
دانشمندان و مهندسان در کنفرانسهای خبریشان مدام از تکنولوژیهای جدیدی که ساختهاند حرف میزنند و وعده میدهند که محصول جدیدشان دنیا را جای بهتری خواهد کرد. در مقابل آنها، فیلسوفان و ادیبانی هم پیدا میشوند که بپرسند جای بهتر برای چه کسانی. احتمالاً جواب این سؤال چنین است: ثروتمندان، قدرتمندان و، از همه بیشتر، دیکتاتورها. مهندسان به آینده خوشبیناند، فیلسوفان بدبین. اما بالاخره حق با کیست؟
نیو استیتسمن — طی صد سال گذشته، آینده تغییر زیادی نکرده است. در اواخر دهۀ ۱۹۲۰، کتابی به نام تسخیر زندگی [۱] نوشتۀ دکتر سرگی ورونوف، پناهندۀ روسیِ ساکن پاریس، با این دعوی به توفیقی جهانی رسید که نویسنده «علاجی برای پیری» پیدا کرده است، که با کمک آن «میتوان زندگی را طولانی کرد، قوای جنسی را تقویت نمود و مرگ را به تأخیر انداخت». نیویورک تایمز در معرفی اثر ورونوف تیتر زد: «علم یک آیندۀ شگفتانگیز را نوید میدهد»، و پیشرفتهای کذایی او در ساینتیفیک امریکن برای عموم منتشر شد.
تکنیکهای ورونوف شامل تزریق مواد بیضوی ایپها (میمونهای انساننما) بود که، به اعتقاد او، میتوانست مردها را جوان سازد و سرطان را درمان کند. او در تسخیر زندگی روشهای خود در فراکاشت را بهعنوان ابزاری جهت افزایش توانایی بچهها ترویج نمود و پرسید: «چرا در خلق نژادی از سوپرمنها، که ویژگیهای جسمی و ذهنی بسیار بالاتری از ما داشته باشند، نکوشیم؟»
در همان دوران، محققان دیگر روشهایی متفاوت برای نیل به اهدافی مشابه ترویج کردند. اویگن اشتایناخ (۱۸۶۱-۱۹۴۴)، پزشک وینی و متخصص غدد داخلی، به تشریح نوعی وازکتومی پرداخت که هدفش تغییر مسیر مایع نطفهای در بدن بود، جایی که تأثیرات انرژیبخش جنسی خواهد داشت. ویلیام باتلر ییتس از این روش …