میرشمسالدین ادیب سلطانی
زندگینامه و معرفی کتابهای ادیب سلطانی
میرشمس الدین ادیب سلطانی (Mir Shamsuddin Adib-Soltani) در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۱۰ به دنیا آمد. دو روایت دربارهی محل تولد او وجود دارد. یکی اینکه در تهران به دنیا آمد و دیگری محل تولدش را بروجرد میداند. پدرش، زینالعابدین نام داشت و در دورهای رئیس معارف و صنایع مستظرفهی بروجرد بود و مادرش بتول، شاعر بود و تخلص صبور داشت. نام میرشمسالدین را مادر شاعرش به دلیل علاقه به حافظ برایش انتخاب کرد. او دو برادر و یک خواهر نیز داشت.
خانوادهی ادیب در دورهی کودکی او به تهران مهاجرت کردند و او تحصیلات خود را تا پایان دورهی متوسطه در تهران گذراند. پس از اتمام شش سال متوسطه در دبیرستان البرز، در ۱۳۲۸ وارد دانشکدهی طب دانشگاه تهران شد و دکترای پزشکی خود را دریافت کرد. بعد از پایان تحصیلات، در انجمن ایران و آمریکا و چند مؤسسهی فرهنگی دیگر زبان انگلیسی تدریس کرد. او پیشتر تحصیل در رشتهی حقوق را ناتمام رها کرده بود.
فعالیتهای سیاسی
ادیب سلطانی در دوران دانشجویی به سبب فعالیتهای سیاسی چپ، با چند سال وقفه دانشنامهی دکتری طب را دریافت کرد. او از دوازدهسالگی عضو سازمان جوانان حزب توده شده بود و در دورهی دانشجویی فعالیت سیاسی و مبارزاتی داشت. چنانکه گفتهاند کتابهای مارکس و لنین را که از شوروی به ایران میآمدند، مطالعه میکرد و این کشور را میستود. او در دورهی دانشجویی عضو یکی از شاخههای دانشجویی حزب توده موسوم به عدالتخواهان بود.
ادیب در دههی ۱۳۳۰، به شکل ناگهانی به هند رفت و در ۱۳۴۲ با استفاده از بورس تحصیلی دولت اتریش برای ادامهی تحصیل در رشتهی روانپزشکی بالینی و تحقیقات بیوشیمی به وین نقلمکان کرد و بعد از چند ترم، دستیار پروفسور هافمن، یکی از روانپزشکان سرشناس آن زمان شد؛ اما تحصیلات روانپزشکی خود را نیمهکاره گذاشت. بعد از بازگشت به ایران در ۱۳۴۷ از حزب توده فاصله گرفت و در مؤسسهی انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد.
علاقه به زبان فارسی و تسلط بر چندین زبان
او سرویراستار کتابهای غیردرسی در مؤسسه بود. در این دوران، کمکم پرسش از چگونگی جایگزینی اصطلاحات مناسب با زبان فارسی در ذهن او شکل گرفت، پرسشی که تا پایان عمر همراه او بود. ادیب با کار بر روی واژگان، توجهش به خط و شیوهی نگارش فارسی جلب شد. دو کتاب «درآمدی بر چگونگی شیوهی خط فارسی» (۱۳۵۴) و «راهنمای آماده ساختن کتاب» (۱۳۶۵) مربوط به این دوران هستند. علاقهی او به زبان و استعدادش در یادگیری باعث شد که در طول زندگی به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، یونانی باستان، عربی، ایتالیایی، روسی، عبری، ارمنی، لاتین، پهلوی، اوستایی و زبانهای پارسی میانه و باستان مسلط شود.
ادیب ترجمههایش را مستقیماً از زبان مبدأ به زبان فارسی برمیگرداند. تألیفهایش نیز به دو زبان فارسی و انگلیسی بود. آنچه او را مشهور کرد، استفادهی گسترده از واژگان فارسی و بهره جستن از زبانهای پارسی باستان، اوستایی و پارسی میانه بود. او در زندگی شخصی بسیار منضبط و منظم بود و همهی زندگیاش بر اساس برنامهریزی پیش میرفت؛ چنانکه حتی برای جزئیات هم ساعت داشت. در روایتها دربارهی او اشارهای به زن و فرزند نشده و ظاهراً تنها زندگی میکرده است. او در ۲۰ مهر ۱۴۰۲ در تهران درگذشت و در قطعهی نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
پروژهی زبانشناسی و کتابهای میر شمس الدین ادیب سلطانی
نام میرشمسالدین ادیب سلطانی تداعیگر مترجمی با شاخصههای کاری منحصربهفرد است. دستکم در وهلهی نخست به دلیل ممارستی کمنظیر در ترجمهی کتابهای برخی متفکران مشهور غربی؛ اما این ممارست و شهرت نه بهواسطهی تعداد ترجمههای او که بهواسطهی اصولی است که بر آنها متکی بود و تمام تلاشش برای ماندن بر سر آن اصول. او با عقیده و هدفی مشخص کار ترجمهی خود را آغاز کرد و آن تبدیلکردن زبان فارسی به زبانی علمی با استفاده از حداکثر توان و ظرفیت این زبان و با رجوع به سنت و ریشههای کهن این زبان بود با این هدف که فارسی بتواند در جهان دانش و فناوری به زیست خود ادامه دهد.
به نظر او زبان فارسی با واژگانی که دارد میتواند زبانی زنده باشد و معادلها و مفاهیم را تولید کند؛ بنابراین یکی از کارهای مهم او پیداکردن ریشهی مفاهیم در برگردان آنها با استفاده از واژگان پارسی باستان، پارسی میانه، پهلوی و اوستایی بود. او توانست واژگانی جدید برای مفاهیم فلسفی بسازد. این موضوع باعث شد که بهرغم دقت ستایششدهی ترجمههایش، بسیاری این ترجمههای دقیق را به علت دشواریابی معادلهای زبانی و اصطلاحات کاربردی قابلاستفاده ندانند؛ زیرا ترجمهی متون فلسفی بهغایت دشوار غربی با نثر فارسی غریب و ناآشنا و آمیخته با لغات و تعابیر مهجور بود. این راهی نامتعارف بود که او در مسیر ترجمه پیمود؛ مثلاً برای واژههایی چون سوژه، متافیزیک، استدلال و تناقض واژههای درونآخته، متاگیتیک، چمورزی، آخشیجگویی را انتخاب کرد.
مهمترین و مشهورترین ترجمهی ادیب، کتاب «سنجش خرد ناب» (۱۳۶۲) بود که وقتی برای نخستینبار منتشر شد، روش منحصربهفرد خود در ترجمهی متون فارسی را با استفاده از ظرفیتهای زبان فارسی، توجه به ریشهشناسی واژهها و ساختن معادلهایی نو برای برخی از مفاهیم فلسفی رونمایی کرد. واکنشها به این نوآوری محققانه، متفاوت بود. برخی نامتعارف بودن آن را نشانهای روشن از استقبالنکردن مخاطبان از این تلاش بزرگ و بهتبع بیفایدگی آن دانستند. کسانی نیز زبان به طعن و کنایه گشودند. دیگرانی اما دقت فوقالعادهی ادیب سلطانی در انتخاب معادلها و کلیت پروژه را ستودند و این تجربهی بیبدیل را آغاز راهی دانستند که زبان فارسی جز پیمودن آن راهی ندارد. ادیب سلطانی اما در برابر عموم نقدها سکوت کرد. البته دربارهی دقت و صحت ترجمههای او از متنهای اصلی، هیچکس نتوانسته خدشهای وارد کند.
راهی که او پیمود، توجه به فلسفهی ترجمه و تبدیل ترجمه به یک فن بسیار دقیق، برای خلق متن اصلی در ضمن وفاداری به آن در زبان مقصد بود. او در سایر ترجمههای فلسفیاش همچون «بنیادهای منطق نگریک از هیلبرت و ویلهلم آکرمان» (۱۳۶۲)، «جستارهای فلسفی از برتراند راسل» (۱۳۶۳)، «رسالهی منطقی فلسفی از ویتگنشتاین» (۱۳۷۱) و منطق ارسطو (ارگانون) (۱۳۷۸) نیز با همین منطق پیش رفت.
او کتاب منطق ارسطو یا ارگانون را برای نخستینبار از متن اصلی یونانی به فارسی ترجمه و مقدمهای درخور توجه بر آن نوشت. مقدمهها و پانوشتهای طولانی در این کتابها بهویژه مقدمهی صد صفحهای بر کتاب سنجش خرد ناب نشان میدهد که او نهتنها مترجمی دقیق که اندیشهورزی فلسفهدان نیز بود.
ادیب علاوه بر فلسفه به ترجمهی ادبی هم روی آورد. ترجمهی کتابهای «ریچارد سوم» (۱۳۷۹) و «هملت» از شکسپیر حاصل این تلاش ادبی او بودند. یکی از تألیفهای ادیب، «رسالهی وین» (۱۳۵۹) بود. او در این کتاب با همان زبان و واژگان خاص خود و با استفاده از منابع مهم و دستاول، موضوعاتی چون چگونگی شکلگیری پوزیتیویسم منطقی در حلقهی وین و فضای فکری آن دوران را با اشراف اطلاعاتی خود توضیح داده است که در زبان فارسی جزو اولینها بود. در ۱۳۸۷، آخرین کتاب ادیب سلطانی به زبان انگلیسی با عنوان عجیب «مسئلهی چپ و آیندهی آن: یادداشتهای یک ناظر» (The Question of the Left and Its Future: Notes of an Outlooker) منتشر شد. این کتاب آن هم در هشتادسالگی، گرایش ازیادرفتهی دورهی جوانی او را یادآوری کرد و اینکه همچنان به آرمان برابری و عدالت و حقانیت مارکس بستگی دارد.
اگرچه ادیب کوشید واژهای دقیق و درست برای هر معادل پیدا کند و ترجیحش این بود که این واژه از گنجینهی میراث زبان و ادبیات فارسی باشد؛ اما بسیاری خواندن این متنها را به علت معادلهای غریب و ناآشنا سخت میدانند و جز متخصصان، کمتر کسی سراغ ترجمههای او میرود. این موضوع باعث شده که پروژهی زبانی او شکستهخورده تلقی شود. گویی که ترجمههای او نه برای خوانندگان امروزی که برای متخصصان و خواصی بود که امروز محدود و شاید در آینده پرشمار باشند.
ترجمههای ادیب سلطانی
هملت
کتاب مشهور هملت اثر ویلیام شکسپیر، یکی از برترین تراژدیهای ادبیات جهان است که به داستان انتقام هملت از عمویش، کلادیوس، میپردازد. کلادیوس پس از قتل پدر هملت، با مادر او ازدواج کرده و تاج و تخت را غصب کرده است. این نمایشنامه با تردیدها و ابهامات قهرمان اصلی، مخاطبان را به تفکر عمیق دربارهی مسائل اخلاقی و انسانی دعوت میکند. ترجمهی این اثر توسط میر شمسالدین ادیب سلطانی ارائه شده است و از برجستهترین نسخههای فارسی آن محسوب میشود.
منطق ارسو
کتاب منطق ارسطو (ارگانون) مجموعهای از نوشتههای ارسطو دربارهی منطق است که توسط شاگردانش به این نام شهرت یافته است. این اثر شامل مقالات زیر است: مقولهها، در پیرامون گزارش، آنالیتیک نخست، آنالیتیک دوم، جایگاههای بحث و در پیرامون ابطالهای سوفیستی. ترجمهی برجستهی این اثر توسط میر شمسالدین ادیب سلطانی در سال ۱۳۷۸ انجام شده و بهعنوان یکی از مهمترین آثار فلسفی و منطقی به زبان فارسی شناخته میشود.
سنجش خرد تاب
کتاب سنجش خرد ناب نوشتهی ایمانوئل کانت، نخستین اثر از سهگانهی فلسفهی انتقادی او، یکی از مهمترین آثار فلسفی تاریخ است که در سال ۱۷۸۱ منتشر شد. کانت در این کتاب به بررسی تواناییهای عقل برای شناخت متافیزیکی میپردازد. او تمایز میان عقل، محسوسات، ادراک و عقل محض را بررسی کرده و مرزهای میان دانش تجربی و دانش ریاضی را مشخص میکند. این کتاب به پرسشهای بنیادی دربارهی شناخت انسان و ماهیت عقل محض پاسخ میدهد و فلسفهی مدرن را دگرگون ساخته است.
نقد عقل محض
کتاب نقد عقل محض نوشتهی امانوئل کانت، اثری بنیادی در فلسفهی مدرن است که برای نخستینبار در سال ۱۷۸۱ منتشر شد. کانت در این اثر، به بررسی دقیق ماهیت عقل و منطق انسان میپردازد و تلاش میکند شکاف میان عقلگرایی و تجربهگرایی را پر کند. او مفاهیمی همچون «آرمانگرایی متعالی» را مطرح میکند که تأثیر عمیقی بر جنبشهای فلسفی و فرهنگی از جمله ایدهآلیسم آلمانی، اگزیستانسیالیسم و حتی نظریههای علمی داشته است. این کتاب، تحولی در فهم ما از شناخت بشری ایجاد کرد.