
شیرینی شگفتانگیزترین مزهای است که ما انسانها تجربه میکنیم. زندگی ما با شیرینیِ شیر مادر آغاز میشود و با شیرینیهایی که در مراسم ترحیممان مصرف میشود به پایان میرسد. به همین خاطر است که فراهمشدن امکان تولید انبوه شکر در دوران مدرنْ زندگیِ روزمرۀ ما را نیز تغییر داده است. امروزه عامۀ مردم چنان به شکر وابستهاند که هرچه در تولید و توزیع شکر اثر بگذارد به مسئلهای سیاسی تبدیل میشود. اما این تولید انبوه با رنج عظیم میلیونها انسان ممکن شد.
میتوانم بهخوبی اولین باری را به یاد بیاورم که وسطِ یک مزرعۀ بزرگِ نیشکر ایستاده بودم، مزرعهای غرق در شکوفه که برای دروکردن علامتگذاریاش کرده بودند. تابستان سال ۱۹۴۸ بود و من تازه کار میدانیام را در پورتوریکو شروع کرده بودم. مزرعه در ناحیهای روستایی، در ساحلِ جنوبی جزیره واقع شده بود و تنها حدود صد یارد از لب دریا فاصله داشت. خاکِ خوبآبیاریشدهای که نیشکرها در آن رشد میکردند رُسی بود و به رنگِ سیاه. زیر آفتابِ کورکننده، هوا به خنکی میزد، اما توی مزرعه بسیار گرم بود.
نیشکرها از گونهای بود که آن را گرن کولترا (۱) (لفظاً بهمعنی «با رشدِ زیاد») میخوانند، اسمی که مسمایش فقط این است که این قِسم نیشکر را باید گذاشت تا، قبل از بریدن، برای پانزده ماه یا حتی بیشتر رشد کند. نیشکرها از مچِ دست آدم ضخیمتر بودند و سرشان را شکوفههای کمرنگِ سنبلهمانندِ بنفش پوشانده بود؛ به این شکوفهها گواجانا(۲) میگویند. این نیها را با طولِ بیش از دوازده پا پرورش میدهند تا به یکی از اساسیترین و مهمترین خوردنیهای گیاهیِ دنیا تبدیل شوند. این گیاهان از شیرۀ بینهایت شیرینی پر میشوند که به آن گواراپو(۳) میگویند، مایعی که تقریباً هر جایی که نیشکر کشت …