذاریم.
مشکات
اگر انتخاب کنیم که شخص مقابل را مهاجم نبینیم بلکه او را وحشت‌زده بدانیم، قلبمان با دلسوزی به سویش گشوده می‌شود و می‌توانیم به او عشق بورزیم. همهٔ ما می‌دانیم عشق ورزیدن به کسی که او را مهاجم می‌دانیم دشوار است، اما عشق ورزیدن به انسانی وحشت‌زده آسان به نظر می‌رسد.
مشکات
چنان چه بیاموزیم دشمنان خود را به عنوان افراد وحشت‌زده ـ نه مهاجم ـ ببینیم که از ما کمک می‌طلبند، نیرومند می‌شویم و سرانجام درمی‌یابیم که هر یک از ما می‌توانیم آرامش را انتخاب کنیم. وقتی در هر لحظه به گونه‌ای زندگی کنیم که گویی تنها لحظه‌ای‌ست که وجود داشته و خواهد داشت، به ارزش انتخاب عشق و آرامش پی خواهیم برد.
مشکات
پرگویی، گوش ندادن و قطع کردن مداوم صحبت دیگران پیش از آن که حرفشان به پایان رسیده باشد، پاره‌ای از خصوصیات گوش دادن به نفس است. با این شیوه پیام اساسی‌ای که به دیگران می‌فرستیم از این قرار است: «می‌خواهم به من گوش دهی، چون آن چه من باید بگویم مهم‌تر است.» یا «سرم خیلی شلوغ است و به کار خودم مشغولم و نمی‌توانم به حرف‌های بی‌ربط تو گوش بدهم.»
مشکات
باید توجه داشت منظور از پیوند و همدلی، موافقت با دیگران و یا دست کشیدن از اعتقادات خود نیست. پیوستن را نباید با «آرامش و صلح به هر قیمت» اشتباه گرفت. وقتی که پیوستن را به عنوان هدف همهٔ ارتباطات خود انتخاب می‌کنیم، در واقع عشق را به عنوان وسیلهٔ ابراز تمامی افکارمان برمی‌گزینیم. وقتی دیگران را قضاوت نکنیم و آن‌ها را خطاکار جلوه ندهیم، به خودی خود انرژی عشق وجودمان را فرامی‌خوانیم تا مثبت‌ترین و ثمربخش‌ترین راه ابراز عقاید ما را فراهم کند. نتیجهٔ این روش اغلب از هر جهت بسیار مفید است، زیرا ما ذخایر انرژی خود را در بازی تهاجم و تدافع که به ارتباطی سازنده منتهی نمی‌شود، هدر نداده‌ایم.
مشکات
فقدان اعتماد به خود، ما را وامی‌دارد تا احساس ارزشمند بودن خویش را در دنیای بیرون بجوییم و این حالت بیش‌تر اوقات به شکل رقابت ابراز می‌شود. وقتی که بهتر از فرد دیگری عمل نماییم، احساس خوبی نسبت به خود پیدا می‌کنیم که زودگذر است. وقتی که دیگری بهتر از ما عمل کند حسادت می‌ورزیم، زیرا او حس بی‌ارزش بودن را در ما برانگیخته است. در واقع احساس ارزشمندی خود را به پست دانستن دیگری وابسته می‌کنیم و به این ترتیب خود را قربانی اعمال دیگران می‌سازیم.
مشکات
حسادت، انحصارطلبی و رقابت در حقیقت هیچ گاه به فرد مقابل مربوط نمی‌شوند. آن‌ها انعکاس ترس‌ها و احساس عدم امنیت خود ما هستند که به دنیای بیرون فرافکنی می‌کنیم.
مشکات
هر چه بیش‌تر عشق بی قید و شرط و پذیرش را تمرین کنیم، بیش‌تر درمی‌یابیم که آرامش ذهن ما به اعمال دیگران متکی نیست. عشق بی قید و شرط با آزاد ساختن یکدیگر از فرضیات و انتظاراتی که از هم داریم آغاز می‌شود و تصمیمی‌ست که تقریباً بلافاصله رابطه‌ای سرشار از عشق، آرامش و هماهنگی را به وجود می‌آورد. این موضوع در رابطه‌ها فضایی می‌گشاید که در آن از روی عشق ـ و نه از سر اجبار ـ آن چه را که می‌خواهیم، انجام می‌دهیم.
مشکات
بیایید اعتماد خود را بر آن چه دیدگانمان در بارهٔ رفتار دیگران می‌گوید قرار ندهیم، بلکه در عوض نور درخشان معصومیت و عشق را به عنوان هویت حقیقی آن‌ها و خودمان ببینیم.
مشکات
شادی، یک تصمیم و انتخاب درونی‌ست و با وقایعی که در دنیای بیرون روی می‌دهد ارتباطی ندارد. شاید بالاترین صورت شادی و سروری که دریافت می‌کنیم، از طریق عشق ورزیدن و یاری رساندن به دیگران در راه زندگی باشد. این کار یک بار دیگر به ما یادآور می‌شود که هر چه بدهیم، به خودمان بازمی‌گردد. نفس تصور می‌کند شادی، یعنی گرفتن آن چه می‌خواهیم، مثلاً یک دوچرخه یا یک اتومبیل. اما اگر شادی بر اساس گرفتن و نه دادن واقع شود، پایدار نخواهد بود.
مشکات
بیش‌تر اوقات وابستگی‌ها، خواسته‌هایی مشخص هستند که وقتی به آن‌ها نمی‌رسیم غمگین می‌شویم و هر احساسی پیدا می‌کنیم، مگر آرامش. برای نمونه شاید شدیداً بخواهیم که کسی مطابق میل ما عمل کند. وقتی این وابستگی برای ما بسیار اهمیت می‌یابد و آن شخص خواستهٔ ما را برآورده نمی‌کند، احساس می‌کنیم قربانی شده‌ایم و دیگر توانی برای کنترل کردن زندگی خود نداریم. به این ترتیب وابستگی‌های ما به زندانبان‌هایی تبدیل می‌شوند که ما را با زنجیر انتظاراتمان اسیر می‌کنند.
مشکات
هر گاه متوجه شوم که از رفتار دیگران خشمگین هستم، به خود یادآوری می‌کنم که فقط افکار و نگرش خود من است که به من آسیب می‌رساند.
مشکات
فرض می‌کنیم مردی دوران کودکی دشواری داشته است، یعنی هر گاه که بر خلاف میل والدینش کاری انجام می‌داد، او را از مزایایی محروم می‌کردند. این مرد که در دوران کودکی از این رفتار رنج می‌برد، اکنون با همین شیوه همسر و فرزندان خود را تنبیه می‌کند. مسافران فضایی با دیدن این مسأله، روابط را وسیله‌ای برای تلافی رفتاری که در دوران کودکی با ما شده است، می‌بینند.
Reza

حجم

۱۴۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۴۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان