دانلود و خرید کتاب صوتی هدیه ولنتاین

کتاب صوتی «هدیه ولنتاین» نوشتهٔ سارا عرفانی با گویندگی مرضیه دیندار در انتشارات کتاب نیستان چاپ شده است. دغدغه‌ سارا عرفانی نوشتن از زندگی مومنانه و دین‌مدارانه در عصر مدرن است و این امر در تمامی آثارش به سادگی قابل مشاهده است. کتاب صوتی هدیه ولنتاین نیز از این قاعده مستثنی نیست.

درباره کتاب هدیه ولنتاین

این مجموعه ۹ داستان را در بر می‌گیرد. درون‌مایه‌ٔ این داستان‌ها با یکدیگر تفاوت دارد اما وجه اشتراک آن‌ها زبان داستانی ساده‌ای‌ است که نگارنده به کار گرفته و از این طریق مخاطبان را با خود همراه می‌سازد. خط فکری نویسنده در داستان‌ها نمایان است. این امر از ویژگی‌های نثر سارا عرفانی‌ است که تکلیف خود را از همان ابتدا با مخاطب مشخص می‌کند. به عبارتی، او هیچ تلاشی برای پنهان کردن اندیشه‌هایش در لابه‌لای سطر آثار خود ندارد. کتاب شامل نُه داستان کوتاه است. «به خاطر تو»، «پارسا»، «نگاه ماه»، «صدف»، «هدیه‌ ولنتاین»، «حضور آسمانی»، «از پشت ابر»، «یک مدل خاص» و «در آخرین نگاهش» عنوان داستان‌های این مجموعه است. 

کتاب هدیه ولنتاین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به افرادی که دغدغهٔ زندگی مؤمنانه در عصر مدرن را دارند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب هدیه ولنتاین

دستم همچنان روی بوقه. چه اعصابی داره! اصلاً توجه نمی‌کنه. با سرعت از کنارش رد می‌شم. آینه بغل‌هامون با هم برخورد می‌کنن و خرد می‌شن.

حالا اون دستش رو از روی بوق برنمی‌داره.

آروم آروم سرعتم رو کم می‌کنم و کنار اتوبان می‌ایستم. روسری‌م رو می‌کشم جلو، شیشه رو پایین می‌دم و ته سیگار را می‌ندازم بیرون.

مرد به طرفم میاد. ابروهاش رو در هم کشیده و غر می‌زنه.

ـ خانوم این چه طرز رانندگیه؟! بیا پایین ببین چی کار کردی آخه! نشسته تو ماشین بر و بر منو نیگا می‌کنه!!

می‌پرسم: «چنده؟»

ـ چی چنده؟ اصلاً شما گواهینامه داری نشستی پشت فرمون اینجوری می‌تازی؟ بذار زنگ بزنم ...

- آینه بغل ماشینت چنده؟

ـ ها؟!

یه تراول چک از تو کیفم در میارم، می‌دم دستش و می‌گم: «کافیه؟!»

ـ بله آبجی، ولی به خاطر خودت می‌گم. پشت فرمون نشستن قاعده داره ...

حرکت می‌کنم.

تقصیر توئه دیگه؛ اگه بودی من مجبور نبودم با این آدمای بی‌فرهنگ دهن به دهن بشم. اصلاً من با رفتنت مشکل دارم. گفته بودم که این همه مأموریت رو قبول نکن.

صبح که می‌رفتی، بلند نشدم. بیدار بودم اما چشم‌هام رو باز نکردم. از روی صداهایی که می‌شنیدم حدس می‌زدم که الآن داری چیکار می‌کنی. در کمد رو باز کردی و احتمالاً یه پیراهن تمیز برداشتی، اون رو پوشیدی و بعد، صدای فیس فیس ... بوی ادکلن توی اتاق پیچید، پس چرا ادکلنی که تولدت برات خریده بودم نزدی؟