
از لغتنامه دهخدا گرفته تا فرهنگ معین و ناظمالاطباء در معنای نقد آوردهاند سِرهکردن و سرهگرفتن، بیرونکردن درهمهای ناسره از میان درهمها، بهین چیزی را برگزیدن، خردهگرفتن، کاه از دانه جداکردن، جوانشدن کودک و... و از همه اینها، میتوان مفاهیمی همچون رشد و بالندگی را استنباط کرد. شرح معایب و محاسن آثار ادبی، معیارهای متفاوتی دارد؛ اما در هیچکدام این معیارها، غرض شخصی وجود ندارد. منافع و مصالحی هم اگر در کار باشد به سود خود اثر است تا لذت در ادبیات را دوچندان کند. پای صحبت دکتر پاینده، یکی از اساتید برجسته حوزه نقد مینشینیم تا از همین معیارها بگوید.
برای شروع بد نیست ابتدا به چیستی نقد ادبی بپردازیم. تعریف نقد ادبی چیست؟
برای اینکه بتوانیم تعریفی از نقد ادبی به دست دهیم و چیستی آن را بهتر درک کنیم، بد نیست ابتدا به دو شیوه خواندن متون ادبی اشاره کنم. داستاننویسان آثارشان را برای نقدشدن در کلاسها و سخنرانیها و مقالات به رشتهتحریر درنمیآورند. هدف اول از نگارش هر داستانی این است که خواننده مجذوب جهان آن داستان و شخصیتهایش شود و بخواهد رویدادهای روایتشده را دنبال کند. بنابراین خوانندگان عام، ادبیات داستانها و رمانها را بهمنظور التذاذ از جهان داستان میخوانند. آنها با لایه آشکارِ داستان درگیر میشوند و در پایان اگر از آنها درباره رمانی که خواندند پرسش کنید، غالباً خلاصهای از پیرنگ آن را برایتان بازگو میکنند؛ اما پژوهشگران و منتقدان ادبی، فراتر از التذاذ یا علاوهبر التذاذ، میخواهند لایه عمیقتری از داستان را بکاوند که در نقد ادبی با اصطلاح «دلالت» یا «معنای تصریحنشده» به آن اشاره میشود. آنها ادبیات داستانی را به شیوه متفاوتی میخوانند. در این شیوه …