آرش حجازی
زندگینامه و معرفی کتابهای آرش حجازی
آرش حجازی (Arash Hejazi) نویسندهی داستانهای فولکلور فارسی، مترجم مشهور داستانهای پائولو کوئیلو و پزشک ایرانی است. داستانهایی که او نوشته بر اساس قصهها و اسطورهها هستند، اما پشت همهی آنها نگاهی نو و مدرن وجود دارد. شاهدخت سرزمین ابدیت، لیلیت شهبانوی شب و اندوه ماه از جمله آثار تألیفی او هستند. ۲۸ اثر ترجمهشده و ۶ اثر داستانی تألیفی از او به فارسی وجود دارد و از این نظر بسیار پرکار بوده است. آرش حجازی در بحبوحهی سال ۱۳۸۸، بهعنوان پزشک بالای سر یکی از مجروحین اعتراضات حضور داشت و پس از آن مجبور به مهاجرت از ایران شد.
بیوگرافی آرش حجازی
آرش حجازی ۲۸ بهمن ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. او فرزند یکی از چهرههای ماندگار ایران و از مطرحترین اساتید دانشگاه علم و صنعت ایران به نام جلال حجازی دهقانی است. آرش حجازی در سال ۱۳۶۸ وارد دانشگاه شد و در سال ۷۵ از دانشکدهی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران فارغالتحصیل شد.
ادبیات و فرهنگ فولکلور در دنیای ذهنی و درونی آرش حجازی آنقدر پررنگ و پرنمود بود که باعث شد موضوع تز دکترای خود را تأثیر قصهگویی بر اختلالات اضطرابی کودکان انتخاب کند.
فعالیت حرفهای در ادبیات
آرش حجازی در ۲۴ سالگی اولین داستان خود را با سرمایهی شخصی منتشر کرد. این اثر که «اندوه ماه» نام داشت، در عین شایستگی نتوانست آنقدرها توجه مخاطبین و کتابخوانها را به خود جلب کند. پس از انتشار این کتاب و شکست تجاری آن، باز هم ناامید نشد و به داستان نوشتن و انتشار آنها با جدیت بیشتری ادامه داد. اثر بعدی که از او منتشر شد، «لیلیت و شهبانوی شب» نام داشت.
«شاهدخت سرزمین ابدیت»، اثر سوم آرش حجازی توانست مخاطبهای زیادی برای او دستوپا کند. داستان این کتاب در زمان حال شروع میشود و شخصیت اصلی آن پوریا یک دانشجوی زبانشناسی است. او مادر نابینای خود را از دست میدهد، اما درد و اندوه او را به سمتی سوق میدهد که پرده از دروغها و باورهای گذشتگان بردارد. پوریا هرگز باور نکرده بود که هر آنچه درمورد هویت، خانواده و کشورش به او آموخته بودند، حقیقت داشته باشد، برای همین دستبهکار شد تا حقیقت را کشف کند.
این داستان از نظر مفاهیم شباهت بینظیری به شاهکار ماهی سیاه کوچولو اثر درخشان صمد بهرنگی داشت و خیلی زود توانست نظر مثبت مخاطبان را به خود جلب کند. این تنها نکتهی جالب داستان نبود، این اثر را انتشارات کاروان در سال ۱۳۷۳ منتشر کرده بود. آرش حجازی پس از اولین شکست در ادبیات، عزمش را جزم کرده بود تا یک انتشارات ادبی تأسیس کند و این کار را در سال ۷۶ عملی کرد.
شاهدخت سرزمین ابدیت سه داستان درهمتنیده است. اولین داستان از نظر واقعگرایی، عناصر واقعگرایانهی بیشتری دارد. پوریا شخصیت اصلی داستان است که بعد از فوت مادرش، هر روز به گورستان عجیبوغریبی که مادرش در آن دفن شده سر میزند. او توانایی گفتگوکردن با نامزدش ناهید را ازدستداده و تنها همصحبت و همدمش پیرمرد خادم گورستان است. پوریا درمورد گذشتهاش ابهاماتی دارد که در پی شفافشدن آنها است، اما پدر پوریا بعد از فوت همسرش مشاعرش را ازدستداده است؛ بنابراین تنها راه پیش روی پوریا این است که دل به سفر بزند. او با پیرمردی آشنا میشود که مادرش را در جوانی میشناخته و بعد سروکلهی زن مسنی پیدا میشود که او هم با مادرش آشنایی داشته است. داستانی که زن تعریف میکند، خط سیر داستان سوم را تشکیل میدهد.
دومین داستان کاملاً در دنیای خیالها و رؤیاها میگذرد و همان شاهدخت سرزمین ابدیت است. این داستان ماجرای پسری به نام پوریا است که به شکلی حیرتآور به دنیا میآید. مادرش زنی نازا بوده و یک درویش به او سیبی میدهد و به کمک جادو باردار میشود. اما یک شرط جادویی هم وجود دارد که اگر این کودک در زندگیاش ناامید شود، بمیرد. پسر پس از ناکامی از آرزوهایش، آمادهی مرگ میشود که ناگهان با همان درویش پیر ملاقات و این بار با ترفند و جادوی پیرمرد به شاهدخت سرزمین ابدیت دل میبازد و ماجرا سروشکلی جدید پیدا میکند.
داستان سوم را هم زنی مسن تعریف میکند که با داستان پسری به نام پوریا کاملاً متفاوت است، اما با پایان یافتن سومین داستان، هر سه ماجرا در هم ادغام میشوند و شکلی خیالانگیز پیدا میکنند.
داستان شاهدخت سرزمین ابدیت در عین این که دائماً شخصیتها و وقایع در آن تکرار میشوند، اما حوصلهسربر یا قابل حدسزدن نیست. این تکرارها سروشکلی شبیه به الگو به داستان دادهاند که وجههی خیالی و رؤیاگونهی آن را شدت میبخشند.
نقد و بررسی آثار آرش حجازی
آرش حجازی پس از انتشار داستانهای درخشانش، دستبهکار شد و آثار بینظیری را از زبانهای انگلیسی و پرتغالی به فارسی ترجمه کرد. ترجمهی حرفهای و دقیق آثاری از جبران خلیل جبران و پائولو کوئیلو که درونمایه و موضوعاتی عرفانی و الهی دارند، از نقاط قوت کارنامهی حجازی و نشر کاروان هستند.
اغلب مخاطبان، آرش حجازی را با ترجمههای آثار پائولو کوئیلو به یاد میآورند. این در حالی است که او آثار بیهمتای داستانی دارد و البته در لحظات اول مخاطب را بهاشتباه میاندازد که با داستانی عارفانه و شبیه به داستانهای کوئیلو چشم در چشم است. اما اینطور نیست! سبک حجازی و استفاده از مفاهیم فرهنگی و ایرانی چیزی است که آثار او را متمایز و منحصربهفرد میکند و داستانی جاندار و پرمایه را پیش روی مخاطب قرار میدهد.
مروری بر ترجمههای آرش حجازی
کیمیاگر
داستان کیمیاگر مشهورترین اثر پائولو کوئیلو است که ۱۰ سال هیچ فروشی در برزیل نداشت، اما وقتی به زبان انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، ناگهان به فروشی بینظیر دست پیدا کرد و چیزی حدود ۱۰۰ میلیون نسخه از کیمیاگر در دنیا فروخته شد.
شخصیت اصلی داستان پسر چوپانی به نام سانتیاگو است که دل به سفری غیرمنطقی و معنوی میدهد تا گنج نهانش را پیدا کند. در این مسیر با معلمش هممسیر میشود که به او رموز دستیابی به گنجش را میآموزد، اما در بحبوحهی خطر سانتیاگو را رها میکند تا او خودش را کشف کند.
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد نوشتهی پائولو کوئلیو، داستان دختری ۲۴ساله به نام ورونیکا است که باوجود داشتن زندگی عادی و امکانات، احساس خلأ میکند و تصمیم به خودکشی میگیرد. پس از شکست در خودکشی، دکتر به او میگوید که مرگ نزدیک است و این باعث تغییرات بزرگی در نگرش ورونیکا به زندگی میشود. این کتاب یکی از آثار سهگانهی کوئلیو است که به مفاهیم عمیق زندگی، مرگ و تغییرات ناگهانی در سرنوشت انسانها پرداخته است.
بریدا
بریدا اثر پائولو کوئیلو داستان دختری ایرلندی است که در تلاش برای یادگیری جادوگری، دو سنت جادویی «ماه» و «خورشید» را میآموزد. این سنتها شامل تمرینهای سخت و مفاهیمی چون ایمان و نیایش هستند. بریدا برای آموزش نزد جادوگری به نام فولک میرود که در تنهایی زندگی میکند. داستان در ۳ فصل روایت میشود و جستجوی معنویت و پیوند با جهان ابدی را کاوش میکند.
سرگردان
سرگردان، مجموعهای از داستانها و نوشتههای کوتاه جبران خلیل جبران، نویسنده لبنانی، است. این کتاب با تمثیلهای زیبا و عمیق به مفاهیمی مانند سختی، زیبایی، و معنای زندگی میپردازد. هر داستان یا قطعه، بخشی از دیدگاه هنری و فلسفی نویسنده را دربارهی زندگی نشان میدهد و به درک بیشتر از زیباییها و چالشهای آن کمک میکند.
باغ پیامبر
باغ پیامبر ادامهای بر کتاب مشهور پیامبر اثر جبران خلیل جبران است. این کتاب عارفانه و آموزنده به گفتوگوهای شخصیت مصطفی با پیروانش پس از بازگشت میپردازد. با حکمت و تمثیل، موضوعاتی گسترده از زندگی، طبیعت و عشق بررسی شده و راههای دستیابی به سعادت شرح داده میشود. پیام اصلی کتاب جشنی است برای زندگی و هماهنگی با طبیعت و معنویت.