پرسیدن سؤالی فلسفی از پروفسور هایدگر در توییتر<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

پرسیدن سؤالی فلسفی از پروفسور هایدگر در توییتر

هر متن کوتاهی را می‌‌توان توییت کرد، اما آیا هر توییتی می‌‌تواند واقعاً یک «متن» باشد؟

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۸ دقیقه مطالعه

bookmark
پرسیدن سؤالی فلسفی از پروفسور هایدگر در توییتر

موزس هرتزوگ، قهرمان یکی از مشهورترین رمان‌‌های سال بلو، مردی نیمه‌‌دیوانه است که پس از فروپاشی زندگی خانوادگی‌‌اش شروع می‌‌کند به نامه نوشتن. اول برای دوستان و آشنایان، بعد برای دانشمندان و سیاست‌‌مداران و نهایتاً برای هر کسی که به ذهنش می‌‌رسد. کار او بی‌‌شباهت به منشن‌‌کردن‌‌های ما در توییتر نیست. از رؤسای جمهور تا ستاره‌‌های سینما یا چهره‌‌های ادبی و هنری. برای هر کسی حرفی داریم. اما آن نامه‌‌ها برای هرتزوگ معنایی داشت، منشن‌‌های ما چطور؟

جوییش‌‌ریویو — سال بلو در رمان هرتزوگ مردی را به تصویر می‌‌کشد که به جنون رسیده و کنترل ذهنش را با نامه‌‌نوشتن بازمی‌‌باید، «نامه به روزنامه‌‌ها، چهره‌‌های سرشناس، دوستان و اقوام و سرانجام به مرده‌‌ها؛ مرده‌‌های گمنامِ خودی و دست‌‌آخر به مردگان مشهور».

جامعه‌‌ای که به جنون رسیده و خود را در تب‌‌و‌‌تاب یک انقلاب یا هیاهوی یک جنگ گم کرده است، کنترل سرگذشتش، یعنی آشناترین عنصری که در ذهن افرادش دارد را با خَلق ادبیات بازمی‌‌جوید: رمان‌‌ها، تاریخچه‌‌ها و شعرها. یک فرد یا ملت از طریق نوشتن و خواندن است که می‌‌تواند به بخش خاموش مغزش دست پیدا کند. ادبیات همچون ندایی در بحبوحۀ آشوب به ما می‌‌فهماند که هستیم و چه باید بکنیم. کسی که مطالعه می‌‌کند از تمرکز و توجه متفاوتی برخوردار است و ذهنی دگرگونه دارد.

چه اتفاقی می‌‌افتد وقتی افراد از نامه نوشتن دست می‌‌کشند، یا وقتی کتاب‌‌ها در جامعه اهمیت خود را از دست می‌‌دهند و کتاب‌‌خواندن به یک سرگرمی غریب و غیرمتعارف تبدیل می‌‌شود؟ آنگاه که شبکه‌‌های اجتماعی در درجۀ اول اهمیت و بعد از آن به‌‌ترتیب بازی‌‌های ویدئویی، نتفلیکس و آمازون‌‌پرایم، کانال‌‌های تلویزیونی و فیلم‌‌های سینمایی قرار می‌‌گیرند و در آخر …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی، در بخش بررسی کتاب، شماره یازده (تابستان ۱۳۹۸)، منتشر شده است.