
خبر برای قرنها محصولی گرانقیمت، اشرافی و کمیاب بود و مردم عادی نه سهمی در آن داشتند و نه اهمیتی به آن میدادند. اما امروز درگیری ذهنی با خبرهایی از سراسر جهان به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده است و تصور میشود کسانی که خبرها را دنبال نمیکنند از دو حال خارج نیستند: یا آنقدر مرفهاند که خیالشان از همهچیز آسوده است، یا اصلاً دیوانهاند و چیزی برای ازدستدادن ندارند. بااینحال، گویا این درگیری همگانی نفع چندانی برای هیچکس نداشته است.
گاردین — بعدازظهر جمعه ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ عصر پاییزی سردی در منهتن بود. اما این سرما فضای اولد تاون بار، یکی از قدیمیترین میکدههای شهر، را دنجتر از همیشه کرده بود. آدام گرینفیلد، که آن روز با یکی از دوستانش به صرف آبجو و سیبزمینی سرخکرده در یکی از اتاقکهای چوبی میکده قرار ملاقات داشت، میگفت «محیطی بیآلایش، بسیار گرم و جانافزا. از اینجا همیشه با علاقه یاد میکنم، جایی که به مرور زمان هرچه از آداب و رسوم باقی مانده را کنار میگذاری». گرینفیلد متخصص طراحی شهری است. پس بعید نیست در بحثی مثل جاذبۀ میکدههای دنج قدری فلسفیتر از عموم مردم حرف بزند. ولی هر کس به اولد تاون بار، یا هر میکدۀ صمیمی دیگری در شهری شلوغ، سر زده باشد، میداند که او و دوستانش چه چیزی را تجربه میکردند: ترمیم خویش، تجدید قوا، بازسازی جان. «بعدش ویبرۀ تلفنهایمان شروع شد».
در پاریس، تروریستهای اسلامگرا دست به چند تیراندازی هماهنگ و بمبگذاری انتحاری زده بودند که جان حداقل ۱۳۰ نفر را گرفت، از جمله ۹۰ نفر که در تماشاخانۀ باتاکلان برای یک کنسرت جمع شده بودند. گرینفیلد تعریف میکند که آن روز در نیویورک وقتی سراغ تلفنش رفت، مابقی جمع هم همین کار را کردند. «میتوانستی حس کنی …