اشو
زندگینامه و معرفی کتابهای اشو
اشو (Osho) یا آچاریا راجنیش (Acharya Rajneesh) یکی از تأثیرگذارترین و بحثبرانگیزترین رهبران معنوی قرن بیستم به شمار میرود. روش معنوی اشو گلچینی از آموزههای روحانی شرقی بود. او در حقیقت، عرفان و تصوف را با هم آمیخته بود. آموزههای اشو درباره آزادی فردی، مدیتیشن و شناخت درونی همچنان الهامبخش بسیاری از افراد در سراسر جهان است، درحالیکه جنبههای بحثبرانگیز زندگی او همچنان برخی از افراد را به تردید یا شیفتگی بیچونوچرا نسبت به او برمیانگیزد.
بیوگرافی اشو
اشو با نام اصلی بهاگوان شری راجنیش، در ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ در روستای کوچوادا از ایالت مادیا پرادسهی هند متولد شد. اشو از سنین کودکی علاقهی خاصی به فلسفه و مسائل معنوی نشان میداد. همچنین پرسشهایی درمورد مرگ و زندگی در ذهن داشت.
اشو تحصیلات دوران ابتدایی و دبیرستان خود را در نزدیکی زادگاهش به پایان رساند و در سال ۱۹۵۵ مدرک کارشناسی خود را در رشتهی فلسفه از دانشگاه جبالپور دریافت کرد. در سال ۱۹۵۷، پس از اتمام کارشناسیارشد در دانشگاه ساگار، به تدریس فلسفه در دانشگاه جبالپور مشغول شد.
آغاز زندگی معنوی
در ۲۱سالگی، اشو حالت عمیقی از بیداری معنوی را تجربه کرد. چنین نوعی از بیداری معنوی او را به این باور رساند که تجربه شخصی و مستقیم معنویت، اساس زندگی روحانی است. این دیدگاه او را از مذاهب رایج در هند دلسرد کرد و به فردگرایی معنوی سوق داد.
در اواخر دههی ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰، اشو در سفرها و سخنرانیهایش از عرفان شرقی، اهمیت آزادی فردی و نقد ادیان سنتی سخن میگفت. سخنان او با باورهای رسمی و رایج در هند متفاوت و متناقض بود. او معتقد بود که مذاهب رسمی انسان را محدود میکنند و تأکید داشت که هر فرد باید راه خود را بهسوی بیداری معنوی پیدا کند.
در سال ۱۹۶۶، اشو که دیگر سیوپنجساله شده بود از تدریس در دانشگاه دست کشید و بهعنوان گورو به آموزش مدیتیشن و رشد معنوی پرداخت. او متد مدیتیشن فعالانه را ابداع کرد که شامل پنج مرحله بود: تنفس شدید، کاتارسیس (تخلیهی احساسی)، حرکتهای ریتمیک، آرامش و سکوت. این روش توانست افرادی را که با روشهای سنتی مدیتیشن مشکل داشتند، به خود جذب کند.
در اوایل دههی ۱۹۷۰، اشو یک گروه از شاگردان حرفهای خود را گردآوری کرد و نحوهی سنیاس (ترک دنیا) را به آنها آموزش داد. او به شاگردان خود تمرینهای ریاضت کشیدن را با تعریفی تازه آموخت. اشو بهجای پافشاری بر ریاضت، از شاگردانش خواست که کاملاً دنیا را درک کنند و با تمام وجود زندگی کنند اما به آن وابسته نشوند. پیروان او که سانیاسین نامیده میشدند، لباسهایی به رنگ زعفرانی میپوشیدند و گردنبندی با عکس او به گردن میآویختند.
اوایل ۱۹۷۰ بود که آوازه و شهرت معلم معنوی متفاوت هندی به دنیای غرب هم کشیده شد و آرامآرام شاگردان غربی هم به جمع شاگردان معنوی اشو اضافه شدند. چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۹۷۴، او مرکز اصلی جنبش خود را در شهر پونای هند تأسیس کرد. این مرکز رفتهرفته به مکانی بینالمللی برای مدیتیشن، درمانهای نوین و کارگاههای رشد شخصی تبدیل شد.
یکی از جنبههای بحثبرانگیز آموزههای اشو، حمایت او از آزادی جنسی بود. او معتقد بود که سرکوب میل جنسی مانع رشد معنوی میشود. به باور اشو، باید از طریق شناخت و پذیرش میل جنسی، به رهایی دست یافت. این دیدگاهها، که در تضاد با آموزههای بسیاری از رهبران معنوی هند بود، بیشازپیش توجه غربیها را به عرفان شرقی و تصوف هندی جلب کرد.
مهاجرت به آمریکا و حواشی آن
در سال ۱۹۸۱، اشو به ایالات متحده مهاجرت کرد و مرکزی را در ایالت اورگان تأسیس کرد. این مرکز طوری طراحی شده بود که یک مزرعهی متروکه را تبدیل به شهری معنوی کند و انواع و اقسام امکانات، از رستوران تا خطوط حملونقل را داشته باشد. بااینحال، این پروژه با شکست و جنجالهای زیادی مواجه شد.
سه سال بعد، فاجعه و رسوایی چشمگیری به بار آمد. ساکنان و کاسبان اطراف پروژهی اشو، با ساخته شدن این مرکز مشکلات زیادی پیدا کردند. این موضوع بین آنها و پیروان دوآتشهی اشو تنشی شدید را به وجود آورد. در نهایت، یک حملهی بیوتروریستی به سالادبارها و رستورانهای اطراف مرکز رخ داد و هفتصد نفر با باکتری سالمونلا بیمار شدند. تحقیقات پلیس ثابت کرد که پای طرفداران اشو در میان است و دستیاران اشو این طرح تروریستی و خطرناک را ریختهاند.
البته حملهی بیوتروریستی تنها اتهامی نبود که علیه اشو مطرح شد. یکی دیگر از اتهامات علیه او این بود که او با مدارک جعلی وارد خاک آمریکا شده بود. ماجرای ویزاهای جعلی برای پیروان اشو نیز باعث شد تا پروندهای با سیوچهار اتهام تخلف مهاجرتی هم علیه او باز شود. در نهایت، او به دو مورد از تخلفات اقرار کرد و مجبور شد آمریکا را ترک کند. او پس از رد شدن تقاضای ویزایش از بیست کشور دیگر مانند آلمان و سوئد، به هند بازگشت و فعالیت خود را در پونا از سر گرفت.
یکی دیگر از ماجراهایی که حضور اشو و طرفدارانش در آمریکا به وجود آورد، به تأکید این رهبر معنوی بر روابط آزاد مربوط میشود. این موضوع با شدت گرفتن شیوع بیماری اچآیوی در ایالات متحده همزمان شده بود. ازآنجاییکه هیچیک از اصول بهداشتی و مراقب جنسی در روابط میان اعضای این گروه رعایت نمیشد، خیلی زود خبر سرایت ویروس ایدز در میان پیروان اشو به بیرون درز کرد و دوباره نام این گروه را بر سر زبانها انداخت. این بخش از نتایج آموزههای اشو تا همین امروز میان منتقدان و طرفدارانش، بحثی داغ را شعلهور نگه داشته است.
در سال ۱۹۸۹، این متفکر و فیلسوف نام اوشو را انتخاب کرده و خود را با این نام به هوادارانش در سراسر جهان معرفی کرد. این کلمه، یک اصطلاح بودایی و به معنای «فردی غوطهور در اقیانوس» است.
علت مرگ اشو
در نهایت، اوشو در نوزدهم ژانویهی ۱۹۹۹، در پنجاهوهشتسالگی درگذشت. علت مرگ او نارسایی قلبی بود اما پیروان او دولت ایالات متحده را مقصر مرگ او میدانستند، چراکه به گفتهی آنها پس از بازداشتش در آمریکا، سلامت جسمی او رو به افول گذاشته بود. حتی شایعاتی مبنیبر مسموم شدن و قربانی ترور بودن اشو از سوی برخی از شاگردانش شنیده میشد.
بااینحال، پزشکان پونا اعلام کردند که علت مرگ اشو به احتمال زیاد در نتیجهی ریاضت کشیدن و فشار روانی بوده است. پس از مرگ او، جسدش بهسرعت سوزانده شد. از آن زمان، مرکز پونا به مکان زیارت پیروان اشو بدل شده است. جملهای که بر مقبرهی اشو حک شده است، فلسفه و دیدگاه اوشو را بهخوبی نشان میدهد: «هرگز زاده نشدم، هرگز نمردم؛ تنها زندگی را سیاحت کردم.»
نظرات افراد معروف درباره اشو و آثارش
نظراتی که درمورد اوشو مطرح شدهاند، در اغلب مواقع دارای ضد و نقیض هستند. در این بخش، برخی از این نظرات را با یکدیگر مرور میکنیم.
کریشنا مورتی که خود نویسنده و رهبری معنوی است، اشو را بیشتر یک سخنران میدانست، نه یک معلم معنوی. مورتی معتقد است که اشو مردم را با کلمات بازی میدهد. این در حالی است که خوشوانت سینگ، نویسندهی هندی و سیک، اشو را تحسین میکرد. از میان سیاستمداران هندی، مانموهان سینگ بود که اشو را تحسینبرانگیز خوانده بود. دستیار اشو هم او را قدرتطلب و شیفتهی ثروت قلمداد میکرد و باور داشت که او از اعتماد مردم سوءاستفاده کرده است.
سادگورو که خود معلم معنوی و نویسندهای توانمند است، اوشو را مردی دانا، جدی و فهیم میدانست که همواره به اصل موضوعات میپردازد.
مروری بر کتابها و آثار اشو
در این بخش، هم برخی از مهمترین آثار اشو را معرفی میکنیم و هم درونمایه اصلی این کتابها را برای مخاطبان شرح میدهیم.
کتاب الماسهای اشو
کتاب «الماسهای اشو» (۱۳۸۱) گزیدهای است از سخنان و پندهای این استاد معنوی که خواندن و بهکارگیری آن میتواند برای تمامی انسانها، با هر ملیت و نژادی سودمند باشد. هر جملهای از این کتاب نکتهای ارزشمند و عمیق را در مورد زندگی مطرح میکند و دریچهی جدیدی از عرفان و خودشناسی را در برابر مخاطبان میگشاید.
کتاب پرواز در تنهایی
همانطور که از نام این کتاب برمیآید، «پرواز در تنهایی» (۱۳۸۳) نشان میدهد که چطور پناه بردن به دنیای درون و تنهایی میتواند انسانها را به خودشناسی، خودآگاهی و معرفت برساند. اشو در این کتاب معنوی، راه رشد فردی و ارتباط عمیق با خود را نشان میدهد و ثابت میکند که بخش گستردهای از این راه در دل انزوا و تنهایی قرار دارد. نویسنده در این کتاب ارزشمند، روش رهایی از ترسهای ذهنی و وابستگیهای اجتماعی را نیز برای مخاطبان روشن میکند.
کتاب خود را به هستی واگذار
کتاب «خود را به هستی واگذار» (۱۹۷۹) مجموعهای از سخنرانیهای اشو در دههی ۱۹۷۰ است. در این کتاب با راهنماییهای اشو میتوانیم راه رهایی در برابر جریان زندگی را بیاموزیم و دست از مقاومت در برابر رخدادهای زندگی برداریم. پذیرش زندگی، زندگی کردن در لحظهی کنونی و اعتماد کردن به چرخهی هستی برخی از مفاهیم اصلی این اثر محسوب میشوند.
معرفی کتابهایی برای شناخت بیشتر اشو
تأثیر اشو بر مردمان جهان و اندیشمندان و عارفان معاصر غیرقابلانکار است. بسیاری از نویسندگان و صاحبنظران کتابهایی را در مورد آراء و اندیشههای اشو نوشتهاند که آشنایی با آنها حتماً برای شناخت بهتر و بیشتر اشو سودمند خواهد بود. برخی از این کتابها را در ادامه معرفی کردهایم.
کتاب اشو: مردی که جرأت متفاوت بودن را داشت
سوزان هیلز، نویسندهی کتاب، در اثر خود دیدگاههای فلسفی و اجتماعی اشو را بررسی میکند و نظریات مخالفان و هواداران او را به بوتهی نقد میبرد.
کتاب اشو: بینش یک عارف
جان هیز در این کتاب نشان میدهد که اشو کدام آموزههای معنوی را به پیروان خود ارائه کرده است و کدام نکتههای روانشناختی در آثار او به چشم میخورند.
کتاب زندگی و مرگ اشو
این کتاب که به قلم سمیران نندا نوشته شده است، سرگذشت اشو را از تولد تا مرگ برای مخاطبان ترسیم میکند و شخصیت اشو را با تمامی ابعاد فلسفی، عرفانی و معنوی آن نشان میدهد.
کتاب امپراتوری اشو
ونسا براون در این کتاب خواندنی، به سراغ بخشهای جنجالی زندگی اشو و حواشی آن در کشور ایالات متحده رفته است و کوشیده است تا تحلیلی از این بخش زندگی اشو را به مخاطبان عرضه کند.
کتاب مردی که او را خدا مینامیدند
در این کتاب، با انتقادات هیو میلن، دستیار سابق اشو مواجه میشویم. میلن در اثر خود، ابعاد تازهای از زندگی اشو را نشان میدهد و از برخی زوایای پنهان آن پرده برمیدارد. همچنین با نگاهی انتقادی، رخدادهای زندگی اشو را شرح میدهد.