
تا زمانی که کودکیم، آنچنان که باید، معنای پیرشدن را نمیفهمیم. پس از اینکه کمی پا به سن میگذاریم، رفتهرفته، پیرشدن برایمان به کابوس تبدیل میشود. شاید این بدشگونی نه امری طبیعی بلکه ساختۀ دست خودمان باشد. وقتی در جامعه انواع رفاه اجتماعی را به دوران کودکی و جوانی منحصر میکنیم، و عشق را به یک دهۀ اول زندگیِ مشترک تقلیل میدهیم، دلیلی ندارد که از پیری نترسیم. نوسبام و لِومور میگویند برای برهمزدن این وضعیتْ نیازمند یک انقلابیم.
لسآنجلس ریویو آو بوکز — آیا تابهحال دوست داشتهاید قید فکرکردن به پیرشدن را بزنید؟ خب، در این کار تنها نیستید. تعداد کمی از فیلسوفان بلندپایه، از زمان سیسرو (۴۵ ق.م) تا کنون، به این موضوع پرداختهاند. بنابراین باید به دو محقق برجسته، مارتا سی. نوسبام و ساول لِومور، برای قدمگذاشتن در این وادی آفرین گفت. خبر خوب برای خوانندگان سختپسند این است که نویسندگان فوراً به ما اطمینان میدهند که کتاب جدید آنها، فکورانه پیرشدن: گفتوگوهایی دربارۀ بازنشستگی، عشق، چینوچروک، و پشیمانی، «قطعاً دربارۀ مردنِ با متانت یا مردن به انحای دیگر نیست».
قالب این اثر از کتاب در باب سالخوردگی [۱] سیسرو الهام گرفته است، گفتوگویی میان این فیلسوف و بهترین دوستش، آتیکوس، هنگامیکه در شصتسالگیشان بودند. در فکورانه پیرشدن، هشت جفت جستارْ بررسی جنبههای مختلف زندگی در اواخر عمر را به عهده گرفتهاند، از ماهیت دوستی و روابط خانوادگی گرفته تا ازدسترفتن کنترل جسمی و ذهنی. نوسبام، فیلسوف سرشناس، بر موضوعات اخلاقی و زندگی عاطفی انگشت میگذارد، درحالیکه لِومور در قامت یک حقوقدان- اقتصاددان رویۀ عملگرایانهتری در پیش میگیرد.
سطح امید به زندگی یونانیان و رومیان باستان حدود ۳۵ سال …