
اولین مواجهۀ من با اینترنت به اوایل دهۀ ۱۳۷۰ برمیگردد. آن روزها، بهواسطۀ تحصیل پدرم، در ایران نبودیم. با او به دانشکدهاش رفته بودم تا در کلاسی شرکت کند. وارد اتاقی شدیم که پنجشش کامپیوتر اطرافش گذاشته بودند، و برای اینکه از جایم جم نخورم یکی از کامپیوترها را برایم روشن کرد. آن روزها کار با کامپیوتر، بهتنهایی، تجربهای منحصربهفرد حساب میشد و حالا من نهفقط با کامپیوتر که با کامپیوتری متصل به اینترنت تنها بودم. تصویر دقیقی از فضای آن روزهای اینترنت ندارم. به نظرم چیزی شبیه ویکیپدیا بود و از موتورهای جستوجو هم خبری نبود. حتی مطمئن نیستم چیزی که مشغولش بودم همان اینترنت اصلی بود یا نسخهای دانشگاهی، اما هنوز اولین کلیدواژهای که جستوجو کردم را بهیاد دارم: «هالک هوگان»، کشتیگیر آمریکایی، که از او بهعنوان بزرگترین کشتیگیر در تمام دورانها نام میبرند و یکی از محبوبترین شخصیتهای دهۀ نود میلادی بود. کشتیکج در خانۀ ما ممنوع بود یا حداقل به نظر من اینطور میآمد، ولی من، با ترسولرز، دلی از عزا درآوردم. بههرحال اولین تجربۀ اینترنتگردی من در نبود «کنترل» پدرم با عبور از «خط قرمز» همراه بود.
خاطرۀ دیگری که از اینترنت به یاد دارم ماجرای جالبتری است. خدابیامرز پدربزرگم مرد ساده و باصفایی بود. در خیابان قصرالدشت تهران خانهای دو طبقه داشت که با سلیقۀ خودش ساخته بود، با اتاقکی روی پشتبام. خیلی وقتها از آن اتاقک بهعنوان انباری استفاده میشد، اما داییام که تازه کامپیوتر خریده بود همۀ وسایلش را آنجا برده و گوشۀ دنجی برای خودش درست کرده بود. …