
خبرها، تا پیش از این، محدود میشدند به چند بخش خبری تلویزیونی که در ساعتهای مشخصی از شبانهروز پخش میشد. اما امروز درگیری با اخبار به مشغولیتی ۲۴ساعته تبدیل شده است، از لحظهای بعد از بیدارشدن، تا لحظهای پیش از خواب، و در هر فرصت خالی دیگری. آیا مشغولیت دائم ما با خبر برایمان فایدهای داشته است؟ پاسخهایی که به این سؤال داده میشود تفاوتهای فراوانی با هم دارند، اما همه موافقاند که حرفۀ خبر وارد یکی از بحرانیترین دورانهای خود شده است.
چند وقت پیش، در یک آزمون شخصیتشناسی اینترنتی شرکت کردم. آزمون بر اساس کهنالگوها طراحی شده بود. یک مشت سؤال را جواب میدادی دربارۀ اینکه چه چیزهایی برایت مهم است یا چه چیزهایی را دوست داری و از این قبیل. بعد دکمۀ پایان را میزدی و میگفت که شخصیت تو مثلاً هرمسی، زئوسی یا دیونوسوسی است، ابزاری سرگرمکننده برای جمعآوری اطلاعات شخصی کاربران و فروش آن در بازار پرسود بازاریابی دیجیتال. علیرغم این، به سؤالهایش جواب دادم. آزمون بر اساس پاسخهایم به این نتیجه رسید که شخصیت من باید به کهنالگوی «هادس» نزدیک باشد، خدای مرگ و فرمانروای دنیای مردگان. به سلامتی. بعد، صفحۀ توضیحات بسیار مفصلی را آورد که میگفت شخصیت هادسی چه خصوصیاتی دارد و در هر مرحله از زندگی چه کارهایی میکند. همینطور که روی صفحه پایین میآمدم، گاهی چند خطی هم از آن وسطها میخواندم. و بامزه اینکه، مثل همۀ آزمونهای شخصیتشناسی، در این یکی هم نکاتی آمده بود که به گوشم بیربط نمیآمد، یا حتی برایم جالب بود.
طبق گفتههای آن صفحه، یکی از ویژگیهای شخصیت هادسی این است که همیشه احساس میکند فاصلهای پرنشدنی میان او و بقیۀ دنیا وجود دارد، گویی ساکن خانهای دورافتاده است و از پشت پنجرۀ …