۱. ۲۷ خرداد ۱۳۸۴، نهمین دورۀ انتخابات ریاستجمهوری در ایران برگزار شد. روزهای پیش از آن، طبق رسم همیشگی، مصاحبهگران صداوسیما مشغول پرسیدنِ این سؤال تکراری از مردم بودند که «چرا باید در انتخابات شرکت کرد؟» مدتی پس از انتخابات، برای اولینبار، مجموعهای از مصاحبهها که هیچگاه در «رسانۀ ملی» پخش نشده بود، در گوشیهای تلفن همراه بین مردم دستبهدست میشد. هنوز خبری از اینترنت پرسرعت و شبکههای اجتماعی نبود و فایلها از طریق چیز عجیبی به اسم بلوتوث منتقل میشد. برخلاف همۀ مصاحبههای مناسبتیِ صداوسیما که چند روزی بیشتر عمر نمیکنند، یکی از این مصاحبهها، با مردی که بیقرار پشت فرمان ماشینش نشسته، هنوز در یاد خیلیها مانده است. مصاحبه با رحیم خالقی، آشپز، که در جواب پرسش کلیشهایِ چرا باید رأی بدهیم، بیتعلل، گویی که سؤالی بدیهی از او پرسیده باشند، میگوید «چون ما ایرانی هستیم». مصاحبهگری که ما فقط دست او را میبینیم ادامه میدهد که «شما چقدر برای سرنوشت کشورتان ارزش قائل هستید؟» پاسخ به این سوال است که مصاحبه را ماندگار کرده است. مرد در روایتی بریدهبریده و خارقالعاده، ضمن اینکه میگوید سرنوشت کشور برایش «خیلی مهم» است، توضیح میدهد که چطور کار اداریاش به مشکل خورده است و امضایی که میخواسته به او ندادهاند و «قلبش درد گرفته است». ۱۲ سال است که ما مصاحبۀ رحیم خالقی را دیده و به حرفهای او خندیدهایم. اما این سخنان نه بیمعناست و نه بیمناسبت، بلکه بازتابی است از پیچیدگیِ عمیقِ مواجهه با انتخابات برای مردمی که میکوشند گرهی از زندگیِ روزمرۀ خود بگشایند. حرفهای رحیم خالقی تجسمِ دوپارگیِ مسائل کلانی بود که در انتخابات مطرح میشد و مشکلاتِ کوچکِ فرسایندهای که زندگی ما با …
ویژه مشترکین بینهایت
انتخابات از مردم چه میخواهد؟
برای مردم معمولی انتخابات تجربهای دشوار و پیچیده است
۱۲ دقیقه مطالعه
این نوشته را پسندیدی؟
۲
اطلاعات چاپ
این نوشته در شماره ۳ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (بهار ۱۳۹۶) منتشر شده است.