نظرات کاربران درباره کتاب صوتی مستأجر

داستان در سه بخش روایت می‌شه. با خوانش عالی سلطان زاده. بخش اول: مستاجر جدید بخش دوم: همسایه‌ها بخش سوم: مستاجر قبلی در فصول مربوط به بخش نخست ما با ترلکوفسکی اشنا میشیم. مردی که ظاهر و رفتار و زندگی معقولی داره. در بخش دوم نفوذ و قدرت همسایه‌ها رو برای تغییر این شخصیت می‌بینیم و در بخش پایانی مقابله‌ی این فرد رو با گروه. آپارتمان تصویر شده در این کتاب رو میشه جامعه در نظر گرفت. جامعه‌ای مدرن که هویت و فردیت یه فرد رو ازش می‌گیره. اون رو مثل یه عروسک خیمه شب بازی به بازی می‌گیره تا تبدیلش کنه به چیزی که می‌خواد و در نهایت سوقش بده به سمت نابودی. نابودی به دست خودش. تو این جامعه قربانی‌ها شکل هم هستند. اونقدر که در بخشی از کتاب ترلکوفسکی نمی‌تونه تشخیص بده دندانی که در بخشی از خونه پنهان شده دندان خودشه یا سیمون شول( مستاجر پیشین خانه). در این بین همه، حتی دختری که می‌تونه معشوقه‌ای دوست داشتنی باشه بخشی از همین نقشه محسوب میشه. چرایی رفتار همسایه‌ها مشخص نیست ولی سیر سقوط و مسخ ترلکوفسکی کاملا ملموسه و درک شدنی، وهم‌آور و معلق بین حقیقت و خیال‌پردازی. رومن پولانسکی سال ۱۹۷۶ فیلمی رو با اقتباس از این کتاب ساخت با بازی خودش در نقش ترلکوفسکی که خب اصلا به خوبی کتاب نیست. در کل اگر دوست دارید ترس متفاوتی رو شبیه به ترس اتاق ورونیکا یا فرزند رزماری ( منظورم شباهت جنس ترسشون نیست، منظورم متفاوت بودنشونه) تجربه کنید این کتاب خوبیه. حسی که پایانش داشتم شبیه به حسم تو آخرین سکانس فرزند رزماری بود. جایی که مادر، فرزند نامقدسش رو می‌پذیره.

این کتاب داستان مردی را روایت می‌کند به نام "ترلکوفسکی" که به دنبال آپارتمانی برای اجاره می‌گردد. مورد مناسبی پیدا می‌کند . هنگام بازدید از آپارتمان، سرایدار به او می‌گوید که مستاجر قبلی که دختری به نام "سیمون" است، خودش را از پنجره به بیرون پرتاب کرده و خودکشی کرده است. دختر که درکما بوده میمیرد و ترلکوفسکی خانه را اجاره میکند. با گذشت دوماه از نقل مکان او به آپارتمان جدید، اتفاقات مرموزی در ساختمان رخ می‌دهد که سبب میشود احساس کند توطئه‌ای درحال شکل گیری است. به گونه‌ای که همسایه‌ها درتلاش هستند شخصیت او را از بین ببرند و سیمون جدیدی از وی بسازند.... اتفاقات و کابوس ها به شدت افزایش میابد به صورتی که مرز بین حقیقت و‌ رویا برایش از بین می‌رود.... داستان به گونه‌ای است که هر چه پیش میرود، فضا وهم آورتر می‌شود. کتاب را با صدای آقای سلطان‌زاده گوش کردم و لذت بردم.

اگه اشتباه نکنم فیلم این‌ کتاب هم ب‌کارگردانی رومن پولانسکی ساخته شده اون دسته عزیزانی ک‌ کتاب رو متوجه نشدن خوب فیلمش رو ببینن خیلی عالیه

این کتابو از خواهرم هدیه گرفتم کتاب محشریه آخرش غافلگیرتون میکنه نخونید از دستتون رفته

ترجمه آقای سلیم زاده روان و عالی بود . گویندگی آقای سلطان زاده هم مثل همیشه عالی بود ، به طوری که واقعا فضای ترسناک کتاب حس میشد . اما درباره‌ کتاب و موضوع اون هنوز خودم هم گیجم ، تا دو سوم داستان کاملا معمولی طی میشه اما مابقی کتاب واقعا یک علامت تعجب بزرگی تو ذهنم ایجاد کرده ، آیا مسخ صورت گرفته ، آیا اتفاقات واقعیته یا زاده ی توهماته نقش اوله ، یا شایدم نفش اصلی اسکیزوفرنی داره ؟ 🤷🏻‍♀️

کتاب جذابیه، نوبسنده خوب تونسته حس‌ها رو منتقل کنه و خواننده رو درگیر بکنه

کتاب خوب و جالبی بود. فقط آخرش رو نفهمیدم چی شد که اونطوری شد 😂

عالی بود و شوک آورد 🥶🥶 پیشنهاد می کنم بعد از گوش کردن به نسخه صوتی مقدمه کتاب را که با گرفتن نمونه کتاب هم در دسترس است مطالعه کنید که درک بهتری از کتاب داشته باشید. صدای و اجرای آقای سلطان زاده هم مقل همیشه بی نقص و بی نظیر بود موسیقی زمینه هم بسیار به جا و عالی انتخاب شده بود. ممنون از ایشون🌹

خیلی جذاب بودن،روایت مسخ انسان در جامعه ،خوانش سلطانزاده مثل همیشه بی نقص و عالی

اخر کتاب برایم گنگ بود

من این کتاب رو دوست نداشتم. دلیل انتخابم نظرات و صدای آرمان سلطان زاده بود. اگر منظور کتاب سوق دادن فرد به سوی نابودی از طرف جامعه بود، داستان سختی برای درک کردن روایت شده، به موضوعات مرتبط با توهم و اسکیزوفرنی و گفتگوهای درونی بیمار گونه علاقه ای ندارم. اگر علاقه مندید کتاب رو گوش بدید. برای من حتی جمله طلایی هم نداشت.

گوینده و موسیقی و صداکذاری عالی بود اما یک هذیان بی معنی و بی حاصل بود.به نظرم حتی تین ایجرها هم وقت خودشونو نباید باچنین مزخرفاتی هدر بدن.

ترجمه و اجرا عالی بود اما خود داستان اذیت کننده س، از اون کتابهایی که حال ادمو بد میکنه شبیه داستان لاتاری اثر شرلی جکسون.

صدای دل نشین آقای سلطان زاده و داستانی شوک آور و رعب انگیز بی نظیر بود 😍

اولین تجربه کتاب صوتی من بود،من که خیلی خوشم اومد هم از داستانش و هم از گوینده

خیلی سلیقه ی من نبود ولی اگه از داستان های عجیبو به اصطلاح فریکی خوشتوت میاد شاید ازش لذت ببرید

نیمه ی ابتدایی کتاب بسیار جالب نوشته شده بود و خیلی خوب دلهره ها و ناامیدی و همجنین روزمرگی ها و تغییرات شخصیت اصلی داستان به تصویر کشیده شده بودند ولی یک چهارم انتهایی کتاب به نظرم ضعیف بود. راستش این نوع کلیشه های پایان بندی اصلا به نظر من جالب نیستند و در بسیاری از کتابهای جنایی و ترسناک‌ هم مشابهش رو خوندم و از یه حایی به بعد کاملا میشه حدس زد در حالی که به نظرم پایان جالب تری میتونست به چنین شخصیت سرسختی بده.

خوانش آقای سلطان زاده واقعا عالی بود.... اصلا بحثی سرش نیست.... روند داستان این طور بود که هر چه جلو تر میرفت سوال های بیشتری تو ذهن آدم میومد که نکنه توهم زده همه رو یا نکنه یه دفعه از خواب بیدار شه و بگه همه این ها اتفاق نیفتاده..... ترسی که به جون آدم مینداخت ناشی از سوال ایجاد کردنش بود.... مثل وقتی که داری تو تاریکی راه میری و هیچ درکی از اطرافت نداری و ذهنت سوال های زیادی برات میچینه... مدل داستان برای من این طور بود

عالی بود این کتاب مخصوصا با صدای آقای سلطان‌زاده . ممنون

اگر به فیلم ترسناک علاقه دارید گوش بدید فکر میکنم این داستان نیاز به توضیح داره

کتاب "مستاجر" از اون دسته از کتاب هاییه که در ابتدای داستان برات ملموس تره و هر چه به انتها نزدیک میشی باید برای همراهی با شخصیت اول داستان بیشتر به عمق ماجرا بری در ابتدای داستان اون حس دوگانه ایرو به همراه داره که گاهی اوقات همه ی ما در شرایطی قرار میگیریم که ضرر دیگران سبب منفعت ما میشه و ما توی یک دوراهی قرار گرفتیم بین خود و دیگران. مرگ مستاجر قبلی و صاحب خانه شدن!!!! و نکته ی جالب در انتهای داستان و چرخه ی داستان بیشتر برای ما توجیه میکنه این دو دل بودن رو در ادامه ما شرایطی رو احساس می‌کنیم که به دلیل خطای مرتکب شده از مواجهه با قضاوت دیگران فرار میکنیم این داستان منو یاد این جمله انداخت که ما نه چیزی هستیم که خودمون فکر می‌کنیم نه چیزی هستیم که دیگران فکر می‌کنند ما همان چیزی هستیم که فکر می‌کنیم که دیگران راجع به ما فکر می‌کنند

خیلی جالب نبود. کاملا معمولی

داستان راجع به مسخ و چرخه‌ی معیوب این مسخ هست. تم بسیار مرده و تاریکی داره. من خیلی نپسندیدم. تنها چیزی که باعث شد تا آخرش گوش بدم روایت بسیار قوی آقای سلطان‌زاده بود.

بنظرم اصلا خوب نبود. منکه نفهمیدم چی میخواست بگه!

مزخرف ترین کتابی بود که تو زندگیم خوندم .

داستان خسته کننده ، طولانی و اصلا دلچسب نبود اصلا دوست نداشتم و توصیه نمیکنم

داستان از یه جایی به بعد، خیلی غیر واقعی میشه و میشه حدس زد حوادثی که اتفاق می افتند در عالم خیال یا در افکار ذهنی نا آرام شکل میگیرند. نکته ی کلیدی هم وقتی است که شخصیت مرد، خود را در آیینه به شکل زنی که خودکشی کرده می بیند. به نظرم از آنجا به بعد، داستان طولانی و خسته کننده میشه؛ چون شما میدونید که دارید به هذیانهای یک ذهن گوش میدید.