واقعیت مطلب این است که ما فراتر از بحث هدایت، دلیلی بر عصمت علمی ائمه (ع) نداریم. حجتی نداریم که بگوییم علم امام (ع) در حوزهٔ مسائلی که به هدایت مربوط نیست حتماً باید معصوم باشد بلکه ادله بر خلاف آن دلالت دارند و وجهی هم برای انکار همهٔ آن وجود ندارد.
کربلایی
امثال آن ذرهای از مقام معصومین (ع) کم نمیکند بلکه به ما نشان میدهد که نفس ولیّخدا در عالم ظاهر تسلیم ارادهٔ خداوند است و هرجا به قلب او بیندارند به باطن مراجعه میکنند و در غیر این صورت به باطن خود مراجعه نمیکنند. در عین حال ائمه (ع) همیشه در راه خدا بوده و هر کاری را برای خدا انجام میدهند و بهخاطر نورانیّتشان همیشه خداوند در آن خیر قرار میدهد. لذا جایز نیست که بخواهیم این روایات را تأویل کرده و یا کنار بگذاریم.
به تعبیری امام (ع) در این عرصههایی که ذکر شد به باطن خود مراجعه نمیکنند زیرا مأمور به هدایت نیستند و از طرفی تسلیم امر خداوندند و بنا ندارند در هر مسئلهای در ملکوت و باطن سیر کنند و حقیقتش را از باطن اخذ کرده و به مقام ظاهر ببرند. به عبارتی ارادهٔ آنها در دست خداوند است و تا وقتی خداوند نخواهد به مقام باطن مراجعه نمیکنند
کربلایی
صعود بهسوی خداوند به همین است که زمینهٔ دلبستگی برای انسان فراهم شود و انسان از آن تعلّق دل بکند تا رشد نماید. به همین دلیل است که حضرت ابراهیم (ع) پس از طیکردن ابتلائات مختلف به مقام امامت نائل آمدند.
کربلایی