بریدههایی از کتاب این جهان گذرا
۲٫۹
(۱۶)
پس بدینسان به این جهان گذرابیندیش
ستارهای سحرگاهی، حبابی در نهری،
برق تندری در ابری تابستانی،
چراغی سوسو زن، شبحی، و رؤیایی.
رئوف
تاریخ لایق یادگیری و آموزش هست بهشرطی که بتواند چیزی جالب یا الهامبخش یا آموختنی بگوید، چیزی دربارهٔ جهانی که در آن زندگی میکنیم و اینکه چگونه به این شکل در آمده است.
محمد جواد اخباری
معروف است که هنری فورد گفته اغلب به نظر میرسد که تاریخ فقط شامل قطارکردن باسمهای و کسلکنندهٔ «یکسری واقعیات» است.
محمد جواد اخباری
مطالعات دیرینزیستشناسان (دیرینشناسانی که زیستشناسیِ موجودات فسیلشده را بررسی میکنند) ثابت کرده است که وضعیت سلامت خوراکجویان اغلب بهتر از وضعیت سلامت ساکنان اولین جوامع کشاورزی بوده است. جوامع کوچکی که خوراکجویان در آن زندگی میکردند آنها را از بیماریهای فراگیر حفظ مینمود و تغییر مکانِ مدام از انباشته شدن زباله که ممکن بود آفتهای ناقل بیماری را جذب کند نیز جلوگیری میکرد
mt
ابرنواخترها عناصر شیمیایی پیچیدهتری را وارد فضای میان ستارگان کردند و بااینکه هیدروژن و هلیوم هنوز با اختلاف زیاد رایجترین عناصر عالم هستند، حجم قابلتوجهی از عناصر دیگر هم در آنجا باقی مانده است. اینها به اشکال پیچیدهای باهم ترکیب شدند و مواد شیمیایی که سازندهٔ چیزهای جدیدتر و پیچیدهتر از جمله خود ما هستند را ایجاد کردند.
سیارهها اولین چیزهایی بودند که از این موادِ پیچیدهتر ساخته شدند. فضای بین ستارهها در کهکشانهایی مثل راه شیری آکنده از این عناصر شیمیایی جدید بود. درنتیجه وقتی ستارههای جدید ایجاد شدند، صرفاً از ابرهای هیدروژن و هلیوم ساخته نشده بودند، بلکه حاصل ابرهایی بودند که کربن، اکسیژن، نیتروژن، طلا، نقره، اورانیوم و درواقع تمام عناصر «جدول تناوبی» را نیز در خود داشتند.
پارسا
این «سحابی خورشیدی» (نامی که بر آن گذاشتهاند) در اثر گرانش منقبض شد تا اینکه اتمهای هیدروژن در مرکز آن شروع به همجوشی کردند و ستارهای تشکیل شد که ما به آن «خورشید» میگوییم. بیشترِ سحابی خورشیدی توسط خورشید بلعیده شد ولی مقادیر کوچکی از ماده در فواصل دورتر به حرکت مداری به دور خورشید جوان ادامه داد. اتمها در هر مدار با یکدیگر برخورد کردند، بههم چسبیدند و کمکم به اشیای بزرگتری تبدیل شدند، چیزی شبیه به گلولههای برفی. (درواقع برخی از ستارههای دنبالهدار واقعاً چیزی غیر از گلولههای برفی عظیم نیستند و از این مرحلهٔ تاریخ سیارهٔ ما برجا ماندهاند.)
پارسا
آب کاملاً مناسب است: مواد شیمیایی حرکت میکنند ولی سرعتشان بیش از حد نیست، پس اگر تناسب داشته باشند، میتوانند جفت شوند و مواد شیمیایی پیچیدهتری را تشکیل بدهند. جایی، احتمالاً در اعماق دریاهای اولیه، جایی که آتشفشانهای اعماق دریا انرژی را تأمین میکردند و مواد شیمیایی بهوفور یافت میشد، مواد شیمیایی پیچیده و پیچیدهتری شروع به شکلگرفتن کردند
پارسا
تاریخ لایق یادگیری و آموزش هست بهشرطی که بتواند چیزی جالب یا الهامبخش یا آموختنی بگوید، چیزی دربارهٔ جهانی که در آن زندگی میکنیم و اینکه چگونه به این شکل در آمده است.
mt
پانصد میلیون سالِ اول تاریخ زمین، دوران «هادئن» یا «جهنمی» نامیده شده است.
mt
میدانیم فتوسنتزبسیار زود شروع شد چون «استروماتولیت»های سنگوارهشدهٔ عظیمی وجود دارند که بزرگاند و شبیه مرجان، و از بدن میلیونها جاندار جلبکمانند و دارای توانایی فتوسنتز ساخته شدهاند.
mt
فتوسنتزیک اثر فرعی مهم دارد؛ واکنشهای شیمیاییِ لازم برای گرفتن انرژی از نور خورشید، اکسیژن را بهعنوان محصول جنبی تولید میکند. پس با چندبرابرشدن تعداد جانداران فتوسنتزکننده، اکسیژن بیشتر و بیشتری به اتمسفر وارد میشد. این برای برخی جانداران فاجعه بود چون اکسیژن بسیار واکنشگراست و میتواند مخرب باشد. اگر شک دارید، آتش را در نظربگیرید: آتش صرفاً اکسیژن در حال ترکیب با عناصر دیگر است. درواقع، زمینشناسان میتوانند افزایش تدریجی اکسیژن را ردیابی کنند چون نوارهایی از آهن قرمزپیدا میکنند که بهشکل کُندی از سوختن ـکه به آن «زنگزدن» میگوییم با اکسیژن آزاد ترکیب شده است
mt
شاید معروفترین جد انسانگون ما «لوسی» باشد. او متعلق به دستهای از انسانگونها به نام «استرالوپیتِسین» بود و حدود سه میلیون سال پیش در مکانی که اکنون در اتیوپیِ آفریقاست زندگی میکرد. از شکل اتصال ستون فقرات لوسی به جمجمهٔ او میتوانیم بفهمیم که او دوپا بود. مری لیکی، که از پیشگامان دیرینهشناسی انسانی است، جاپای سنگواره شدهٔ دو استرالوپیتسین که بر خاکستر حاصل از یک آتشفشان راه رفته بودند را نیزیافته است. لوسی از ما کوچکتر و مغزش تقریباً اندازهٔ مغزیک شامپانزهٔ مدرن بود، پس اگر با او ملاقات میکردیم، احتمالاً او را نوعی شامپانزه به حساب میآوردیم
mt
دو میلیون سال پیش در شرق آفریقا یک نوع انسانگون دیگر به نام هومو هابیلیس (انسان ماهر) ظاهر شد. عامل تفاوت این گونهٔ جدید این بود که اعضای آن میتوانستند ابزار سادهٔ سنگی بسازند. حدود نیم میلیون سال بعد باز هم یک انسانگون دیگر ظاهر شد، با نام هومو ارگاستر (انسان کارورز) یا هومو ارکتوس (انسان راست قامت)(دیرینشناسان درمورد نامگذاریِ دقیق توافق ندارند). اعضای این گونه تقریباً با ما هماندازه بودند و مغز آنها هم تقریباً به بزرگی مغز ما بود. ابزار سنگیِ ساخت آنها نیز از ابزار هومو هابیلیسها پیچیدهتر بود. برخی از اعضای این گونه آفریقا را ترک کردند و طی چند نسل تا مکانهایی به دوری چین مهاجرت کردند.
mt
کربن ۱۴ در دههٔ ۱۹۵۰ توسط شیمیدان آمریکایی، ویلارد اف لیبی، در دانشگاه شیکاگو معرفی شد و به همین دلیل جایزهٔ نوبل شیمی در سال ۱۹۶۰ به او تعلق گرفت
mt
امروزه بیشترین تنوع ژنتیکی در میان مردم آفریقا یافت میشود و بر اساس آن میتوان گفت که انسان در آفریقا تکامل یافته و قبل از مهاجرت به سایر نقاط جهان مدت بیشتری در آفریقا سکونت داشته است. اگر فرضیهٔ خروج از آفریقا درست باشد، انسان مدرن در آفریقا و از اَشکال متأخرتر گونهای به نام هومو اِرگاستِر یا هومو اِرِکتوس تکامل پیدا کرده است. این گونههای جدید احتمالاً نسبتاً سریع و در یک گروه جداافتاده و دورافتاده پدیدار شدند.
mt
درنتیجه، هر نسل وارث مجموع دانستههای نسلهای پیشین میشد و با رشد این ذخیرهٔ دانش، نسلهای بعدی میتوانستند به شیوههای نوین از آن برای سازگاری با محیطِ خود استفاده کنند. برخلاف تمامی گونههای جاندار دیگر زمین که رفتارشان فقط با تغییر ساختار ژنتیکیِ کل گونه عوض میشود، انسانها قادرند بدون نیاز به تغییر ژن، در رفتار خود تغییرات عمده بدهند. این فرایند انباشتیِ «یادگیری جمعی»، توضیح میدهد که چرا بشر توانِ استثنایی سازگاری با محیطهای متغیر و شرایط متغیر را دارد و پویایی بیبدیل تاریخ بشر را نیز توضیح میدهد. در تاریخ بشر، فرهنگ جای انتخاب طبیعی را بهعنوان محرک اصلی تغییر گرفته است.
mt
در تاریخ بشر، فرهنگ جای انتخاب طبیعی را بهعنوان محرک اصلی تغییر گرفته است.
mt
حجم
۶۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۶۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان