نظرات کاربران درباره کتاب صوتی پانصد صندلی خالی
نویسنده:لیلی علامالدین اسود
مترجم:رقیه کریمی
گوینده:مینا حسینی مقدم
انتشارات:نشر آوایم
امتیاز:
از ۷۶ رأی
۳٫۹
(۷۶)
|هیـچِمطلقـ|
باورم نمیشه انسانهایی باشن چندین کیلومتر دورترازمن وساده ترین وبی اهمیت ترین چیزهابرای من یه رویای بزرگ واسه اوناباشه .بعد خوندن این کتاب آرامش وامنیتی که دارم باورم نمیشه وحالا بهترمیتونم قدرشوبدونم این کتاب اصلا ناامیدکننده نیست برعکس چشم مارو به روی واقعیت بازمیکنه وباعث میشه بیشتراز زندگی وداشته هامون لذت ببریم
مرسی از گروه فرهنگی هنری یم که این نوع کتابهاروبه صورت صوتی منتشرمیکنه🔊
محسن ۱۵۳۱
باورت میشه کسایی در این مرز وبوم ناراضی و مدام در حال اعتراض هستند که بیشترین خدمات را میگیرندو کمترین کمک به کشور را داشته و دارند وبا اینکه بیشترین اطلاعات را از اوضاع زندگی در کشورهای دیگر را دارند و از محدودیتها و قوانین دوگانهی دیگر کشورها آگاهند باز هم نق میزنند و به قول گفتنی دست پیش میگیرند که پس نیفتند در صورتی که برای رفتن ویا ماندن آزادند.آیا محدودیت پوشش نفیی برای حکومت دارد؟ به نظر شما فساد ها و اختلاسها حاصل کار کدام حزب و گروه است آیا نه اینکه همانهایی که مرتب بر طبل اختلاف افکنی و تغییر و حقوق افراد میکوبند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند است؟
کاربر 5554915
حتی برای شمایی که خودتو زدی به خواب حرف زدن اشتباهه
م.دهقان
این پیام رو هم گذاشتم که تصور نشه مبهم و کلی فقط ادعایی مطرح کردم .
اگر اون عده در کشور ما هم با رعایت این قوانین اعتراض می کردند بهشون اغتشاشگر گفته نمیشد.
رمضانی33
زمانی که فوعه و کفریا در محاصره بودند پیگیر اخبارش بودم مقاومتشان را ستایش می کردم ولی هرز تصویر ذهنی از زندگی جاری در آن نداشتم مدام از خواندن کتاب می گریختم چون شجاعت شنیدن این همه جنایت را نداشتم فوعه و کفریا تکرار غربت و مظلومیت و مقاومت برای شیعیان بوده با گوینده بغض کردم و حتی اشک ریختم و شرمسار که من نتوانستم کاری برای اثبات زنده بودن انسانیت و شرافت بکنم
کاربر ۵۱۰۶۰۱۴
سنگدلترین آدمی که میشناختم با این کتاب اشک ریخت و اون آدم سنگ دل من بودم
همه چیز عالی بود
محتوی متن
لحن گوینده
مهلا
الفوعه دوسه سال در محاصره بود ما از وقتی انقلاب کردیم خواستیم روی پای خودمان بایستیم در محاصره هستیم....
مقایسه مردم ایران و الفوعه دقیقا همان مثال قورباغه هست...
ما ذره ذره زیر این تحریم های لعنتی آب میشویم وانگاری نسل های پی در پی عادت کرده ایم و دنیایی غیر از این اصلا درتصور ما نمیگنجد...
ما به این انزوا عادت کردیم...
کودکان ماهم میمیرند اما آهسته تر
قدرت خرید ها پایین می آیند اما آهسته تر
شیعه که باشی تحریم و محاصره برایت عجیب نیست
شیعه همیشه مظلوم بوده است🌹💔
جوادم
محاصره و تحریم شبیه هم هستند اما فرقشون از زمین تا ثریاست . فوعه و کفریا به شدت مظلوم بودند حتی مظلومتر از غزه
rezvan
کاملا درست، افرین
1812
- کفریا و الفوعه مظلوم اما مقتدر ...
- شعب ابی طالبی در دوران معاصر....
- کتاب و که میخونید تازه متوجه میشیم که چقدر ناشکریم... که امنیت و سلامتمون رو قدر نمیدونیم...
- یه حدیثی از یکی از ائمه معصومین شنیدم که می فرمایند : دو نعمت امنیت و سلامت و تا وقتی از دستشون ندیم قدر دان خداوند نیستیم .
- پرده هولناک آخر قصه هم که دد منشی و خوی حیوانی داعش رو به وضوح نشون میده...
- حتما بخونید گویندگی خوب بود اما میتونست بهترم باشه...
narges
ابتدای کتاب چیزهایی که نشنیده بودم رو شنیدم، اطلاعات خوبی داد، ولی از نیمه های کتاب همون موضوعات تکرار میشدن و روند کتاب خیلی کسل کننده شد.
کاربر ۳۷۳۱۰۸۲
خاطرات است و بعد از چند فصل تکراری و خسته کننده میشود ولی خوب برای آگاهی لازم است که مقداری خوانده شود
sbabayan
این کتاببه خوبی درد و رنج جنگ و روزهای محاصره روستا و بی تفاوتی سایر ملل را به تصویر می کشد. در حالیکه یخچالهایمان پراز مواد غذایی است کودکی در ارزوی موز هرچه قران بلد است می خواند. فهمیدم خودم چه قدر ناشکرم و قدر عافیت را نمی دانیم. مرگ بر جنگ و خونریزی بر سر قدرت
کاربر ۵۲۸۴۳۵۱
کتاب بسیار خوبی بود هم از لحاظ مستند بودن، هم ترجمه و هم گویندگی بسیار عالی. بنده آن زمان پیگیر اخبار الفوعه و کفریا بودم اما اکثرا اخبار در مورد آنها کلی بود. بنظر بنده با خواندن این کتاب و آگاهی یافتن از شرایط افرادِ در محاصره:
۱- مسئولیت ما و کسانی که از بیرون شرایط آنها را می بینند بیشتر می شود بنابراین از کمک رسانی به آنها در حد توان دریغ نکنیم.
۲- قدر نعماتی که به راحتی در اختیارمان قرار می گیرند را بیشتر بدانیم و در مواقع خوشی از اصراف و ناشکری پرهیز کنیم.
کتاب پیشنهادی بنده "مرده خواران لنین گراد" است که در مورد محاصره شهر لنین گراد شوروی توسط آلمانی ها در جنگ جهانی دوم است. اینکه چطور آذوقه شهر در این مدت به پایان می رسد و مردم چه وضعیت فلاکت باری را تجربه می کنند.
کتاب خوان
در نقد کتاب افرادی گفتن که از نیمه کتاب مطالب تکراری میشه ولی من تکراری ندیدم نمیدونم توقع شون از جایی که در محاصره است چیه ... باید یادآور بشم این کتاب داستان نیست بلکه خاطرات گویندگی کتاب خوب بود و همراه با احساس ابتدا کتاب یکم سخت با گوینده ارتباط گرفتم ولی بعدش بهتر شد
فائقه
کتاب غمگین وترسناک و واقعی ؛یاد سریال سقوط نقش آیسان افتادم با صدای گوینده چهره آیسان برام تداعی میشد
baraniam
☆۴۸☆
کتابی با روایت تلخ سه سال محاصره شیعیان الفوعه
درسته در روایت نوشته روز نوشت و جزییات روز نوشت رو نداره ولی کمی از حال و هوای محاصره رو تداعی می کنه خیلی تلخ و تامل برانگیز چیز های کوچک خیلی عادی در زندگی ما ،می تونه حسرت زندگی دیگران باشه
Masood Salehi
روایت درد و تلخی و سختی
helen
در رابطه با کتاب که بعضی از دوستان فرمودند که داستان از یه جا به بعد یکنواخت و تکراریه باید گفت این کتاب داستان و رمان و یا کتابی علمی تخیلی نیست بلکه روزنوشت های زنی کاملا معمولی دارای همسر و فرزنده که ناگهان درگیر ناملایمات جنگ میشه در ضمن گویندگی واقعا عالی بود و خود من بارها با شنیدن توصیفات نویسنده و لحن گوینده بغض کردم و حتی اشک ریختم😢
315
پانصد کودک
پانصد بی گناه پانصد صبور
پانصد آزاده
و.... 🌹پــانــصـــد صـــنـــدلـــی خــــالـــیـــــ🌹
پانصد صندلی خالی روایتی زیبا از محاصره کفریا و الفوعه
من که خوندم و لذت بردم. امیدوارم شماهم بخونید و مثل من این لذت رو تجربه کنید♥
مهدی
دردناک بودش. قصه آدم هایی که به هیچ جرمی محاصره شدن، دردناک هستش
mohammadhossain mohammadi
کتاب بسیار خوب و عالی است این کتاب روایات مقاومت و مظلومیت مردم الفوعه و کفریا در برابر تکفیری ها است و تعلل سازمان ملل و کشور های مدعی حقوق بشر را نشان می دهد با خواندن کتاب قدر نعمت امنیت را بیشتر می دانیم.
راضیه
لعنت به جنگ
ما ملتی هستیم که زخم خورده از جنگ هستیم.
جوادم
کتابی بسیار زیبا نگاشته شده و بصورت خلاصه روایت مدت یکسال و اندی را بیان کرده به گونه ای که هجو و لغو دیده نمیشود . با چشمان اشک آلود و گلوی بغض گرفته از اول تا آخر کتاب را به یاد کودکان در غزه شنیدم چون مشکل شیعیان فوعه تمام شده اما این روزهای مصیبت جدیدی مثل غزه بلای جای کودکان رنج کشیده میباشد . خدایا با ظهور امام خوبی ها به رنج ها و دردهای مستضعفان پایان ببخش
پندار
چهره ظالمانه جنگ و محاصره به خوبی به تصویر کشیده شده، گویندگی هم عالی، فقط چیزی که اذیتم میکرد این بود که تقریبا هفتاد درصد ناراحتیهایشان بخاطر غذا بود. یعنی شاید اگر آب و غذایشان سرجایش بود خیلی برایشان اتفاقات ملی–میهنی یا عقیدتی و سیاسی کشورشان مهم نبود.
هیچ تحلیل خاصی ارائه نشد و بیشتر دردهای خانوادهها از محاصره طولانی مدت بخاطر سختیهای دردناکش بود.
زهرا حسینی
ناراحت کننده بود واقعا دوس داشتم کتاب رو❤️
sheyda1375
کتاب راجع به محاصره ی دو روستا در سوریه است از زبان مادری که با خانواده اش در محاصره گیر افتاده...
تلخ بود اما واقعی...
جذاب و کوتاه بود ارزش خوندن داره
Mahdizadeh
داستان این کتاب یک داستان واقعی است.
کتاب جذابی بود ،هرچند که نویسنده این کتاب اصلا قصد قصه گویی نداشته ولی قدرت روایت فوق العاده داشته.بدون این که خیلی به جزئیات ریز جنگ بپردازه،خیلی هوشمندانه خواننده رو به چالش میکشه.به خودت که در حال گوش کردن هستی میگی واقعا اگر من الان توی این لحظه بودم ،چیکار میکردم؟!اونجاست که نفست حبس میشه و بدنت منقبض!
خواننده این داستان خیلی خوب سوار امواج احساساتی این قصه بود،و جذابیت این کتابشنیداری رو چند برابر کرد.
این کتاب رو به همه دوستان کتابخوان توصیه میکنم.
چقدر خوب میشه با خوندن این کتاب ها از تاریخ عبرت بگیریم تا مجبور به تکرارش به بهانه های مختلف نباشیم
zahra
داستان غم انگیزی بود و حس و حال رو به خوبی منتقل میکرد. با گویندگی بسیار جذاب و عالی. ولی جز وصف مشکلات محاصره کفریا و الفوعه چیزی برای عرضه نداشت. و برای درک افرادی که سختی های دلخراشی رو تجربه کردند کتاب خوبیه.
مامانِ کتابخون
هم گوینده مسلط و حرفه ای بود هم نویسنده و روایتگری.
با اینکه خیلی از محاصره الفوعه میگذره و من این کتابو تازه خوندم اما هنوزم تازگی داره... خدا کنه برای هبچ مردمی این ماجرا تکرار نشه.
خدا رحمت کنه شهدای مقاومت رو
برومند
بماند برای افرادی که وقتی حرف از امنیت زده میشه ، وقتی حرف از حاج قاسم میشه به سخره می گیرند .
کاربر ۳۷۸۹۷۱
حتما روایت رو گوش بدید.بسیار تکان دهنده است و برای ظهور فرج مولا دعا کنید
saqqa
بخشی از خاطرات و روایت های مادر سه دختر خردسال که همراه همشریهاشون محاصره شدن و مقاومت کردن دربرابر جبهه النصره و داعش و ...
خیلی تلخ و دردناکه حتی تصورش هم ...
برای من مفید بود
باعث شد قدر خیلی از چیزایی که برام عادی شده توی زندگیم رو بیشتر بدونم و از همه مهمتر امنیت و آرامش.
فاطمه
خوندنش برای آدمهایی که الان به دنبال آزادی هستن و همیشه امنیت ما رو مسخره میکردن خیلی مفیده
محمدحسین
اگه من بودم اسم کتاب رو "مقاومت در آغوش مرگ" میگذاشتم خیلی تلخه داستان اما این دلیل نمیشه آدم گوش نده اتفاقا واقعیت رو باید شنید من هر لحظه خودمو جای اون گذاشتم اما دیدم توان و طاقت من تا این حد نیست
سادات
جانم فدای شهدای مدافع حرم و حریم که نگذاشتند شهرها و روستاهای ایران، الفوعه و کفریا شوند…
تارا
کتاب مفیدی بود. باعث میشه قدر داشته هامون رو بهتر بدونیم و با طناب دشمن، آسایش و آرامشمون رو خراب نکنیم.
جنگ سوریه، درس عبرت است.
کاربر ۴۴۷۱۶۵۸
داستان یک محاصره.
نویسنده به بهترین شکل شرح داد که انسانهایی که در محاصره فراموش شده اند، هم انسانند و نیازهای انسانی دارند.
بسیار عالی. حتما توصیه میکنم.
صفری
بسیار کتاب خوب و تاثیر گذاری بود. خوانش کتاب هم عالی بود. کاش همه ی زنان و دختران و مردان ایرانی بتونن این کتاب رو بخونن یا گوش بدن و درس بگیرن از سرنوشت کشور سوریه و به همین راحتی ها بازیچه ی دست دشمنان نباشن و امنیت کشور رو به خطر نندازن.
mmgg
کتاب خاطرات نویسنده از جنگ سوریه و محاصره شهرهای کوچک کفریا و فوعه است که متاسفانه به شکل خیلی ناشیانه و بدی نوشته شده. هیچ ارتباطی بین قسمتهای مختلف و داشتانهای مختلف نیست. ظاهرا نویسنده بعدا هر چیزی که یادش اومده رو نوشته و خلاصه کاملا هردم بیل و درهم و برهم. هرچند که نویسنده در ابتدای کتاب مکررا تکرار میکنه "من نویسنده نیستم" !!! ولی این موضوع نتونسته واقعا ضعف نویسندگی رو جبران کنه. هیچ خط سیر داستانی در این کتاب نمیبینید. به نظرم این خاطرات پتانسیل اینو داشتن که تبدیل به یک کتاب بینظیری بشه.
mohammad reza ardestani rostami
تکلیف نویسنده مشخص نیست به نظرم یادداشت ها باید دست یک نویسنده قابل قرار می گرفتند و بر مبنای آن یک داستان خوب روایت می کردند و مستند می کردند به این یادداشت ها
مریم
تکرار زیاد داشت تا آخر گوش ندادم
سهیلا
اواسط کتاب شروع به جستجو کردم ...فکر کنم باید در اعتقادات و موضع گیری های سیاسیم تجدید نظر کنم
توکلی
این کتاب درواقع یک اثر ادبی نبود و نویسنده هم ادعایی نداره. صرفا مجموعهای یادداشت هست و با این دید، برای کسی که بخواد شرایط مردم زمان محاصره رو از زبون خودشون بشنوه مفیده.
کاربر 3604307
بسیار تا ثیر گذار بود خودم را تصور می کردم که چقدر قدرت تحمل ومقاومت داشتم اما این راهم در نظر داشته باشیم که در کشور خودمان هم گرانی ها وتورم روز افزون قشر اسیب پذیر را روز به روز خردتر می کند ای کاش مسئولین فکری به حال گرانی وتورم کنند که صدای این قشر به هیچکس نمی رسد
درواقع این قشر ضعیف هم در محاصره هستند در محاصره تورم چقدر می توانند تحمل کنند ایا؟؟؟؟؟
مجید کاشانی
کتاب بدی نیست اما زندگی در یک جنگ است در یک محاصره شاید خیلی ها دوست دارن نمیدونم
raz
خیلی قشنگ بود. پانصد صندلی خالی برای مادرانی که 3 سال زحمت کشیدند و با خوشحالی به سمت آزادی می رفتند واقعا اتفاق وحشتناکی است. لعنت بر این وحشیان که هم نوع خودشون رو می کشن. هر کس که به اندازه من با کتاب درد کشید برای ظهور آقا دعا کنه 🤲🏻 ((اللهم عجل لولیک الفرج))
محمدحسین
خیلی تلخ بود و لزومی نداشت این همه تلخی.
امید دادن هم مهم است.
اما بهرحال در مجموع خوب بود.
کاربر 3806841
در کتاب گزاف گویی شده، احساسی نوشته شد و گاهی مطالب غیر واقعی. واقعا نیاز به چنین نبود اگر نویسنده سعی می کرد همانطور که اتفاق افتاده می نوشت کلی درد آور بود ولی نویسنده اینکار نکرد و این اثر شکست خورد.
کاربر ۲۵۷۳۵۴۱محسن
روحیه و گفتار راوی آدم را یاد کتابهای صادق هدایت که خواننده را آماده خودکشی می کرد می اندازد
جنگ سخت است اما وقتی شهرت چند سال در محاصره بود وتسلیم نشد یعنی روحیه غالب روحیه مقاومت است نه آنچه راوی نقل کرده
tasnim
وای چه مقایسه ایه! این کتاب از جنس مقاومت مقدس بود، من کتابای صادق هدایتو خوندم، مزخرفه!! نمیدونم چرا طرفدار داره!
گروه فرهنگی هنری یم
سلام محسن عزیز.
جنس روایت های کتاب صوتی های یم، پس از تحلیل یک گروه متخصص تعیین میشود.
روایت این کتاب بیشتر در فضای محاصره و سختی های زندگی در آن است، نه مقاومت در برابر داعش.
صائمه
اصلا خوب نبود نه نویسندگی نه گوینده خوب
دکتر فاطمه
داداش طرف نویسنده نیس که خاطرات گفته
صادقو😁
سرشار از غم و اندوه و نا امیدی اصلا بعد گوش دادنش افسرده شدم🙄
کاربر ۱۶۲۴۳۷۱
یعنی نخونم دیگه؟
زمان
۲ ساعت و ۵۷ دقیقه
حجم
۲۴۷٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۵۷ دقیقه
حجم
۲۴۷٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
قیمت:
۱۰,۵۰۰
تومان