
برای هرکسی که اشتیاقی به تفکر درست یا دستکم معقول دارد تاریخِ منطق جالبتوجه خواهد بود. تأمل دربارۀ تاریخ منطقْ ما را به تأمل دراینباره وامیدارد که فردی معقول بودن و تفکر صحیح به چه معناست. آیا به معنای واردشدن به بحث و جدل با دیگران است؟ آیا به معنای اندیشیدن نزد خود است؟ آیا به معنای محاسبه است؟ کترینا نوایس، استاد فلسفۀ دانشگاه خرونینگن، ضمن ارائۀ تاریخچهای مختصر از منطق، به شرح و توضیح رویکردهای مختلف به پژوهش عقلانی و، بهصورتی کلیتر، شناخت انسانی میپردازد.
ایان — برای هرکسی که اشتیاقی به تفکر درست یا دستکم معقول دارد تاریخ منطق جالبتوجه خواهد بود. گزارش حاضر به شرح و توضیح رویکردهای مختلف به پژوهش عقلانی و، بهصورتی کلیتر، شناخت انسانی میپردازد. تأمل دربارۀ تاریخ منطقْ ما را به تأمل دراینباره وامیدارد که «عامل شناختیِ معقول»بودن و تفکر صائب به چه معناست. آیا به معنای واردشدن به بحث و جدل با دیگران است؟ آیا به معنای اندیشیدن نزد خود است؟ آیا به معنای محاسبه است؟
ایمانوئل کانت در نقد عقل محض (۱۷۸۱) بیان کرد که از زمان ارسطو هیچ پیشرفتی در منطق رخ نداده است. ازاینرو نتیجه گرفت که منطقِ زمانۀ ارسطو به نقطۀ کمال خود رسیده و هیچ کاری بر زمین نمانده بود. دویست سال بعد، پس از تحولات شگفتآور سدههای نوزدهم و بیستم در ریاضیسازیِ منطق به دست اندیشمندانی همچون جورج بول، گوتلوب فرگه، برتراند راسل، آلفرد تارسکی و کورت گودل، روشن شد که کانت کاملاً در اشتباه بود. اما این اندیشۀ او نیز اشتباه بود که از دورۀ ارسطو تا زمانۀ او هیچ پیشرفتی در منطق در کار نبوده است. بر اساس تاریخ منطق صوری(۱) (۱۹۶۱) اثر جی. ام. بوخنسکی، منطق سه دورۀ طلایی داشته است: دورۀ یونان …