محمد مسعود
ضربالمثلی هست که میگوید «زبان سرخ، سر سبز میدهد بر باد»، اما گاهی ملاک مشخصی برای داوری امور وجود ندارد و افراد نمیتوانند درک کنند که در ذهن دغدغهمندان چه میگذرد. به همین دلیل، برخی اینگونه میپندارند که زبان سرخ، برابر سر سرخ است و هیچ تفاوتی ندارند؛ بنابراین، بر باد دادن آن ضروری است. محمد مسعود (Mohammad Massoud) مصداق این تفسیری است که بیان شد. او فردی نبود که تنها با یک گروه خاص یا با الفاظ غیر فرهنگی مبارزه کند؛ بلکه بهنوعی در مرکز دایرهای قرار داشت که از هر طرف توسط محیط دایره محصور شده و در حال مبارزه با بخش زیادی از آن بود. گروههایی که او با آنها مخالفت داشت، شامل خاندان پهلوی، سرمایهداران، برخی احزاب ایرانی چپ و راست و نظامیان کشوری و لشکری میشدند.
بیوگرافی محمد مسعود
محمد مسعود در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در شهر قم متولد شد و در سال ۱۳۲۶ در تهران درگذشت. پدر او مردی روشنفکر و طرفدار نهضت مشروطه بود و مسعود یک خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر از خود داشت. پس از پایان تحصیلات دبستانی، به حوزهی علمیه رفت و ادامهی تحصیلات خود را در آنجا گذراند. جالب اینکه در دوران دبستان، به تقلید از روزنامهی «صوراسرافیل»، مجلهای با کمک دوستانش در دبستانشان راهاندازی کرد. در دوران نوجوانی، او پدر، مادر، دایی و دوستانش را از دست داد و از این رو بسیار غمگین و فرسوده شد، طوری که آثار آن در نوشتههایش مشهود است. پس از پایان تحصیلات حوزوی، برای کسب درآمد، در سال ۱۳۱۱ به تهران مهاجرت کرد و به دلیل داشتن خط زیبا و استعداد نقاشی، در چاپخانه مشغول به کار شد.
در پی یک اتفاق، مسعود به روزنامهی «شفق سرخ» پیوست و اولین مطلب خود را با عنوان «تفریحات شب» تحت نام مستعار «م. دهاتی» منتشر کرد. این نوشته، موجب تحسین جمعی از اهالی قلم مانند محمدعلی جمالزاده و محیط طباطبایی شد. همین مطلب باعث شد تا او به اروپا برود و در سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۷ در بروکسل بلژیک تحصیلات خود را در رشتهی روزنامهنگاری ادامه دهد و مدرک فوقلیسانس این رشته را دریافت کند.
پس از بازگشت به ایران و تغییرات سیاسی، مسعود به دلیل پروندهسازیهایی که علیه او انجام شده بود، قادر به تأسیس نشریه و حتی انتشار مقاله نبود. اما با آزادی نسبی مطبوعات در سال ۱۳۲۰، او دوباره به روزنامهنگاری بازگشت و در ۲۹ مرداد ۱۳۲۱ نخستین شمارهی روزنامهی «مرد امروز» را منتشر کرد. این روزنامه در آغاز با اقبال مواجه شد و محتوای آن بهشدت انتقادی بود. برخی از جملات تند و جنجالی روزنامهی «مرد امروز» عبارت بودند از: «دولت ایران همیشه دشمن ملت ایران بوده است»، «در این کشور قانون و مقرراتی وجود ندارد، حکومت مطلق با زور است»، «گلوله برای ما از نان شب واجبتر است»، و «تمام ثروتمندان ایران دزدند مگر خلاف آن اثبات شود».
معرفی کتابها و آثار محمد مسعود
محمد مسعود علاوه بر روزنامهنگاری، آثار ادبی نیز نوشته است. از جمله کتابهای او میتوان به «در تلاش معاش»، «تفریحات شب»، «گلهایی که در جهنم میروند» و «اشرف مخلوقات» اشاره کرد. در کتاب «در تلاش معاش»، او با زبان ساده و انتقادی، وضعیت زندگی مردم عادی و دغدغههای آنها را به تصویر میکشد. کتاب «تفریحات شب» نیز زندگی شبانه و تفریحات بخشهایی از جامعه را روایت میکند.
مبارزات با گروهها و احزاب
مسعود در سیاست داخلی و خارجی بهشدت از سیاستهای لندن و مسکو انتقاد میکرد. او حزب توده را به دلیل روابطش با مسکو مورد حمله قرار داد و همچنین از سایر احزاب مانند حزب دمکرات ایران، حزب وطن و حزب عدالت نیز انتقاد میکرد. با این حال، مقالاتی از احزاب میهنپرستان و ایران را نیز در نشریهی خود چاپ میکرد. به طور کلی، مسعود به مبارزه با فساد سیاسی و اقتصادی پرداخت و از مردم عادی و ستمدیده دفاع میکرد.
یکی از افرادی که مسعود بهشدت مورد انتقاد قرار میداد، حاج علینقی کاشانی بود. مسعود هر هفته در روزنامهی خود بهشدت از او مینوشت. حاج علینقی که به فساد مالی متهم بود، از مسعود خواست تا از او پول حقالسکوت دریافت کند تا از انتقادهای او دست بردارد. مسعود به هیچ عنوان به خواستهی او توجه نکرد. یکی دیگر از درگیریهای مهم او مربوط به انتشار خبری در روزنامهاش بود که به پالتو پوست ۲۵هزار دلاری اشرف پهلوی اشاره داشت. این خبر باعث واکنشهای شدیدی شد و منجر به توقیف نشریه و صدور حکم بازداشت مسعود شد. پس از آن، او به خانهی احمد دهقان پناه برد و به صورت مخفیانه به انتشار «مرد امروز» ادامه داد.
ترور محمد مسعود
در شب سرد ۲۳ بهمن ماه ۱۳۲۶، هنگامی که مسعود به چاپخانه میرفت، همکارانش او را در ماشین مشاهده کردند. وقتی نزدیکتر رفتند، متوجه شدند که سرش روی فرمان است و صورتش خونآلود است. پس از رساندن او به بیمارستان و معاینه توسط پزشک، مشخص شد که او با گلوله کشته شده است.
نکاتی از زندگی خصوصی محمد مسعود
به توصیهی خانوادهاش، با خانمی به نام خدیجه افسر ازدواج کرد و صاحب دختری به نام ژینت شد. به دلیل نگرانی از عدم امنیت شغلی، تمایلی به داشتن فرزند نداشت، اما زمانی که دختر دار شد، به شدت به او علاقهمند بود.
هنگام فوت، بدهیهایی داشت که همسرش با فروش قطعهای زمین و اثاث منزل آنها را پرداخت کرد.
از آغاز انتشار «مرد امروز»، برای دفاع از جانش یک سلاح کمری کوچک به همراه داشت.
چرا باید بیوگرافی و آثار محمد مسعود را بخوانیم؟
شناخت فضای سیاسی و اجتماعی دوره پهلوی: مقالات مسعود در «مرد امروز»، بازتابدهندهی فضای سیاسی و اجتماعی ایران در دورهی پهلوی است و میتواند برای درک بهتر آن زمان مفید باشد.
آشنایی با تاریخ نقد مطبوعات مستقل در ایران: مسعود به آزادی بیان و اطلاعرسانی بیطرفانه تأکید داشت و روزنامه او نمونهای از روزنامهنگاری مستقل و غیر وابسته بود.
طنز و تحلیلهای اجتماعی: مسعود از طنز تند و گزنده برای تحلیل کاستیهای اجتماعی و سیاسی استفاده میکرد که برای آشنایی با نقدهای اجتماعی آن دوران جذاب است.
الهامبخشی به روزنامهنگاران نسلهای بعد: مطالعهی آثار او میتواند به روزنامهنگاران نسلهای بعدی انگیزه و الهام بدهد.
آشنایی با صدای مردم و دغدغههای آنها: مسعود به مشکلات مردم عادی از جمله فقر، فاصلهی طبقاتی و ناکارآمدی دولت میپرداخت و آثار او به ما کمک میکند تا نگرانیهای مردم آن دوران را بهتر درک کنیم.
شناخت ادبیات انتقادی و تحول افکار در ایران: علاوه بر روزنامهنگاری، مسعود در عرصهی ادبیات نیز توانمندیهای زیادی داشت و در آثارش به مسائل اجتماعی روز پرداخته است.
با مطالعهی آثار و زندگینامهی محمد مسعود، میتوانیم به عمق تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دوران او پی ببریم و از دیدگاههای انتقادی او برای تحلیل وضعیت امروز استفاده کنیم.