بریدههایی از کتاب توحید؛ داروی دردها
نویسنده:شیخ محمدحسن وکیلی
گردآورنده:گروه محتوایی موسسه جوانان آستان قدس رضوی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۹از ۴۳ رأی
۴٫۹
(۴۳)
مؤمن اگر در میان یک اتاق بتنی که هیچ در و منفذی در آن وجود ندارد، قرار گیرد و با دست خالی در آن اتاق بیفتد، باز هم سراپا امیدواری و رجاء به پروردگار است و هرگز از بیرون آمدن از اتاق ناامید نمیشود، چراکه میداند آن کس که همه کارهٔ عالم است، اگر اراده کند، او از این اتاق به چشم بر هم زدنی، نجات پیدا میکند و اگر میان دشت و کوهی باشد و اراده پروردگار متعال نباشد، قدم از قدم نمیتواند بر دارد.
آسمان
«دوش که غم، پرده ما میدرید
خار غم اندر دل ما میخلید
در برِ استاد خردپیشهام
طرح نمودم غم و اندیشهام
کاو به کف آیینه تدبیر داشت
بخت جوان و خرد پیر داشت
پیر خردپیشه و نورانیام
برد ز دل زنگ پریشانیام
گفت که در زندگی آزاد باش
هان گذران است جهان شاد باش
رو به خودت نسبت هستی مده
دل به چنین مستی و پستی مده
زانچه نداری ز چه افسردهای؟
وز غم و اندوه دل آزردهای؟
ور ببرد، ور بدهد دست دوست
ور ببَرد، ور بنَهد ملک اوست
ور بکِشی یا بکُشی دیو غم
کج نشود دست قضا را قلم
آنچه خدا خواست همان میشود
وانچه دلت خواست نه آن میشود»
آسمان
مؤمن اگر در میان یک اتاق بتنی که هیچ در و منفذی در آن وجود ندارد، قرار گیرد و با دست خالی در آن اتاق بیفتد، باز هم سراپا امیدواری و رجاء به پروردگار است و هرگز از بیرون آمدن از اتاق ناامید نمیشود، چراکه میداند آن کس که همه کارهٔ عالم است، اگر اراده کند، او از این اتاق به چشم بر هم زدنی، نجات پیدا میکند و اگر میان دشت و کوهی باشد و اراده پروردگار متعال نباشد، قدم از قدم نمیتواند بر دارد.
خداوندا! هر چه از خوبیها به ظاهر دارم مال توست و من در هیچ یک از آنها مستقل نیستم و سزاوار هیچ حمد و مدحی نمیباشم و هر چه در مدح من گفته میشود، در حقیقت از آن توست و من نیستم، مگر! بسان آینهای که تو به ارادهات گوشهای از جمالت را در آن به نمایش گذاشتهای و خود را نمایاندهای.
مجروحِعلی
اساس همه دردها و رنجها، محبت غیرخدا است
zare64
تمام صفات کمالی که در ماست پرتو صفات خداوند است که در ما میتابد و لحظه به لحظه به ما منعکس میشود و ما هر کدام به قدری که خداوند به ما ظرفیت داده، آن نور را نشان میدهیم.
امالبنین
بهترین کار برای راه یافتن به عالم ملکوت- ماوراء محسوسات- در خود فرورفتن و خودشناسی است
آسمان
خورشیدِ محسوس دنیا، چون گاهی در پس پرده تاریکی شب میرود و با پنهان شدنش نور آینهها هم خاموش میگردد، ما میفهمیم که نور آنها از خودشان نبوده است، اما خورشیدِ عالم هستی که خداوند متعال است، چون هیچگاه پنهان نمیشود و آینه وجود ما همواره از نور او پر است گاهی متوهم میشویم و فکر میکنیم نور از خود ماست و ما با خداوند در نور شریکیم. علم و قدرت، جمال و عزّت، مِلک و مُلک، همه و همه فقط متعلق به خداوند است و هیچ کس با او شریک نیست و هر کس هر چه دارد امانتی بیش نیست.
کسی که توحید را میفهمد هر قدر که چیزی به خدا نزدیک باشد و بیشتر او را نشان دهد بیشتر هم به او محبت میورزد و از همین رو بعد از خدا اولیاء خدا در نزد او محبوبترینها خواهند بود.
«تواضع» در علم اخلاق، یک رفتار نیست بلکه یک حالت قلبی است. تواضع به این معنا است که انسان در درون خویش، خودش را برتر از دیگران نداند و بداند که حقیقتاً هیچ برتری بر دیگران ندارد.
khorasani
شدت تواضع، محصول شدتِ ادراکِ توحید است
khorasani
خداشناسیِ فطری نیز در درون ماست، پس برای یافتن و داشتن آن باید بیشتر در خویش فرو رفته و کمی از بیرونِ خود جدا شویم
امالبنین
ریشهٔ تمام غصهها و ترسها، دلبستگیها است؛
امالبنین
وقتی در نماز «الحمد للّه» میگوییم باید با تمام وجود به این حقیقت اعتراف کنیم که همه خوبیها از آنِ خداوند است و بگوییم: خداوندا! هر چه از خوبیها به ظاهر دارم مال توست و من در هیچ یک از آنها مستقل نیستم و سزاوار هیچ حمد و مدحی نمیباشم و هر چه در مدح من گفته میشود، در حقیقت از آن توست و من نیستم، مگر! بسان آینهای که تو به ارادهات گوشهای از جمالت را در آن به نمایش گذاشتهای و خود را نمایاندهای.
و در یک جمله «الحمد لله» مظهر توحید صفاتی است.
khorasani
دریافت حقیقت توحید، ارزشمندترین و عالیترین چیزی است که یک انسان در تمام زندگی خود میتواند به آن دست پیدا کند و شایسته است که انسان تمام هم و غم خود را در مسیر زندگی برای رسیدن به اعماق دنیای توحید قرار بدهد.
مجروحِعلی
به عبارت دیگر «من» تمام کمالات و ویژگیهایی را که درونم احساس میکنم، از آنِ خود میبینم؛ اگر در امتحانات نمرات خوبی بگیرم، فکر میکنم که «من» دارای علم و هوش زیادی هستم، اگر در مقابل آینه بایستم و به زیبایی چهره خود نگاه کنم، با خود میگویم «من» زیبا و خوش صورت هستم. اگر در مسابقات ورزشی برنده شوم با خود میگویم «من» قوت و قدرت زیادی دارم و از دیگران قویتر هستم. اگر از راه ارث یا با کار و تلاش دارایی زیادی به من برسد، با خود میگویم «من» پولدار و ثروتمند هستم و ... ولی آیا واقعاً این علم و جمال و قوت و مال، از آنِ «من» است که به آن مینازم و افتخار میکنم؟
rabani
نگاه توحیدی، سبب میشود که حس انسان نسبت به همه موجودات، حس دلسوزی و محبت باشد، مگر در جایی که خود خداوند فرموده به خاطر او، انسان غضب کند و نسبت به مخلوقی، محبت نورزد.
سوم. انسان مومن میداند در پس پردهٔ همه کارهای عالم، دست خداوند مشغول به کار است و اگر هم ظالمی در حق او ظلمی میکند، گرچه آن ظالم به واسطه این ظلم، بیچاره شده و از درگاه رحمت الهی طرد میشود و خود را از لطف خداوند محروم میسازد، اما باز هم حکمتی در این کار خداوند نهفته است و خداوند همه این مصیبتها را برای او به جهت حکمت و لطف خود فراهم آورده است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خداوندا! هر چه از خوبیها به ظاهر دارم مال توست و من در هیچ یک از آنها مستقل نیستم و سزاوار هیچ حمد و مدحی نمیباشم و هر چه در مدح من گفته میشود، در حقیقت از آن توست و من نیستم، مگر! بسان آینهای که تو به ارادهات گوشهای از جمالت را در آن به نمایش گذاشتهای و خود را نمایاندهای.
Abbas chabok
در منطق توحید، امیدواری، با تکیه بر خداوند است؛ اعتماد به نفس در تفکر توحیدی جایگاهی ندارد. توحید سرتاسر اعتماد به رب است، اعتماد به پروردگار است. توحید میگوید تو خودت چیزی نداری، خالی ِخالی هستی، چگونه میتوانی به خود تکیه کنی؟ تکیه تو همیشه بر خدا باشد چرا که قدرتش نامتناهی و لطف و عنایتش نیز نامتناهی است و با تکیه بر او از همه سختیها و مشکلات، بیرون بیا و هرگز یاس و ناامیدی به خود راه نده.
mohdiu
ای برون از وهم و قال و قیل من
خاک بر فرق من و تمثیل من
امالبنین
کسی که توحید را می فهمد نمیتواند به غیر خدا محبت بورزد؛ چون میفهمد که همه خوبیها و کمالات از خداست و همگی بسان آینههائی هستند که جمال الهی را در خود نشان میدهند.
وقتی فهمیدیم دیگران از خودشان چیزی ندارند و همه خوبیها از خداست میفهمیم اگر تا به امروز غیر خدا را دوست میداشتیم مانند دوست داشتن عکسی بوده که در آینه وجود دارد و در حقیقت ما دوست دار صاحب عکس بوده ایم و از این خواهی نخواهی فقط عاشق خود خداوند میشویم و اگر چیز دیگری را دوست بداریم از این جهت است که با خداوند ارتباط داشته و او را نشان می دهد.
به همین جهت کسی که توحید را میفهمد هر قدر که چیزی به خدا نزدیک باشد و بیشتر او را نشان دهد بیشتر هم به او محبت میورزد و از همین رو بعد از خدا اولیاء خدا در نزد او محبوبترینها خواهند بود.
امالبنین
علاوه بر این با فهم توحید میفهمیم که نزدیکترین کس به جان و دل ما خود خداوند است که تمام هستی ما را پر نموده و از رگ گردن به ما نزدیکتر است و اگر به خود حقیقیمان باز گردیم خود را سراسر اتصال و ارتباط و دلداگی به او می یابیم و میفهمیم در قلب و درونمان به هیچ کس بیش از او وابسته نیستیم.
امالبنین
گاهی در اثر شرایط جسمی و روحی خاصی، حواس باطن ما تقویت شده و آگاهی ما از درونمان پررنگتر میشود و گاهی بالعکس؛ توجه و تمرکز زیاد به بیرون از خود سبب غفلت ما از درونمان شده و در نهایت به تضعیف حواس باطنی ما میانجامد.
امالبنین
ما انسانها در شرایط عادی خود را موجودی مستقل میبینیم که برای خود کمالاتی دارد، برای همین است که گاهی خود را با دیگران مقایسه میکنیم و خود را از آنها برتر یا پایینتر مییابیم.
امالبنین
نکته مهم اینجاست که این ادراکِ ناداری و فقر و وابستگی، برای انسان یک حالت روانی و عاطفی صِرف نیست، بلکه یک گزاره علمی و محصول کشف درونی است و لذا قطعی و غیرقابل تردید است.
امالبنین
اگرچه این شهود فطری برای غالب ما کوتاه و گذراست، اما انسان می تواند با اعمال صالحه و تقوا و مراقبه و عبادت، پردههای توهّم را کنار زده و این شهود را همیشگی و دائمی کند.
امالبنین
ارزش کار هر کس به خاتمه آن است.
۲. ارزش انسانها به اخلاص و طهارت باطنی و عشق و محبت پروردگار و اولیاء او است.
۳. هیچ کسی در عالم مالک هیچ کمالی نیست و هر چه هست متعلق به خود خداوند است.
۴. در کنار سه مورد مذکور، برای اینکه این حقایق در قلب انسان جا بگیرد و انسان مسئلهٔ توحید را در درون خودش به قلبش بنشاند، فرد باید در عمل نیز بر برخی از رفتارها مداومت داشته باشد.
امالبنین
اگر انسان در سختیها و مصیبتها سخنان باطل بر زبان بیاورد یا غضب بر دیگران داشته باشد و تندخویی کند، دل کسی را برنجاند و ناراحت کند یا به گونهای ناله و گریه و زاری بکند که موجب غفلت از یاد خدا بشود، اینها نشانههای بیصبری است، اما اگر آهسته آهسته، همراه با تسلیم و عبودیت و خضوع در درگاه پروردگار اشک بریزد، اشکی که ریشه در رقت قلب و عطوفت و مهربانی داشته باشد، این رفتار، رفتار بیصبرانهای نیست.
امالبنین
تفکر کردن در اینکه مصیبتها، مصیبت نیست، بلکه نعمت است و به همین دلیل اندوه و غصه ندارد -خصوصاً که این مصیبت از جانب خداوندی که از همه مهربانتر است، آمده- سبب میشود انسان آرامش پیدا کند و به جزع و فزع و رفتارهای غیرمعتدل رو نیاورد.
امالبنین
«کلّا إِنَّ مَعِی رَبّی سَیهدینِ» (هرگز چنین نیست! پرودرگار من، رب من همراه من است، او بزودی مرا هدایت خواهد کرد)
امالبنین
حجم
۵۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان