
سیاستمداران همیشه بهدنبال نشاندادن نمودارهایی هستند که نشان از حرکت روبهجلو و بالا داشته باشد. چرا؟ چون ذهن ما استعارۀ حرکت به جلو و بالا را نمایانگر پیشرفت میداند. کیت ریورت، با درک تأثیر استعارهها، تصاویر و مفاهیم ساده روی ذهنیت ما، از تصویر یک دونات برای مشخصکردن نیازهای اقتصاد امروز استفاده میکند. او در گفتوگوی پیش رو از پنج کتابی میگوید که بیش از همه برای بازاندیشی در علم اقتصاد اهمیت دارند.
فایو بوکز —
کسپر هندرسون: چرا نیازمند بازاندیشی در علم اقتصاد هستیم؟ مگر اینطور نیست که اوضاع بهخوبی پیش میرود؟ برای مثال، در نامۀ سالیانۀ بیل و ملیندا گیتس خواندم که اگر نرخ مرگومیر در همان حدِ سال ۱۹۹۰ باقی میماند، در این ۲۵ سال، ۱۲۰ میلیون کودک زیر ۵ سال جان خود را از دست میدادند، اما این ۱۲۰ میلیون کودک در این مدت جان سالم به در بردند و این تنها یکی از علائمی است که نشان میدهد دنیا به لطف رشد اقتصادی رو به بهبود است.
کیت ریورت: در صد سال گذشته اینطور فرض شده که بهروزی انسان تنها به همین نوع علائم و شاخصها بستگی دارد: به مرگومیر کودکان یا آموزش و پرورش. اهداف توسعهای هزاره، که در سال ۲۰۰۰ تعیین شد، تا حد زیادی روی برآوردهکردن حقوق و نیازهای اولیه متمرکز شده است، حقوق و نیازهایی مانند بهداشت، آموزش، غذا، آب پاکیزه و تأسیسات بهداشتی، اشتغال و چیزهای دیگری از این دست. اما امروزه با تغییری پارادایمی در برداشتمان از طبیعت بهروزی انسان مواجه هستیم. من این پارادایم جدید را مانند یک دونات در نظر گرفتهام (از آن دوناتهایی که وسطش سوراخ است) تا نشان دهم که اساساً دو وجه از بهروزی انسان وجود دارد. یک وجه برآوردهکردن نیازهای همه است تا هر کس شانس این را داشته باشد که …