بریدههایی از کتاب پیام گم گشته
نویسنده:مارلو مورگان
مترجم:فرناز فرود
ویراستار:زهره جمشیدیکیا
انتشارات:انتشارات کلک آزادگان
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۴ رأی
۴٫۰
(۴۴)
همهٔ انسانها فقط روحهایی هستند که به دیدن این جهان آمدهاند. همهٔ روحها ابدی هستند. همهٔ روابط بین انسانها فقط تجربههایی هستند که تا ابد ماندگارند. مردم حقیقی حلقهٔ هر تجربهای را کامل میکنند. ما همچون مردم شما کارها و روابط را ناتمام نمیگذاریم. اگر با احساس بدی از شخصی جدا شوی و حلقهٔ رابطهٔ شما کامل نشود، آن تجربه دوباره در زندگیات تکرار خواهد شد و آن قدر رنج خواهی برد تا یاد بگیری. خوب است که ببینی، بیاموزی و در نتیجهٔ هر رویدادی فرزانهتر شوی. خوب است که سپاسگزار باشی و با آرامش به راه خودت ادامه دهی.»
Morteza
«احتیاج مادر اختراع است»،
Marziyeh
فقط از طریق شیوهٔ زندگی و نوع رفتار و عملکرد میتوان به راستی بر شخصی دیگر تأثیر گذاشت.
Marziyeh
در برخی شرایط، پاسخ مناسب، تسلیم است.
Marziyeh
شخصی که با حقایق کیهانی و آموزشهای باستانی قطع ارتباط کرده است، گمگشته نام دارد.
Marziyeh
هر چه مالک چیزهای بیشتری باشید، ترس بیشتری خواهید داشت و سرانجام «چیزها» را کانون زندگی خود قرار میدهید.
Marziyeh
باید میآموختم که خودم را ببخشم و قضاوت نکنم و در عین حال، از گذشته بیاموزم. آنها به من نشان دادند که چه اندازه مهم است روراست باشم، خودم را بپذیرم و دوست بدارم تا بتوانم همین رفتار را با دیگران داشته باشم.
mrym
به رهبرانتان پیشنهاد کنید که دو طرف نزاع فقط به مدت پنج دقیقه بجنگند، آن گاه همهٔ پدر و مادرها به صحنهٔ جنگ بیایند و بدنهای تکهتکهشدهٔ فرزندان خود را جمع کنند، به خانه ببرند، به خاک بسپارند و برایشان سوگواری کنند. پس از آن که این کارها انجام شد، برای پنج دقیقهٔ بعدی جنگ، دو طرف با هم گفت و گو کنند. به این ترتیب، شاید جلوی جنگ گرفته شود. در جنگ بیمنطق، نمیتوان هیچ منطقی یافت.»
Morteza
ابوریجینیها حتی نوزادان خود را میخورند. پرسیدم که آیا این حقیقت دارد؟
بله. از روز ازل، انسانها همه چیز را آزمودهاند و ساکنان این قاره هم استثنا نبودهاند. برخی قبیلههای ابوریجینی پادشاه داشتهاند و بعضی حکمران زن. برخی افراد قبیلههای دیگر را میربودهاند و بعضی گوشت انسانها را میخوردهاند. در جوامع ما انسانها همدیگر را میکشند و جنازهها را رها میکنند تا بپوسند. آدمخواران آدمهای دیگر را میکشتند و از جنازهٔ آنها برای بقا استفاده میکردند. کار اینها نه بهتر از آنهاست و نه بدتر از آنها. آدمکشی، خواه برای دفاع باشد، خواه انتقام، راحتی یا تغذیه، به هر حال آدمکشیست. آن چه مردم حقیقی را از انسانهای نوع ما متمایز میکند، نکشتن انسانهاست.
آنها میگویند: «هیچ گونه اخلاقیاتی در جنگ وجود ندارد. با این وجود، آدمخواران هیچ گاه بیش از آن چه میتوانستند بخورند، نمیکشتند. در حالی که در جنگهای شما، هزاران نفر در چند دقیقه میمیرند.
Morteza
پس از آن که بازی به پایان رسید، یکی از مردان از من پرسید آیا این واقعیت دارد که برخی از مردم شما تا آخر عمر به استعدادهای خدادادیشان پی نمیبرند؟ مجبور بودم حرف او را تصدیق کنم: «بله! من بیمارانی دارم که بسیار افسرده هستند و احساس میکنند زندگی را از دست دادهاند، اما بیمارانی هم دارم که هدایایی به زندگی ارزانی داشتهاند. بله، بسیاری از ما استعدادهایمان را باور نداریم و تا دم مرگ به مقصود و هدف زندگی فکر نمیکنیم.» چشمان آن مرد پر از اشک شد و سرش را به نشانهٔ تأسف تکان داد. برای او پذیرش چنین واقعیتی دشوار بود.
او گفت: «چرا شما نمیبینید که اگر ترانهٔ من یک نفر را شاد کند، کار خوبی انجام شده است؟ حتی کمک کردن به یک فرد،
کاربر ۷۷۳۹۹۲۲
«خردمندانه بخواه، چون ممکن است هر چه بخواهی، به دست بیاوری.»
Marziyeh
من در لحظهٔ مرگ پدرم کنارش بودم، دستش را گرفته و با مهر، پشتیبان او در سفرش بودم. روز پس از خاکسپاری از همسر پدرم خواستم تا یکی از وسایل پدرم، یک کراوات، یکه کلاه کهنه، یک دکمهٔ سردست یا هر چیزی را برای یادگاری به من بدهد. او نپذیرفت و گفت: «هیچ چیزی نمیدهم.» احتمالاً پیشتر، در برابر چنین رفتاری غمگین و آزرده میشدم، اما در آن لحظه در دل برای او دعا کردم و خانهٔ پدریام را ترک کردم. در حالی که از وجودم سربلند بودم، به آسمان آبی و صاف نگاه کردم و به پدرم چشمک زدم.
میدانم که اگر همسر پدرم با محبت به من گفته بود: «حتماً عزیزم! این خانه پر از وسایل پدر و مادرت است، هر چه میخواهی بردار!»، درسی نمیآموختم زیرا او مطابق با انتظار من رفتار کرده بود. هنگامی رشد کردم که آن چه را حق من بود، به من ندادند و من متوجه دوگانگی شدم.
فاطمه ناجی
«اگر بالاترین خیر من و بالاترین خیر همهٔ هستی در همه جا در این است، بگذار بیاموزم.»
فاطمه ناجی
ما شیوهٔ زندگی شما را درک نمیکنیم، با آن موافق نیستیم و آن شیوه را برای خودمان نمیپذیریم، اما شما را داوری نمیکنیم. ما به موقعیت شما احترام میگذاریم. با در نظر گرفتن انتخابهایتان در گذشته و ارادهٔ آزادی که اکنون برای تصمیمگیری دارید، شما درست در همان جایی هستید که باید باشید
mahla
«خدایا! آرامشی به من عطا کن تا بپذیرم آن چه را نمیتوانم تغییر دهم، شجاعتی که تغییر دهم هر آن چه میتوانم و خردی که تفاوت این دو را تشخیص دهم.»
Marziyeh
ترس نقشی مهم را برای بقای حیوانات بازی میکند، اما اگر انسانها در بارهٔ یگانهٔ مقدس بدانند و درک کنند که هستی یک واقعهٔ اتفاقی نیست، بلکه طرحیست که اندکاندک آشکار میشود، آن گاه نمیتوانند هراسان باقی بمانند.
Marziyeh
راه حقیقی انسانها، همدلی و سهیم شدن است. مالکیت، نهایت طرد دیگران به منظور لذتجویی و خودخواهیست.
Marziyeh
انسان فقط هنگامی واقعاً تغییر میکند که بخواهد و همه میتوانند یکایک ویژگیهای شخصیتی خود را دگرگون کنند. کنار گذاشتن برخی ویژگیها و به دست آوردن بعضی ویژگیهای دیگر، هیچ حد و مرزی ندارد.
Marziyeh
آب، غذا و شخصی که به او آب و غذا میدهند، مهم نیستند، بلکه احساس و عواطفی که شخص هنگام ابراز محبت خالص تجربه میکند، مهم است و به ثبت میرسد.
Marziyeh
هر چیز یگانهای، هدفی دارد. هیچ پیشامد یا موجود نامناسب و اتفاقی وجود ندارد، اما پدیدههایی وجود دارند که انسانها نمیفهمند.
Marziyeh
حجم
۱۷۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۷۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰۵۰%
تومان